English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
World Series U مسابقات نهایی بیسبال
semifinalist U کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده
home stretch U مرحله نهایی
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
interrupting U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
service peculiar U امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
telic U نهایی دارای هدف نهایی
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
double elimination tournament U مسابقات دو حذفی
tournament U تشکیل مسابقات
arena U میدان مسابقات
commissioners U مدیر مسابقات
arenas U میدان مسابقات
referees U داور مسابقات
referee U داور مسابقات
tournament U مسابقات قهرمانی
tournaments U مسابقات قهرمانی
refereed U داور مسابقات
tournaments U تشکیل مسابقات
refereeing U داور مسابقات
commissioner U مدیر مسابقات
Track and field events . U مسابقات دو میدانی
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
refereed U داور مسابقات شدن
umpire U سرداور داور مسابقات
referees U داور مسابقات شدن
umpired U سرداور داور مسابقات
referee U داور مسابقات شدن
cup U گلدان جایزه مسابقات
umpiring U سرداور داور مسابقات
umpires U سرداور داور مسابقات
cupped U گلدان جایزه مسابقات
semi-final U مسابقات نیم پایانی
stand U سکوب تماشاچیان مسابقات
cups U گلدان جایزه مسابقات
oarsmen U پارو زن مسابقات قایقرانی
Olympic U مربوط به مسابقات المپیک
oarsman U پارو زن مسابقات قایقرانی
refereeing U داور مسابقات شدن
track and field U وابسته به مسابقات دوصحرایی یا میدانی
agonistic U وابسته به مسابقات باستانی یونان
nordic combined U مجموع مسابقات اسکی نوردیک
To win on points. U با امتیاز برنده شدن ( در مسابقات )
field event U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
officiating U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
Test matches U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
Test match U مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
officiate U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiated U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
officiates U بعنوان داور مسابقات را اداره کردن
field events U ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
egg position U حالت تخم مرغی در مسابقات سرعت اسکی
past performances U سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
hunt meeting U برنامه مسابقات دو یا دو بامانع برای سوارکاران اماتور
swiss system U نوعی روش تعیین حریف در مسابقات شطرنج
olympiad U جشن ها ومسابقات قدیم یونان مسابقات المپیک
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
roadwork U تمرین عملی برای مسابقات مشت زنی و غیره
To bet on something . U روی چیزی شرط بستن (مانند مسابقات وغیره )
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. U آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
semifinal U مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
play off U درمسابقه حذفی شرکت کردن وابسته به مسابقات حذفی مسابقه حدفی
bleacher U کارگر پارچه سفیدکنی شستشو وسفیدکنی پارچه بلیط یا صندلی کم ارزش مسابقات ورزشی
finals U نهایی
peremptory U نهایی
terminals U نهایی
ultimate U نهایی
ultimatum U نهایی
terminal U نهایی
final U نهایی
closing U نهایی
conclusive U نهایی
definitive U نهایی
definite <adj.> U نهایی
ultimatums U نهایی
high limit U حد نهایی
ultimata U نهایی
privy U نهایی
end user U کاربر نهایی
elevation stop U حد نهایی درجه
terminuses U ایستگاه نهایی
try-out U تمرین نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
end strength U استعداد نهایی
final U مسابقه نهایی
ultimate stress limit U حد تنش نهایی
quarter-finals U یک چهارم نهایی
semi-finals U نیمه نهایی
end product U فراورده نهایی
end product U محصول نهایی
semi finals U نیمه نهایی
armageddon U مبارزهء نهایی
quarter-final U یک چهارم نهایی
ultimate stress U تنش نهایی
ultimate strength U مقاومت نهایی
ultimate load U بار نهایی
differential cost U ارزش نهایی
differential cost U هزینه نهایی
finals U مسابقه نهایی
try-outs U تمرین نهایی
last word <idiom> U نظر نهایی
quarter final U یک چهارم نهایی
ultimate analysis U تجزیه نهایی
semi-final U نیمه نهایی
top speed U سرعت نهایی
ultimata U هدف نهایی
ultimatum U هدف نهایی
ultimatums U هدف نهایی
grail U هدف نهایی
ultimate speed U سرعت نهایی
final velocity U سرعت نهایی
final value U ارزش نهایی
semifinal U نیمه نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
quarterfinal U یک چهارم نهایی
incremental cost U هزینه نهایی
extra expenses U هزینه نهایی
additional costs [expenses] U هزینه نهایی
net result U نتیجه نهایی
second check U بررسی نهایی
margin utility U مطلوبیت نهایی
limiting value U ارزش نهایی
final term U جمله نهایی
final judgement U حکم نهایی
final drive U گرداننده نهایی
drafted U نیمه نهایی
draft U نیمه نهایی
final assembly U مونتاژ نهایی
final assembly U نصب نهایی
final cut U برش نهایی
final diameter U قطر نهایی
drafts U نیمه نهایی
final act U سند نهایی
final destination U مقصد نهایی
final result U نتیجه نهایی
extreme range U برد نهایی
final payment U پرداخت نهایی
extreme position U وضعیت نهایی
final position U وضعیت نهایی
final report U گزارش نهایی
step U مرحله
instar U مرحله
stage U مرحله
stepping U مرحله
phased attack U تک مرحله به مرحله
grade U مرحله
rung U مرحله
grades U مرحله
stages U مرحله
phased U مرحله
stroking U مرحله
strokes U مرحله
stroked U مرحله
stroke U مرحله
phases U مرحله
scenes U مرحله
creeping attack U تک مرحله به مرحله
scene U مرحله
processes U مرحله
process U مرحله
phase U مرحله
backdoor U وسیله نهایی یا زیرجلی
finalised U بمرحله نهایی رساندن
ending U بخش نهایی چیزی
endings U بخش نهایی چیزی
finalises U بمرحله نهایی رساندن
finalising U بمرحله نهایی رساندن
finalize U بمرحله نهایی رساندن
finalized U بمرحله نهایی رساندن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com