Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
heritage
U
مرده ریگ سهم موروثی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
heredity
U
دارای حق موروثی انتقال موروثی
silver spoon
U
ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
stillbirths
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb
U
میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillborn
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillbirth
U
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap
U
مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
dead wool
U
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
feuding
U
حق موروثی
feuds
U
حق موروثی
inherited
U
موروثی
inheritable
U
موروثی
feuded
U
حق موروثی
feud
U
حق موروثی
linal descent
U
موروثی
heredity
U
موروثی
patrimonial
U
موروثی
congenital
U
موروثی ذاتی
heirloom
U
صفت موروثی
principal
U
صفت موروثی
heredity
U
انتقال موروثی
principals
U
صفت موروثی
heritage
U
سهم موروثی
inborn
U
موروثی جبلی
inheritated error
U
خطای موروثی
heirlooms
U
صفت موروثی
hereditament
U
مال موروثی
strains
U
حالت موروثی
strain
U
حالت موروثی
patrimonies
U
ثروت موروثی میراث
patrimony
U
ثروت موروثی میراث
tradition
U
عقیده موروثی عرف
freehold
U
مالکیت مطلق ملک موروثی
strain
U
صفت موروثی خصوصیت نژادی
duke
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
strains
U
صفت موروثی خصوصیت نژادی
dukes
U
لقب موروثی اعیان انگلیس
landfalls
U
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
landfall
U
دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
pelagianism
U
PELA که عقیده اش این بودگناه موروثی بشر است
hereditaments
U
هر چیزی که قابل ارث گذاشتن باشد مال موروثی میراث
hemophilia
U
بیماری موروثی که دران خون دیر لخته میشودودرنتیجه اشکال در بندامدن خونریزی پدید می اید
lifeless
U
مرده
at rest
U
مرده
extinct
U
مرده
one man
U
یک مرده
one-man
U
یک مرده
defunct
U
مرده
exanimate
U
مرده
in the dust
U
مرده
his heart sank
U
دل مرده شد
hearse
U
مرده کش
hearses
U
مرده کش
low spirited
U
دل مرده
six feet under
<idiom>
U
مرده
low-spirited
U
دل مرده
dead
U
مرده
deceased
U
مرده
vapid
U
مرده
dead time
U
زمان مرده
dead space
U
فضای مرده
dead storage
U
گنجایش مرده
dead storage
U
حجم مرده
inhumationist
U
مرده خاک کن
dead rise
U
فاصله مرده
dead band
U
نوار مرده
necrolatry
U
مرده پرستی
blate
U
روح مرده
murrain
U
گوشت مرده
lyke wake
U
پاسبانی مرده در شب
dead load
U
بار مرده
dead as a d.
U
بکلی مرده
dead ball
U
توپ مرده
necromania
U
مرده پرستی
dead volume
U
حجم مرده
down with him
U
مرده باد
dull finish
U
کالیبر مرده
dull finish
U
رخده مرده
stillbirth
U
مرده زاد
idle wire
U
سیم مرده
parted
U
درگذشته مرده
exanimate
U
دل مرده وبیروح
idle turn
U
کلاف مرده
stillbirths
U
مرده زاد
morgue
U
مرده خانه
morgues
U
مرده خانه
deadball
U
توپ مرده
out of play
U
توپ مرده
deadness
U
حالت مرده
death day
U
سال مرده
death feigning
U
مرده نمایی
playing dead
U
مرده نمایی
death watch
U
پاسبان مرده
death's head
U
جمجمه مرده
ground swell
U
موج مرده
necrophagous
U
مرده خور
saprophage
U
مرده خوار
autopsies
U
تشریح مرده
cremations
U
مرده سوزانی
cremation
U
مرده سوزانی
time lags
U
زمان مرده
reliquiae
U
مرده ریگ
swell
U
موج مرده
resurrection man
U
مرده دزد
resurrectionist
U
مرده دزد
swelled
U
موج مرده
swells
U
موج مرده
dead as a doornail
<idiom>
U
کاملا مرده
still born
U
مرده بدنیاامده
slaked lime
U
اهک مرده اهک مرده
autopsy
U
تشریح مرده
defunct
U
مرده درگذشته
death mask
U
قیافه مرده
air slaked lime
U
اهک مرده
living corpse
U
مرده متحرک
necrophilia
U
مرده گرایی
necrophobia
U
مرده هراسی
widowers
U
مرد زن مرده
widower
U
مرد زن مرده
necropsy
U
مرده نگری
time lag
U
زمان مرده
non productive time
U
زمان مرده
pah
U
مرده شور
dead soils
U
خاکهای مرده
death masks
U
قیافه مرده
necrophagous
U
مرده خوار
sequestrum
U
قسمت بافت مرده
sloughy
U
شبیه پوست مرده
he seems to have died
U
ازقرارمعلوم مرده است
He is not dead by any chance , is he ?
U
نکند مرده باشد ؟
Speak well of the dead .
<proverb>
U
پشت سر مرده بد نگو.
dead-house
U
مرده شوی خانه
necromimesis
U
خود مرده انگاری
protoxlead
U
سنگ مرده مرتک
plague on it
U
مرده شورش ببرد
still born
U
مرده زاییده شده
blast it
U
مرده شورش را ببرد
d. paleness
U
رنگ ارام مرده
inheritances
U
مرده ریگ وراثت
cirerar yurn
U
فرف خاکستر مرده
autopsy
U
تشریح نسج مرده
inheritance
U
مرده ریگ وراثت
balefire
U
اتش مرده سوزانی
back lash eliminator
U
تعادل در مسیر مرده
death masks
U
ماسک صورت مرده
mortuary
U
مرده شوی خانه
death mask
U
ماسک صورت مرده
gralloch
U
احشای گوزن مرده
time lags
U
فاصله زمانی مرده
mortuaries
U
مرده شوی خانه
autopsies
U
تشریح نسج مرده
funeral home
U
مرده شوی خانه
departed
U
مرده درگذشته مرحوم
time lag
U
فاصله زمانی مرده
eloge
U
ستایش شخص مرده
cadaveric
U
دارای رنگ مرده
aeropause
U
منطقه جوی مرده
sciomantic
U
غیبگو از روی سایه مرده
palled
U
تابوت محتوی مرده حائل
deathy
U
مرگ نما مرده وار
pall
U
تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl .
U
کشته مرده دختری بودن
palls
U
تابوت محتوی مرده حائل
cadaverous
U
دارای رنگ پریده و مرده
natimortality
U
امار مرده زاییده شدگان
prosector
U
تشریح کننده بدن مرده
palling
U
تابوت محتوی مرده حائل
wraiths
U
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
sciomacy
U
غیب گویی از روی سایه مرده
wraith
U
روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
necrotic
U
دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
under hatches
U
زیر عرشه دوراز نظر مرده
postmortem
U
مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
urn
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
funeral pyre
U
توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
crematory
U
کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
ossuary
U
فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
ossuary
U
محل امانت گذاری استخوان مرده
it is not true that he is dead
U
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
f. pile or pyre
U
توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
urns
U
گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
zombiism
U
اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
crematorium
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoriums
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerators
U
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematoria
U
کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
obsequial
U
وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
incinerator
U
کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
pyres
U
توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
clavus
U
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
twicer
U
حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
pyre
U
توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
corn
U
میخچه
[پزشکی]
[ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
lich gate
U
سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
give someone an inch and they will take a mile
<idiom>
U
اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
But his body was eventually recovered.
U
اما ممکن بود او
[مرد]
فقط مرده بازیافته شود.
transmigration
U
حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
hatchment
U
صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
gavelkind
U
تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
funeral home
U
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com