English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
There was a run on the banks . U مردم سرمایه هایشان را از بانکها بیرون می کشند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Wall Street U مرکز بانکها و سرمایه داران نیویورک
With soft words one may persuade a serpent out of . <proverb> U با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
They changed seats . U صندلی هایشان را با هم عوض کردند
Some parent spoil their children . U برخی پدر ومادرها بچه هایشان را لوس بار می آورند
bank holiday U ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
bank holiday U روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
democracy U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracies U مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
bank holiday U هر یک از تعطیلات رسمی که در آن مدارس و بانکها و غیره تعطیل هستند
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
plebiscites U مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscite U مردم خواست رای قاطبه مردم
popular U مردم پسند و مناسب حال مردم
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
neap U کشند اب
tide U کشند
tideless U بی کشند
tide U کشند اب
BACS U سیستم حمل پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری در یک شبکه امن
tidal wave U موج کشند
diurnal tide U کشند روزانه
tide U کشند داشتن
tideway U کشند راه
tidewater U خط ساحلی کشند اب
tide table U جدول کشند
semidiurnal tide U کشند نیمروزه
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment U سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
bankers automated clearance system U سیستم انتقال پول بین بانکها با استفاده از اتصالات کامپیوتری دریک شبکه امن
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
string fingers U سه انگشتی که زه کمان را می کشند
semidiurnal tide U کشند نیم روزانه
mean range of the tide U میانگین ارتفاع کشند
member banks U در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
to never let yourself get to thinking like them <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
half tide level U ارتفاع متوسط کشند اب دریا
vinculum U خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
towline U طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
tidal prism U اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی
rue raddy U تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
populations U تعداد مردم مردم
population U تعداد مردم مردم
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
desired investment U سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization U سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
extravasate U ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejecting U بیرون راندن بیرون انداختن
eject U بیرون راندن بیرون انداختن
ejected U بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
ejects U بیرون راندن بیرون انداختن
unintended investment U سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
collapse capitalism U فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
registered capital U سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
capital program U برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
marginal utility of capital U مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
off one's hands U بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
the people U مردم
peopled U مردم
peoples U مردم
population [pop.] U مردم
peopling U مردم
folk U مردم
people U مردم
folks U مردم
public U مردم
the deaf U مردم کر
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
all men U همه مردم
public notice U آگهی به مردم
the american public U مردم امریکا
rucks U مردم عادی
the old U مردم سالخورده
head count U شمارش مردم
townsfolk U مردم شهری
mandrake U مردم گیاه
manragora U مردم گیاه
many people U خیلی از مردم
head counts U شمارش مردم
many people U بسیاری از مردم
anthropology U مردم شناسی
sociability U مردم امیزی
popular U مردم پسند
the public U عموم مردم
unsociability U مردم گریزی
communist U مردم گرا
reputedly U در نظر مردم
population [pop.] U تعداد مردم
communists U مردم گرا
land n U قوم مردم
lao U مردم تایی
laotian U مردم تایی
populace U توده مردم
people say U مردم می گویند
commons U مردم عادی
anarchy U خودسری مردم
ruck U مردم عادی
the total population U همه مردم
unsociable U مردم گریز
lowest common denominator U مردم پذیر
masses U توده مردم
massing U توده مردم
plebeian U توده مردم
the million U توده مردم
other people U مردم دیگر
on the tongues of men U سر زبان مردم
the many U بیشتر مردم
underfed U مردم گرسنه
the dregs of the people U مردم پست
parade U اجتماع مردم
paraded U اجتماع مردم
parades U اجتماع مردم
parading U اجتماع مردم
Among the people . U درمیان مردم
communism U مردم داری
mass U توده مردم
other people U سایر مردم
flower people U مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
men of intellgence U مردم باهوش
popularity U مردم پسندی
rushing U ازدحام مردم
rushed U ازدحام مردم
outside opinion U عقیده مردم
rush U ازدحام مردم
hoi polloi U توده مردم
openly U در انظار مردم
the offscourings humanity U مردم پست
the multitude U توده مردم
demography U مردم نگاری
outside opinion U رای مردم
lowest common denominators U مردم پذیر
ombudsman U فریادرس مردم
ombudsmen U فریادرس مردم
most people U بیشتر مردم
all men U مردم همه
unsocial U مردم گریز
citizenship U مردم تبعیت
corporations U گروهی از مردم
demos U توده مردم
plebeians U توده مردم
jawsmith U مردم فریب
mandate U دستور مردم به
common U : مردم عوام
citizenry U مردم تبعیت
misanthrope U مردم گریز
misanthropes U مردم گریز
corporation U گروهی از مردم
omnibus U توده مردم
omnibuses U توده مردم
mob U انبوه مردم
mobbed U انبوه مردم
mobs U انبوه مردم
public-spirited U خیرخواه مردم
mandated U دستور مردم به
anthropometry U مردم سنجی
mobbing U انبوه مردم
commonest U : مردم عوام
all men U کلیه مردم
mandates U دستور مردم به
commoners U : مردم عوام
mandating U دستور مردم به
canaille U مردم پست
capital U سرمایه
equities U سرمایه
asset U سرمایه
capital intensive U سرمایه بر
turn over U سرمایه
equity U سرمایه
fund U سرمایه
funded U سرمایه
civil affairs U عملیات مردم یاری
rub shoulders with others U با مردم امیزش کردن
vox populi U اراء یا افکار مردم
open day U روزیکهعموم مردم میتوانندازمکانهایخاصیمثلمدرسهیایکموسسهآزادانهبازدیدکنند
up front U جلو چشم مردم
rabblement U توده مردم پست
The will of the nation [people] اراده ملت [مردم]
To arhue ( haggle ) with people . U با مردم سروکله زدن
ragtag and bobtail U توده مردم پست
civic action U عملیات مردم یاری
seminomad U مردم نیمه چادرنشین
public spiritedness U خیر خواهی مردم
vulgus U مردم طبقه پایین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com