Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 84 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
committing an offence
U
مرتکب جرمی شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nuclear number
U
عدد جرمی
mass number
U
عدد جرمی
mass flow
U
دبی جرمی
nucleon number
U
عدد جرمی
mass spectrometer
U
طیف سنج جرمی
mass spectrometry
U
طیف سنجی جرمی
mass spectrograph
U
طیف نگار جرمی
to become an accessory to a crime
U
در جرمی شریک شدن
[قانون ]
to be complicit in
[with]
something
U
[در جرمی]
شریک بودن
[قانون ]
to be complicit in
[with]
something
U
[در جرمی]
همدستی داشتن
[قانون ]
I haven't done anything wrong.
U
من هیچ خطایی
[جرمی]
نکردم.
public mischief
U
جرمی که مضر به حال جامعه باشد
perpetrators
U
مرتکب
violaor
U
مرتکب
perpetrator
U
مرتکب
What has he done wrong?
U
[مگر]
او
[مرد]
چه خطایی
[جرمی]
کرده است؟
burglars
U
کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
burglar
U
کسی که در شب به قصدارتکاب جرمی وارد خانهای شود
commits
U
مرتکب شدن
debt perpetrator
U
مرتکب بدهی
stealer
U
مرتکب سرقت
committing
U
مرتکب شدن
committed
U
مرتکب شدن
misdemeanant
U
مرتکب جنحه
perpetrator of an offence
U
مرتکب جرم
perpetrates
U
مرتکب شدن
perpetrate
U
مرتکب شدن
perpetrating
U
مرتکب شدن
perpetrated
U
مرتکب شدن
guilty
U
مجرم مرتکب
commit
U
مرتکب شدن
to keep somebody on a short leash
U
کسی را دائما کنترل کردن
[مثال مشکوکان به جرمی ]
hyperon
U
جرمی که حد فاصل بین پروتون ونوترون دو اتم است
true bill
U
اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
delinquents
U
مرتکب جنایت یاجنحه
violaor
U
مرتکب زنای به زور
bobbles
U
مرتکب خطا شدن
perpetrator
U
مباشر در جرم مرتکب
bobble
U
مرتکب خطا شدن
perpetrators
U
مباشر در جرم مرتکب
recommit
U
دوباره مرتکب شدن
incestuous
U
مرتکب زنای با محارم
guilty of a minor offence
U
مرتکب جرم خلافی
delinquent
U
مرتکب جنایت یاجنحه
rapist
U
مرتکب زنای بعنف
principals
U
امر مرتکب اصلی
principal
U
امر مرتکب اصلی
offends
U
مرتکب خلاف شدن
commit a crime
U
مرتکب جنایتی شدن
offended
U
مرتکب خلاف شدن
offend
U
مرتکب خلاف شدن
rapists
U
مرتکب زنای بعنف
misfeasance
U
مرتکب جرم شدن
smuggling
U
مرتکب قاچاق شدن
supercritical fluid chromatography/mass
U
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
perpetrated
U
مرتکب کردن مقصر بودن
to commit terrorist act
[ act of terrorism]
U
مرتکب جرم تروریستی شدن
perpetrate
U
مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrates
U
مرتکب کردن مقصر بودن
perpetrating
U
مرتکب کردن مقصر بودن
to perpetrate a crime
U
گناه یا جنایتی را مرتکب شدن
commit a minor offence
U
مرتکب جرم خلافی شدن
s.f.c/m.s
U
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
The law prescribes a prison sentence of at least five years for such an offence.
U
قانون کم کمش پنج سال حکم زندان برای چنین جرمی تجویزمی کند.
sthene
U
واحد نیرو در سیستم غیرمتریک معادل نیرویی که به جرمی برابر یک تن شتاب یک متر بر مجذور ثانیه
bloodguilty
U
مرتکب خونریزی مقصریامسئول ادم کشی جنایت کار
double adultery
U
زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
imposters
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostor
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
impostors
U
کسی که بامعرفی خود به جای دیگری مرتکب کلاهبرداری میشود
commits
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commit
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committed
U
وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge.
U
روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
burglarious
U
مرتکب یا وابسته به عمل واردشدن به خانهای درشب بقصد ارتکاب جرم
incriminate
U
به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
incriminated
U
به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
incriminating
U
به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
incriminates
U
به جرمی متهم کردن گناهکار قلمداد کردن
parol arrest
U
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
speaking with prosecutor
U
در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
voluntary manslaughter
U
قتل غیر عمد با سوء نیت نسبی عبارت از حالتی است که قاتل در اثر غلبه هیجان و غلیان احساسات مرتکب قتلی شودکه در ان رکن عمد به طورکامل موجود نیست و در عین حال قتل غیر عمد هم محسوب نمیشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com