Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
main exchange
U
مرکز اصلی
main office
U
مرکز اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
invert
U
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverting
U
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
inverts
U
معماری شبکه در آن hub مرکز شبکه است و تمام زیر شبکه ها به hub متصل اند. در شبکه قدیمی backbore زیر شبکه ها به کابل اصلی شبکه وصل بودند
central telegraph office
U
مرکز تلگراف اصلی
charactristics
U
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
cicycle
U
ارابه فرودی با دو پایه اصلی در امتداد خط مرکز
head office of company
U
مرکز اصلی شرکت
main center office
U
مرکز اصلی ارتباطات
telecommuting
U
که توسط مودم به مرکز اصلی شرکت وصل است و امکان ارسال پیام و داده فراهم میکند
medallion
U
ترنج
[نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.]
Other Matches
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal
U
با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center
U
مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
center mark
U
علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center
U
مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central
U
مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center
U
مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
centered
U
مرکز
intermediate exchange
U
مرکز
center
U
مرکز
omphalos
U
مرکز
isocentre
U
هم مرکز
center line
U
خط مرکز
hearts
U
مرکز
centred
U
مرکز
middle
U
مرکز
middles
U
مرکز
centre
U
مرکز
centers
U
مرکز
stations
U
مرکز
stationed
U
مرکز
station
U
مرکز
heart
U
مرکز
acentric
U
بی مرکز
concentric
U
هم مرکز
centre forward
U
مرکز
meddle
U
مرکز
meddled
U
مرکز
meddles
U
مرکز
mass concrete
U
مرکز جرم
nerve center
U
مرکز عصبی
mart
U
مرکز بازرگانی
manual exchange
U
مرکز دستی
center drill
U
مته مرکز
center gage
U
مرکز سنج
telephone exchanges
U
مرکز تلفن
off center
U
خارج از مرکز
mid channel
U
مرکز کانال
message center
U
مرکز پیام
signal center
U
مرکز مخابرات
radio centeral
U
مرکز بی سیم
provision center
U
مرکز توشه
profit centre
U
مرکز سود
body centered cubic
U
مکعب مرکز پر
brain center
U
مرکز مغزی
burst center
U
مرکز ترکش
burst center
U
مرکز گلوله
caoxial cable
U
سیم هم مرکز
regional center
U
مرکز منطقهای
reserve center
U
مرکز احتیاط
respiratory center
U
مرکز تنفسی
shopping center
U
مرکز فروش
sensorium
U
مرکز احساس
training center
U
مرکز اموزش
school center
U
مرکز اموزش
abaxile
U
خارج از مرکز
bull's-eyes
U
مرکز هدف
bull's eye
U
مرکز هدف
rhinencephalon
U
مرکز شامه
factories
U
مرکز تولید
factory
U
مرکز تولید
pivot point
U
مرکز چرخش
seated
U
مرکز مقر
outskirt
U
دور از مرکز
police station
U
مرکز پلیس
police stations
U
مرکز پلیس
operation center
U
مرکز عملیات
telephone exchange
U
مرکز تلفن
bulls
U
مرکز هدف
bull
U
مرکز هدف
centrifuges
U
مرکز گریز
seats
U
مرکز مقر
seat
U
مرکز مقر
primary center
U
مرکز اولیه
primary center
U
مرکز عمده
outlying
U
دور از مرکز
centrifuge
U
گریختن از مرکز
centrifuge
U
مرکز گریز
centrifuges
U
گریختن از مرکز
eccentric
U
خارج از مرکز
fluid centre
U
مرکز سیال
center of dispersion
U
مرکز پراکندگی
point
U
محل مرکز
point
U
مرکز راس حد
feeding center
U
مرکز تغذیه
centripetal
U
مایل به مرکز
epicenter
U
مرکز زلزله
education center
U
مرکز اموزش
eccentricity
U
خروج از مرکز
eccentric
U
هم مرکز نبودن
eccentrics
U
گریزنده از مرکز
eccentrics
U
خارج از مرکز
eccentrics
U
هم مرکز نبودن
eccentricities
U
دوری از مرکز
eccentricities
U
خروج از مرکز
eccentricity
U
دوری از مرکز
documentation center
U
مرکز اسناد
diffracting center
U
مرکز پراشنده
coaxial cable
U
سیم هم مرکز
coaxial cable
U
کابل هم مرکز
civic centre
U
مرکز شهر
chiral center
U
مرکز کایرال
centroid
U
شبه مرکز
centroid
U
مرکز ثقل
centroid
U
مرکز جرم
switchboard
U
مرکز تلفن
switchboards
U
مرکز تلفن
communication center
U
مرکز مخابرات
computer center
U
مرکز کامپیوتر
data center
U
مرکز داده
data center
U
مرکز داده ها
cryptocenter
U
مرکز رمز
county seat
U
مرکز بخشداری
cost center
U
مرکز هزینه زا
contrifuge
U
گریز از مرکز
concentrically
U
باداشتن یک مرکز
concentric cable
U
کابل هم مرکز
computing center
U
مرکز محاسبات
centripetal
U
مرکز گرا
eccentric
U
گریزنده از مرکز
centrifugal
U
فرار از مرکز
center of mass
U
مرکز جرم
center of pressure
U
مرکز فشار
center of resistance
U
مرکز مقاومت
center of symmerty
U
مرکز تقارن
symmerty center
U
مرکز تقارن
center punch
U
مرکز سوراخ
center punch
U
مرکز منگنه
center sleeve
U
مرکز مجوف
center web
U
مرکز چرخ
center of mass
U
مرکز هدف
center of lift
U
مرکز برا
center mark
U
مرکز سوراخ
centralist
U
مرکز گرای
centralists
U
مرکز گرای
center of distribution
U
مرکز پخش
emporiums
U
مرکز بازرگانی
emporium
U
مرکز بازرگانی
emporia
U
مرکز بازرگانی
center of gravity
U
مرکز ثقل
headquarters
U
مرکز فرماندهی
central city
U
مرکز شهر
central control panel
U
مرکز کنترل
intermediate office
U
مرکز میانی
centrifugal
U
مرکز گریز
nerve centre
U
مرکز فرمان
nerve centres
U
مرکز فرمان
information center
U
مرکز اطلاعات
induction station
U
مرکز پذیرش
centrifugal
U
گریز از مرکز
hive
U
مرکز تجمع
height of centers
U
ارتفاع مرکز
inversion center
U
مرکز وارونگی
kuk kiwo
U
مرکز تکواندو
centrifugal
U
گریزنده از مرکز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com