Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
misdemeanant
U
مرتکب جنحه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
speaking with prosecutor
U
در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
Other Matches
misdemeanours
U
جنحه
misdemeanor
U
جنحه
misdemeanors
U
جنحه
misdemeanour
U
جنحه
misdemeanors
U
جرم جنحه
misdemeanour
U
جرم جنحه
magistrates court
U
دادگاه جنحه
misdemeanours
U
جرم جنحه
magistrate
U
قاضی دادگاه جنحه
magistrates
U
قاضی دادگاه جنحه
perpetrator
U
مرتکب
violaor
U
مرتکب
perpetrators
U
مرتکب
perpetrate
U
مرتکب شدن
stealer
U
مرتکب سرقت
commit
U
مرتکب شدن
perpetrates
U
مرتکب شدن
perpetrating
U
مرتکب شدن
debt perpetrator
U
مرتکب بدهی
commits
U
مرتکب شدن
perpetrator of an offence
U
مرتکب جرم
perpetrated
U
مرتکب شدن
committed
U
مرتکب شدن
guilty
U
مجرم مرتکب
committing
U
مرتکب شدن
guilty of a minor offence
U
مرتکب جرم خلافی
recommit
U
دوباره مرتکب شدن
misfeasance
U
مرتکب جرم شدن
rapist
U
مرتکب زنای بعنف
rapists
U
مرتکب زنای بعنف
delinquent
U
مرتکب جنایت یاجنحه
delinquents
U
مرتکب جنایت یاجنحه
commit a crime
U
مرتکب جنایتی شدن
committing an offence
U
مرتکب جرمی شدن
violaor
U
مرتکب زنای به زور
perpetrator
U
مباشر در جرم مرتکب
bobble
U
مرتکب خطا شدن
perpetrators
U
مباشر در جرم مرتکب
smuggling
U
مرتکب قاچاق شدن
incestuous
U
مرتکب زنای با محارم
offend
U
مرتکب خلاف شدن
offended
U
مرتکب خلاف شدن
offends
U
مرتکب خلاف شدن
principal
U
امر مرتکب اصلی
principals
U
امر مرتکب اصلی
bobbles
U
مرتکب خطا شدن
to perpetrate a crime
U
گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
perpetrated
U
مرتکب کردن مقصر بودن
to commit terrorist act
[ act of terrorism]
U
مرتکب جرم تروریستی شدن
commit a minor offence
U
مرتکب جرم خلافی شدن
perpetrating
U
مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrate
U
مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrates
U
مرتکب کردن مقصر بودن
double adultery
U
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
bloodguilty
U
مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
committed
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
imposters
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostor
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
committing
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
impostors
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
commits
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.
U
روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
burglarious
U
مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
parol arrest
U
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
voluntary manslaughter
U
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com