Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
noviciate
U
مرحله تازه کاری
novitiate
U
مرحله تازه کاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phased array
U
ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
cladding process
U
مرحله روکش کاری
puniness
U
تازه کاری جوانی کوچکی
creeps
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
creep
U
مرحله به مرحله جلو رفتن
sequenced ejection
U
سیستم پرتاب مرحله به مرحله
sophistication
U
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase
U
مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory
U
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
leapfrogged
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrog
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs
U
پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
reforested
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforesting
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforests
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
reforest
U
مجددا درخت کاری کردن جنگل تازه اجداث کردن احیای جنگل کردن
new coined
U
تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed
U
تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
inflight phase
U
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
combat phase
U
مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
phased attack
U
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
scene
U
مرحله
phases
U
مرحله
rung
U
مرحله
grades
U
مرحله
stroke
U
مرحله
strokes
U
مرحله
stroking
U
مرحله
stepping
U
مرحله
stroked
U
مرحله
step
U
مرحله
scenes
U
مرحله
instar
U
مرحله
phase
U
مرحله
stages
U
مرحله
grade
U
مرحله
processes
U
مرحله
stage
U
مرحله
process
U
مرحله
phased
U
مرحله
creeping attack
U
تک مرحله به مرحله
phased attack
U
تک مرحله به مرحله
process
U
مرحله جریان
nth
U
در مرحله چند
stepping
U
مرحله رتبه
solidifying process
U
مرحله انجماد
staping
U
مرحله بندی
milestone
U
مرحله برجسته
an anxious time
U
مرحله پر اضطراب
step
U
مرحله پایه
stepping
U
مرحله پایه
primordium
U
مرحله نخست
power stroke
U
مرحله قدرت
recovery phase
U
مرحله شکوفائی
recovery phase
U
مرحله رونق
output stage
U
مرحله خروجی
phallic stage
U
مرحله التی
oral stage
U
مرحله دهانی
one step operation
U
عمل تک مرحله
step
U
مرحله رتبه
oedipal stage
U
مرحله ادیپی
milestones
U
مرحله برجسته
processes
U
مرحله جریان
propagation sequence
U
مرحله انتشار
point
U
جهت مرحله
stages
U
درجه مرحله
intake stroke
U
مرحله تنفس
home stretch
U
مرحله نهایی
intake stroke
U
مرحله مکش
inextremis
U
در اخرین مرحله
training cycle
U
مرحله اموزش
speed stage
U
مرحله سرعت
speed level
U
مرحله سرعت
initiation sequence
U
مرحله اغازی
phased
U
مرحله عملیات
job step
U
مرحله برنامه
induction stroke
U
مرحله تنفس
in the first instance
U
در مرحله اول
point
U
مرحله قله
phase
U
مرحله عملیات
differential stage
U
مرحله تفاضلی
developmental stage
U
مرحله پیشرفت
period
U
نوبت مرحله
periods
U
نوبت مرحله
developmental stage
U
مرحله تکوینی
genital phase
U
مرحله تناسلی
stage
U
درجه مرحله
execute phase
U
مرحله اجرا
in the egg
U
در مرحله نخستین
fission process
U
مرحله انشقاق
larval stage
U
مرحله کرمی
driver
U
مرحله تحریک
fetch phase
U
مرحله واکشی
modulator
U
مرحله تحمیل گر
imprimis
U
در مرحله نخست
assault phase
U
مرحله هجوم
termination stage
U
مرحله پایانی
termination phase
U
مرحله پایانی
anal stage
U
مرحله مقعدی
induction stroke
U
مرحله مکش
exhaust stroke
U
مرحله تخلیه
exhaust stroke
U
مرحله اگزوز
grade
U
مرحله گراد
grades
U
مرحله گراد
macro stage
U
مرحله کلان
buffer stage
U
مرحله میانگیر
phases
U
مرحله عملیات
latency
U
مرحله پنهانی
drivers
U
مرحله تحریک
fire for effect
U
مرحله تیر موثر
milestones
U
مرحله مهمی اززندگی
ticked
U
سخت ترین مرحله
stadiums
U
میدان ورزش مرحله
stadium
U
میدان ورزش مرحله
tick
U
سخت ترین مرحله
stadia
U
میدان ورزش مرحله
incipient
U
اولیه مرحله ابتدایی
ticks
U
سخت ترین مرحله
first audio stage
U
مرحله صوتی نخست
milestone
U
مرحله مهمی اززندگی
process
U
جریان عمل مرحله
entelechy
U
مرحله تشکیل وتحقق
stages
U
پرده گاه مرحله
processes
U
جریان عمل مرحله
stage
U
پرده گاه مرحله
anal expulsive stage
U
مرحله مقعدی دفعی
in leading
U
در مرحله شاگردی یا نوچگی
preverbal phase
U
مرحله پیش کلامی
pettifog
U
از مرحله پرت کردن
karyokinesis
U
مرحله تقسیم سلولی
ossification
U
مرحله تشکیل استخوان
diastolic phase
U
مرحله انبساطی قلب
qualifying
U
رسیدن به مرحله بعد
anal retentive stage
U
مرحله مقعدی ضبطی
creeping barrage
U
سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
walk through
U
بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
declined
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
metoestrus
U
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
declining
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
Not to know what one is talking about.
U
از موضوع ( مرحله )پرت بودن
phased conversion
U
تبدیل مرحله بندی شده
single stepping
U
در یک مرحله انجام دادن یا شدن
decline
U
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
embryos
U
گیاهک تخم مرحله بدوی
power amplifier stage
U
مرحله فزون ساز توان
stages
U
مرحله دار شدن اشکوب
stage
U
مرحله دار شدن اشکوب
subcritical
U
زیر مرحله خطرناک وبحرانی
embryo
U
گیاهک تخم مرحله بدوی
phasing
U
مرحله بندی کردن عملیات
rate determining step
U
مرحله تعیین کننده سرعت
monestrous
U
دارای یک مرحله فحلیت درسال
modulated amplifier
U
مرحله فزون ساز تحمیلی
turning point
U
مرحله قاطع نقطه تحول
turning points
U
مرحله قاطع نقطه تحول
metestrus
U
مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
gastrula
U
مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
the next process is weaving
U
عمل یا مرحله بعداز بافتن است
systole
U
مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
stretch runner
U
تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
terminal phase
U
مرحله اخر مسیر حرکت موشک
showdown
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns
U
مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
reentry phase
U
مرحله دخول مجدد موشک درجو
tabula rasa
U
مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
job lot
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
prophase
U
مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
job lots
U
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
finallist
U
کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
prisere
U
مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
telophase
U
اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
idiolect
U
طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
driven
U
که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
cim
U
استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
to nip or crush in the bud
U
در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
quick stage
U
ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
generation
U
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
generations
U
مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
interrupts
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
phylesis
U
مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
interlace
U
روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
in love - engaged - married
U
عاشق . نامزد . متاهل
[مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
interrupting
U
توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
disc
U
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com