Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
port of entry
U
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
free on rail
U
قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
safe conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conduct
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
dumping
U
صدور کالا به کشوردیگر و فروش ان به بهای کمتر از بهای عادی به منظور فلج ساختن صنایع داخلی ان کشور
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
nonaligned
U
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
arr
U
ورود
infare
U
ورود
introgression
U
ورود
induction
U
ورود
inductions
U
ورود
ingress
U
ورود
inning
U
ورود
introit
U
ورود
entrance fee
U
حق ورود
arrivals
U
ورود
right of entry
U
حق ورود
entree
U
ورود
arrival
U
ورود
entry
U
ورود
entrance
U
ورود
entranced
U
ورود
entrances
U
ورود
entrancing
U
ورود
ingression
U
ورود
entrance fees
U
حق ورود
appulse
U
ورود
admitance
U
ورود
re-entry
U
ورود
re entry
U
ورود
accession
U
ورود
importing
U
ورود
air inclusion
U
ورود هوا
importation
U
ورود
import
U
ورود
imported
U
ورود
port of entry
U
بندرمحل ورود
landding
U
ورود بخشکی
intervance of third party
U
ورود ثالث
entree
U
اجازهء ورود
receipt statement
U
اعلامیه ورود
intrant
U
ورود رسمی
reebtry
U
ورود مجدد
input of current
U
ورود جریان
inlet time
U
زمان ورود
acetylation
U
ورود ریشهء
house warming
U
جشن ورود
initation
U
ورود بعضویت
entry point
U
نقطه ورود
entry side
U
جهت ورود
log in sequrity
U
ایمنی ورود
forcible entry
U
ورود عدوانی
landfalls
U
ورود بخشکی
admissions
U
اجازهء ورود
admission
U
اجازهء ورود
landfall
U
ورود بخشکی
influxes
U
ورود هجوم
influx
U
ورود هجوم
first in first out
U
به ترتیب ورود
entry
U
ورود راهرو
first in first out
U
بترتیب ورود
fifo
U
به ترتیب ورود
landfall n
U
ورود بخشکی
tardiness
U
تاخیر ورود
capital inflow
U
ورود سرمایه
cost to entry
U
هزینه ورود
approach ramp
U
فرازای ورود
data import
U
ورود داده
data insertion
U
ورود داده ها
arrival hall
U
سالن ورود
landing
U
ورود بخشکی
homecomings
U
ورود بخانه
homecoming
U
ورود بخانه
due in
U
در شرف ورود
on arrival
U
هنگام ورود
arrival rate
U
نرخ ورود
importing
U
مفهوم ورود
import
U
مفهوم ورود
advent
ظهور و ورود
tokens
U
بلیط ورود
tokens
U
اجازه ورود
token
U
بلیط ورود
token
U
اجازه ورود
arrival hall
U
سالن ورود
imported
U
مفهوم ورود
free entrance
U
ورود مجانی
ease of entry
U
سهولت ورود
admittance
U
ورود دخول
house-warmings
U
جشن ورود
house-warming
U
جشن ورود
inlets
U
ورود دخول
landings
U
ورود بخشکی
inlet
U
ورود دخول
when entering
U
هنگام ورود
landing
U
ورود به خشکی
entering angle
U
زاویه ورود
landings
U
ورود به خشکی
energy intake
U
ورود انرژی
hails
U
اعلام ورود کردن
gangplank
U
تخته ورود به ناو
entrance
U
حق ورود دروازهء دخول
inflow of labor
U
جریان ورود کارگر
visas
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
gates
U
وسایل ورود ورودیه
inflow of foreign funds
U
ورود وجوه خارجی
gate
U
وسایل ورود ورودیه
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
raiding
U
ورود ناگهانی پلیس
raids
U
ورود ناگهانی پلیس
hailed
U
اعلام ورود کردن
visa
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
infare
U
مهمانی بمناسبت ورود
entry plan
U
طرح ورود به بندر
estimated time of arrival
U
زمان تقریبی ورود
entrancing
U
حق ورود دروازهء دخول
entrancing
U
ورودیه اجازه ورود
raid
U
ورود ناگهانی پلیس
entrance
U
ورودیه اجازه ورود
entrances
U
حق ورود دروازهء دخول
gangplanks
U
تخته ورود به ناو
raided
U
ورود ناگهانی پلیس
barrier to entry
U
منع ورود به صنعت
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
hailing
U
اعلام ورود کردن
entrances
U
ورودیه اجازه ورود
hail
U
اعلام ورود کردن
entranced
U
حق ورود دروازهء دخول
gold import point
U
نقطه ورود طلا
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
ingress
U
حق دخول اجازه ورود
lifo
U
به ترتیب عکس ورود
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
entranced
U
ورودیه اجازه ورود
let someone through
U
اجازه ورود دادن
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
nonjoinder
U
عدم ورود در دعوا
bust
[colloquial]
U
ورود ناگهانی پلیس
last in first out
U
به ترتیب عکس ورود
last in first out
U
بترتیب عکس ورود
round-up
U
ورود ناگهانی پلیس
police raid
U
ورود ناگهانی پلیس
subroutine reentry
U
ورود جمله به زیرروال
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
to announce one's arrival
U
ورود خود را اعلام کردن
house warming
U
جشن ورود بخانه تازه
docl pass
U
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
street inlet
U
دریچه ورود فاضلاب سطحی
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
we watched for his arrival
U
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
customs entry
U
افهار یا اعلام ورود به گمرک
sign-on
U
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
house-warmings
U
جشن ورود بخانه تازه
rje
U
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
house-warming
U
جشن ورود بخانه تازه
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
gangway
U
محل ورود و خروج از ناو
free entry
U
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
prep schools
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
velocity stacks
U
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
burglary
U
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
Open to the publice.
U
ورود برای عموم آزاد است
Upon his arrival , he delinered a speech .
U
به محض ورود نطقی ایراد کرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com