Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
death feigning
U
مرده نمایی
playing dead
U
مرده نمایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
U
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap
U
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
spectroscopic binary
U
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
shabbiness
U
نخ نمایی
squalidity
U
بد نمایی
unimodal
U
یک نمایی
exponential
U
نمایی
modal
U
نمایی
male protest
U
نر نمایی
modals
U
نمایی
squalidness
U
بد نمایی
bimodal
U
دو نمایی
effeminacy
U
زن نمایی
seediness
U
بد نمایی
aberration
U
کج نمایی
pearliness
U
مروارید نمایی
sanctimoniousness
U
مقدس نمایی
masculine protest
U
نرینه نمایی
sanctified airs
U
مقدس نمایی
master stroke
U
هنر نمایی
saber rattling
U
قدرت نمایی
puppyhood
U
خود نمایی
puppydom
U
خود نمایی
prewetting
U
پیش تر نمایی
exponential function
U
تابع نمایی
exponential distribution
U
توزیع نمایی
exponential curve
U
منحنی نمایی
foreshortening
U
کوته نمایی
maculation
U
ملوث نمایی
grin
U
دندان نمایی
magnifications
U
درشت نمایی
grinned
U
دندان نمایی
magnification
U
بزرگ نمایی
magnification
U
درشت نمایی
grinning
U
دندان نمایی
likelihood
U
درست نمایی
pleading
U
برهان نمایی
exponential rate
U
نرخ نمایی
exponential rate
U
اهنگ نمایی
grandiosity
U
بزرگ نمایی
holographic image
U
نمایی از شی سه بعدی
illusionism
U
عمق نمایی
illusionism
U
سه بعد نمایی
notoriety
U
انگشت نمایی
exhibitionism
U
عورت نمایی
grins
U
دندان نمایی
magnifications
U
بزرگ نمایی
showiness
U
خود نمایی
transparecy
U
پشت نمایی
tokenism
U
نمونه نمایی
stereoscopics
U
برجسته نمایی
slow motion
U
کند نمایی
exponent bias
U
پیشقدر نمایی
sightliness
U
خوش نمایی
verisimilitude
U
راست نمایی
spectroscopy
U
طیف نمایی
spectroscopy
U
بیناب نمایی
ostentation
U
خود نمایی
dichroism
U
دو رنگ نمایی
flare
U
خود نمایی
flares
U
خود نمایی
boldfacing
U
درشت نمایی
pretentiousness
U
خود نمایی
transparency
U
پشت نمایی
characterization
U
منش نمایی
transparencies
U
پشت نمایی
sanctimony
U
مقدس نمایی
data display
U
داده نمایی
transparence
U
پشت نمایی
to prank out oneself
U
خود نمایی کردن
woolliness
U
پشم نمایی پرپشمی
likelihood ratio
U
بهر درست نمایی
direction indicator
U
دستگاه جهت نمایی
circular dischroism
U
دو رنگ نمایی دورانی
characterised
U
منش نمایی کردن
to cut a dash
U
خود نمایی کردن
characterizes
U
منش نمایی کردن
characterized
U
منش نمایی کردن
characterize
U
منش نمایی کردن
characterises
U
منش نمایی کردن
characterising
U
منش نمایی کردن
parading
U
خود نمایی کردن
parades
U
خود نمایی کردن
paraded
U
خود نمایی کردن
maximum liklihood
U
درست نمایی بیشینه
parade
U
خود نمایی کردن
masterstroke
U
هنر نمایی شاهکار
masterstrokes
U
هنر نمایی شاهکار
magnification factor
U
عامل درشت نمایی
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
prink
U
خود نمایی کردن
ebullioscopy constant
U
ثابت غلیان نمایی
characterizing
U
منش نمایی کردن
magnifications
U
بزرگ سازی درشت نمایی
power
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powered
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powering
U
درشت نمایی قدرت دوربین
powers
U
درشت نمایی قدرت دوربین
perspective
U
عمق نمایی چشم انداز
perspectives
U
عمق نمایی چشم انداز
time constant of an exponential quantity
U
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
magnification
U
بزرگ سازی درشت نمایی
floating point calculation
U
محاسبات اعداد نمایی یا علمی
panchromatic emulsion
U
امولسیون تمام رنگ نمایی
maximum likelihood method
U
روش حداکثر درست نمایی
resolution
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions
U
قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
pedantic
U
وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
his heart sank
U
دل مرده شد
in the dust
U
مرده
low spirited
U
دل مرده
six feet under
<idiom>
U
مرده
exanimate
U
مرده
at rest
U
مرده
extinct
U
مرده
low-spirited
U
دل مرده
lifeless
U
مرده
hearses
U
مرده کش
defunct
U
مرده
hearse
U
مرده کش
one man
U
یک مرده
deceased
U
مرده
one-man
U
یک مرده
vapid
U
مرده
dead
U
مرده
sandbar
U
جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
necropsy
U
مرده نگری
necrophobia
U
مرده هراسی
necrolatry
U
مرده پرستی
necromania
U
مرده پرستی
necrophagous
U
مرده خور
necrophilia
U
مرده گرایی
necrophagous
U
مرده خوار
murrain
U
گوشت مرده
lyke wake
U
پاسبانی مرده در شب
autopsies
U
تشریح مرده
cremations
U
مرده سوزانی
ground swell
U
موج مرده
cremation
U
مرده سوزانی
idle turn
U
کلاف مرده
idle wire
U
سیم مرده
time lags
U
زمان مرده
time lag
U
زمان مرده
inhumationist
U
مرده خاک کن
non productive time
U
زمان مرده
pah
U
مرده شور
death day
U
سال مرده
morgues
U
مرده خانه
morgue
U
مرده خانه
stillbirths
U
مرده زاد
stillbirth
U
مرده زاد
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
parted
U
درگذشته مرده
living corpse
U
مرده متحرک
still born
U
مرده بدنیاامده
slaked lime
U
اهک مرده اهک مرده
swells
U
موج مرده
reliquiae
U
مرده ریگ
resurrection man
U
مرده دزد
resurrectionist
U
مرده دزد
swelled
U
موج مرده
swell
U
موج مرده
saprophage
U
مرده خوار
dead load
U
بار مرده
dead space
U
فضای مرده
exanimate
U
دل مرده وبیروح
dead as a d.
U
بکلی مرده
death masks
U
قیافه مرده
dead soils
U
خاکهای مرده
blate
U
روح مرده
dead volume
U
حجم مرده
deadball
U
توپ مرده
dead ball
U
توپ مرده
dead rise
U
فاصله مرده
death watch
U
پاسبان مرده
dead band
U
نوار مرده
death's head
U
جمجمه مرده
death mask
U
قیافه مرده
out of play
U
توپ مرده
deadness
U
حالت مرده
air slaked lime
U
اهک مرده
dull finish
U
رخده مرده
widowers
U
مرد زن مرده
dull finish
U
کالیبر مرده
autopsy
U
تشریح مرده
dead storage
U
حجم مرده
dead time
U
زمان مرده
widower
U
مرد زن مرده
defunct
U
مرده درگذشته
down with him
U
مرده باد
dead storage
U
گنجایش مرده
plague on it
U
مرده شورش ببرد
sloughy
U
شبیه پوست مرده
departed
U
مرده درگذشته مرحوم
inheritance
U
مرده ریگ وراثت
autopsy
U
تشریح نسج مرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com