Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fluid centre
U
مرکز سیال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fluidal
U
مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal
U
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center
U
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center
U
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
transport stream
U
ستون سیال خودروهای حمل و نقل خط سیال خودروهای حمل و نقل
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
unthickened
U
سیال
fulidal
U
سیال
fluids
U
سیال
fluid
U
سیال
mobiles
U
سیال تغییرپذیر
floating
U
سیال مواج
ideal fluid
U
سیال ایده ال
mobile
U
روان سیال
mobiles
U
روان سیال
working fluid
U
سیال متحرک
perfect fluid
U
سیال کامل
fluid
U
جسم سیال
superfluid
U
ابر سیال
real fluid
U
سیال واقعی
fluids
U
جسم سیال
intransit stock
U
اماد سیال
intransit strenth
U
پرسنل سیال
mobile
U
سیال تغییرپذیر
influent
U
سیال ورودی
fluid capital
U
سرمایه سیال
floating reserve
U
احتیاط سیال
working fluid
U
سیال عامل
effluent
U
سیال خروجی
effluents
U
سیال خروجی
fluid intelligence
U
هوش سیال
fluid resistance
U
مقاومت سیال
electric fluid
U
سیال برقی
viscous stress
U
تنش برش سیال
fluid bed polymerization
U
بسپارش در بستر سیال
maintenance float
U
شارژ انبار سیال
visualization
U
مرئی ساختن سیال
fluidic
U
وابسته بجسم سیال
working lead fluid
U
سیال متحرک یا عامل
fluor
U
قاعدگی زنان سیال
bleeds
U
فرار کردن یک سیال
fluid bed vulcanization
U
وولکانش در بستر سیال
bleed
U
فرار کردن یک سیال
brain storming
U
سیال سازی ذهن
baffle
U
منحرف کننده جریان سیال
whirling
U
چرخش یا دوران جریان سیال
baffled
U
منحرف کننده جریان سیال
whirl
U
چرخش یا دوران جریان سیال
whirled
U
چرخش یا دوران جریان سیال
supercritical fluid chromatography
U
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
baffling
U
منحرف کننده جریان سیال
vapor lock
U
قطع کامل جریان سیال
baffles
U
منحرف کننده جریان سیال
fluid adjustment screw
پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
whirls
U
چرخش یا دوران جریان سیال
vorticity
U
میزان برداری دوران موضعی سیال
floatation
U
اضافی بودن سطح سیال اماد
fluidic
U
مایع مانند جسم سیال یامایع
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
prill
U
بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
s.f.c
U
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
circulation
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
underway
U
در جریان در راه عملیات لجستیکی سیال دریایی
vortex flow
U
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
vortex sheet
U
لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
reynolds stress
U
تنش برشی در لایه مرزی خطی در سیال نارون
notches
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
notch
U
بریدگیهایی در امتداد جریان سیال روی دماغه یا نوک یک ایرفویل
head pessure
U
فشار اعمال شده توسط یک سیال به سبب ارتفاع ستون ان
reynolds number
U
مهمترین ضریب بدون دیمانسیون در نمایش اشل جریان سیال
supercritical fluid chromatography/mass
U
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
hydraulic fluid
U
سیال ترکم ناپذیری برای انتقال و توزیع نیرو درسیستم
velocity gradiant
U
میزان تغییر سرعت سیال درواحد مسافت عمود بر خط جریان
viscosity valve
U
شیر کنترل در سیستم مایعات که توسط ویسکوزیته سیال فعال میشود
s.f.c/m.s
U
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
reed valve
U
شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
pitot tube
U
لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
cross flow
U
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
real stagnation point
U
نقطهای که در ان سیال روی سطح جسم بحالت سکون درامده وازانجا جریان خطی شروع میشود
venturi
U
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
mobile warfare
U
جنگ سیال جنگی که در ان طرفین بامبادله اتش و کاربرد مانورو استفاده از زمین ابتکارعملیات را به دست گرفته وحفظ می نمایند
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
antiset
U
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
zahn cup
U
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
vortex separation
U
جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
fluidify
U
تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
orifice meter
U
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
constrictor
U
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
meddles
U
مرکز
meddled
U
مرکز
meddle
U
مرکز
isocentre
U
هم مرکز
omphalos
U
مرکز
middle
U
مرکز
middles
U
مرکز
intermediate exchange
U
مرکز
acentric
U
بی مرکز
heart
U
مرکز
centered
U
مرکز
center
U
مرکز
station
U
مرکز
stationed
U
مرکز
stations
U
مرکز
concentric
U
هم مرکز
centers
U
مرکز
hearts
U
مرکز
centred
U
مرکز
centre forward
U
مرکز
centre
U
مرکز
center line
U
خط مرکز
data center
U
مرکز داده
county seat
U
مرکز بخشداری
diffracting center
U
مرکز پراشنده
center of gravity
U
مرکز ثقل
center of resistance
U
مرکز مقاومت
cost center
U
مرکز هزینه زا
data center
U
مرکز داده ها
cryptocenter
U
مرکز رمز
center of dispersion
U
مرکز پراکندگی
center of lift
U
مرکز برا
center of pressure
U
مرکز فشار
center of mass
U
مرکز جرم
center of mass
U
مرکز هدف
center of distribution
U
مرکز پخش
contrifuge
U
گریز از مرکز
center of symmerty
U
مرکز تقارن
symmerty center
U
مرکز تقارن
computer center
U
مرکز کامپیوتر
communication center
U
مرکز مخابرات
centrifugal
U
مرکز گریز
centrifugal
U
گریز از مرکز
coaxial cable
U
سیم هم مرکز
centroid
U
مرکز ثقل
centralists
U
مرکز گرای
civic centre
U
مرکز شهر
chiral center
U
مرکز کایرال
centroid
U
شبه مرکز
centripetal
U
مایل به مرکز
centripetal
U
مرکز گرا
centroid
U
مرکز جرم
computing center
U
مرکز محاسبات
centrifugal
U
فرار از مرکز
center punch
U
مرکز سوراخ
center punch
U
مرکز منگنه
center sleeve
U
مرکز مجوف
center web
U
مرکز چرخ
central city
U
مرکز شهر
central control panel
U
مرکز کنترل
central office
U
مرکز تلفن
central tendency
U
تمایل به مرکز
centre of crest circle
U
مرکز خمیدگی
centre of pressure
U
مرکز فشار
concentrically
U
باداشتن یک مرکز
centrifugal
U
گریزنده از مرکز
concentric cable
U
کابل هم مرکز
centre of activities
U
مرکز عملیات
documentation center
U
مرکز اسناد
telephore e.
U
مرکز تلفن
surrending the centre
U
تفویض مرکز
subscriber's station
U
مرکز مشترک
subcentral
U
نزدیک مرکز
speech center
U
مرکز گویایی
sodom
U
مرکز فساد
sleep center
U
مرکز خواب
signal center
U
مرکز پیام
signal center
U
مرکز مخابرات
shopping center
U
مرکز فروش
sensorium
U
مرکز احساس
training center
U
مرکز اموزش
school center
U
مرکز اموزش
rhinencephalon
U
مرکز شامه
theocentric
U
خدا مرکز
toll exchange
U
مرکز تلفن
urban centre of a community
U
مرکز شهرک
carpooling center
[American E]
U
مرکز همسفری
health centre
U
مرکز سلامتی
cf
U
بازیکن مرکز
cf
U
مرکز زمین
wheel center
U
مرکز چرخ
respiratory center
U
مرکز تنفسی
reserve center
U
مرکز احتیاط
manual exchange
U
مرکز دستی
main office
U
مرکز اصلی
main exchange
U
مرکز اصلی
local center
U
مرکز محلی
kuk kiwo
U
مرکز تکواندو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com