English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 200 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
still born U مرده زاییده شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
natimortality U امار مرده زاییده شدگان
Other Matches
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
parous U زاییده
to s e the light U زاییده شدن
internal conception U زاییده افکار
parous U بچه زاییده
sextipara U زن شش شکم زاییده
born U زاییده شده
conception U زاییده افکار
brainchild U زاییده افکار
concept U زاییده افکار
idea U زاییده افکار
biogenic U زیست زاییده
newborn U تازه زاییده شده
multiparous U چند شکم زاییده
multipara U زن چند شکم زاییده
afterborn U زاییده شده پس ازمرگ پدر بعدی
rock scorpion U کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
new born U زاییده شده تازه تولد یافته
farrow U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowed U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrowing U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
farrows U همه بچه خوک هایی که دریک وهله زاییده می شوند
lifeless U مرده
defunct U مرده
in the dust U مرده
exanimate U مرده
at rest U مرده
one man U یک مرده
one-man U یک مرده
his heart sank U دل مرده شد
vapid U مرده
deceased U مرده
extinct U مرده
low spirited U دل مرده
low-spirited U دل مرده
hearse U مرده کش
dead U مرده
hearses U مرده کش
six feet under <idiom> U مرده
death day U سال مرده
death watch U پاسبان مرده
playing dead U مرده نمایی
deadball U توپ مرده
out of play U توپ مرده
death feigning U مرده نمایی
deadness U حالت مرده
dead as a d. U بکلی مرده
dead volume U حجم مرده
dead ball U توپ مرده
dead band U نوار مرده
dead rise U فاصله مرده
dead soils U خاکهای مرده
dead space U فضای مرده
dead storage U گنجایش مرده
dead storage U حجم مرده
dead time U زمان مرده
death's head U جمجمه مرده
living corpse U مرده متحرک
down with him U مرده باد
necromania U مرده پرستی
necrophagous U مرده خور
necrophilia U مرده گرایی
necrophobia U مرده هراسی
necropsy U مرده نگری
non productive time U زمان مرده
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
saprophage U مرده خوار
resurrectionist U مرده دزد
reliquiae U مرده ریگ
necrolatry U مرده پرستی
murrain U گوشت مرده
still born U مرده بدنیاامده
dull finish U کالیبر مرده
dull finish U رخده مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
ground swell U موج مرده
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
idle wire U سیم مرده
necrophagous U مرده خوار
inhumationist U مرده خاک کن
pah U مرده شور
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
resurrection man U مرده دزد
dead load U بار مرده
cremations U مرده سوزانی
swelled U موج مرده
death masks U قیافه مرده
death mask U قیافه مرده
defunct U مرده درگذشته
cremation U مرده سوزانی
time lag U زمان مرده
autopsy U تشریح مرده
time lags U زمان مرده
swells U موج مرده
autopsies U تشریح مرده
swell U موج مرده
stillbirths U مرده زاد
morgues U مرده خانه
morgue U مرده خانه
air slaked lime U اهک مرده
idle turn U کلاف مرده
stillbirth U مرده زاد
parted U درگذشته مرده
widowers U مرد زن مرده
widower U مرد زن مرده
blate U روح مرده
dead-house U مرده شوی خانه
necromimesis U خود مرده انگاری
time lag U فاصله زمانی مرده
sloughy U شبیه پوست مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
mortuaries U مرده شوی خانه
sequestrum U قسمت بافت مرده
departed U مرده درگذشته مرحوم
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
protoxlead U سنگ مرده مرتک
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
plague on it U مرده شورش ببرد
inheritance U مرده ریگ وراثت
inheritances U مرده ریگ وراثت
mortuary U مرده شوی خانه
autopsy U تشریح نسج مرده
eloge U ستایش شخص مرده
death masks U ماسک صورت مرده
balefire U اتش مرده سوزانی
funeral home U مرده شوی خانه
death mask U ماسک صورت مرده
cadaveric U دارای رنگ مرده
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
autopsies U تشریح نسج مرده
blast it U مرده شورش را ببرد
aeropause U منطقه جوی مرده
gralloch U احشای گوزن مرده
he seems to have died U ازقرارمعلوم مرده است
d. paleness U رنگ ارام مرده
deathy U مرگ نما مرده وار
To be crazy about agirl . U کشته مرده دختری بودن
palls U تابوت محتوی مرده حائل
palled U تابوت محتوی مرده حائل
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
pall U تابوت محتوی مرده حائل
prosector U تشریح کننده بدن مرده
cadaverous U دارای رنگ پریده و مرده
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
palling U تابوت محتوی مرده حائل
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
wraith U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
postmortem U مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
wraiths U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
f. pile or pyre U توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
funeral pyre U توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
crematory U کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
ossuary U محل امانت گذاری استخوان مرده
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
incinerators U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
zombiism U اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematoriums U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematorium U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerator U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
obsequial U وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
crematoria U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
corn U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
pyre U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
pyres U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
twicer U حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
clavus U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
But his body was eventually recovered. U اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
zombie U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombies U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
direct loading U مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
zombi U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
back frow U اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
undertaker U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaking U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
copyrights U اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyright U اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com