English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
diastolic phase U مرحله انبساطی قلب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
phased array U ترتیب مرحله به مرحله جریان مرحله به مرحله بندی شده
expansile U انبساطی
flattening test U انبساطی
tensional U انبساطی
stretch press die U قالب انبساطی
expansionary policy U سیاست انبساطی
expansion joint U درز انبساطی
extensor thrust U پرش انبساطی
stretching U شکل دادن انبساطی
diastolic pressure U فشار خون انبساطی
expansionary fiscal policy U سیاست مالی انبساطی
expansionary monetary policy U سیاست پولی انبساطی
sequenced ejection U سیستم پرتاب مرحله به مرحله
creep U مرحله به مرحله جلو رفتن
creeps U مرحله به مرحله جلو رفتن
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
boost phase U مرحله دوم پرتاب موشک مرحله روشن شدن موتورمرحله دوم
leapfrog U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogged U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogging U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
leapfrogs U پیش روی مرحله به مرحله پله پله حرکت کردن
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
combat phase U مرحله درگیری در رزم مرحله رزم
phasing U مرحله بندی مرحله بندی عملیات
phased attack U تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
phased U مرحله
stage U مرحله
stages U مرحله
phase U مرحله
instar U مرحله
creeping attack U تک مرحله به مرحله
processes U مرحله
process U مرحله
scenes U مرحله
scene U مرحله
rung U مرحله
phases U مرحله
phased attack U تک مرحله به مرحله
grades U مرحله
grade U مرحله
stroking U مرحله
strokes U مرحله
step U مرحله
stroked U مرحله
stepping U مرحله
stroke U مرحله
intake stroke U مرحله مکش
intake stroke U مرحله تنفس
fission process U مرحله انشقاق
genital phase U مرحله تناسلی
induction stroke U مرحله مکش
induction stroke U مرحله تنفس
termination stage U مرحله پایانی
process U مرحله جریان
termination phase U مرحله پایانی
in the first instance U در مرحله اول
period U نوبت مرحله
power stroke U مرحله قدرت
processes U مرحله جریان
in the egg U در مرحله نخستین
imprimis U در مرحله نخست
recovery phase U مرحله شکوفائی
primordium U مرحله نخست
propagation sequence U مرحله انتشار
fetch phase U مرحله واکشی
nth U در مرحله چند
developmental stage U مرحله پیشرفت
solidifying process U مرحله انجماد
recovery phase U مرحله رونق
execute phase U مرحله اجرا
exhaust stroke U مرحله اگزوز
staping U مرحله بندی
buffer stage U مرحله میانگیر
exhaust stroke U مرحله تخلیه
speed level U مرحله سرعت
assault phase U مرحله هجوم
anal stage U مرحله مقعدی
developmental stage U مرحله تکوینی
differential stage U مرحله تفاضلی
periods U نوبت مرحله
drivers U مرحله تحریک
grade U مرحله گراد
larval stage U مرحله کرمی
oedipal stage U مرحله ادیپی
phase U مرحله عملیات
stepping U مرحله رتبه
stepping U مرحله پایه
driver U مرحله تحریک
one step operation U عمل تک مرحله
stage U درجه مرحله
point U جهت مرحله
phallic stage U مرحله التی
point U مرحله قله
stages U درجه مرحله
grades U مرحله گراد
output stage U مرحله خروجی
oral stage U مرحله دهانی
phased U مرحله عملیات
step U مرحله رتبه
milestones U مرحله برجسته
speed stage U مرحله سرعت
initiation sequence U مرحله اغازی
milestone U مرحله برجسته
home stretch U مرحله نهایی
inextremis U در اخرین مرحله
training cycle U مرحله اموزش
an anxious time U مرحله پر اضطراب
job step U مرحله برنامه
latency U مرحله پنهانی
macro stage U مرحله کلان
modulator U مرحله تحمیل گر
step U مرحله پایه
phases U مرحله عملیات
karyokinesis U مرحله تقسیم سلولی
first audio stage U مرحله صوتی نخست
qualifying U رسیدن به مرحله بعد
novitiate U مرحله تازه کاری
entelechy U مرحله تشکیل وتحقق
pettifog U از مرحله پرت کردن
noviciate U مرحله تازه کاری
preverbal phase U مرحله پیش کلامی
fire for effect U مرحله تیر موثر
stage U پرده گاه مرحله
stadiums U میدان ورزش مرحله
stadium U میدان ورزش مرحله
stadia U میدان ورزش مرحله
milestones U مرحله مهمی اززندگی
in leading U در مرحله شاگردی یا نوچگی
ticked U سخت ترین مرحله
ticks U سخت ترین مرحله
processes U جریان عمل مرحله
incipient U اولیه مرحله ابتدایی
anal expulsive stage U مرحله مقعدی دفعی
anal retentive stage U مرحله مقعدی ضبطی
stages U پرده گاه مرحله
creeping barrage U سد اتش مرحله به مرحله سد اتش خیز به خیز
ossification U مرحله تشکیل استخوان
cladding process U مرحله روکش کاری
milestone U مرحله مهمی اززندگی
tick U سخت ترین مرحله
process U جریان عمل مرحله
decline U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
stage U مرحله دار شدن اشکوب
declines U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
phased conversion U تبدیل مرحله بندی شده
metestrus U مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
stages U مرحله دار شدن اشکوب
metoestrus U مرحله بیرمقی وسیری پس از فحلیت
embryo U گیاهک تخم مرحله بدوی
monestrous U دارای یک مرحله فحلیت درسال
embryos U گیاهک تخم مرحله بدوی
modulated amplifier U مرحله فزون ساز تحمیلی
declining U مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
Not to know what one is talking about. U از موضوع ( مرحله )پرت بودن
rate determining step U مرحله تعیین کننده سرعت
turning points U مرحله قاطع نقطه تحول
gastrula U مرحله رویانی اولیه پس از بلاستولا
single stepping U در یک مرحله انجام دادن یا شدن
phasing U مرحله بندی کردن عملیات
subcritical U زیر مرحله خطرناک وبحرانی
walk through U بررسی هر مرحله از یک نرم افزار
turning point U مرحله قاطع نقطه تحول
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
the next process is weaving U عمل یا مرحله بعداز بافتن است
reentry phase U مرحله دخول مجدد موشک درجو
prophase U مرحله اولیه تقسیم سلولی پیشگاه
tabula rasa U مرحله فرضی فکری خالی ازافکاروتخیلات
systole U مرحله انقباضی یک دوره کار قلب
terminal phase U مرحله اخر مسیر حرکت موشک
prisere U مرحله سیر تکاملی ایجادنباتات در زمین
finallist U کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
job lot U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lots U مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
showdown U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
showdowns U مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
driven U که هر مرحله اجرا مربوط به عمل خارجی است
idiolect U طرزبیان و لحن سخن شخص در یک مرحله زندگی
cim U استفاده هماهنگ از کامپیوتر در هر مرحله از طراحی و ساخت
telophase U اخرین مرحله تقسیم غیر مستقیم سلولی
to nip or crush in the bud U در نخستین مرحله رشد کشتن یا پایمال کردن
interrupt U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupting U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
interrupts U توقف ارسال طبق عملی در مرحله نهایی سیستم
in love - engaged - married U عاشق . نامزد . متاهل [مرحله هایی که تا ازدواج طی میشوند]
interlace U روش ساخت تصویر روی صفحه تلویزیونی در دو مرحله
quick stage U ان مرحله ازابستنی که زن جنبش بچه رادرزهدان خودحس میکند
phylesis U مرحله سیرتکامل وپیدایش نژادهای مختلف جانور وگیاه
generations U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
dual U صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
disc U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
discs U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
generation U مرحله یا تاریخ فناوری استفاده شده در طراحی یک سیستم
to turn the corner <idiom> U بهبود یافتن پس از گذشت مرحله دشواری یا بحرانی [اصطلاح روزمره]
debut U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
debuts U نخستین مرحله دخول در بازی یا جامعه شروع بکار کردن
teliospore U جدارصخیم اخرین مرحله ایجاد قارچ موجد زنگ گیاهی
puerperium U مرحله بین زایمان واعاده زهدان بحال اولیه خود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com