Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shipshape
U
مرتب کردن منظم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
well ordered
U
مرتب و منظم
well conditioned
U
مرتب و منظم
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
eurythmy
U
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
eurhythmy
U
ضربان منظم نبض حرکات منظم بدن
filing
U
1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
format
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats
U
روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
bubble sort
U
روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
to set in order
U
منظم کردن
to set to rights
U
منظم کردن
regularised
U
منظم کردن
order
U
منظم کردن
regularising
U
منظم کردن
regularize
U
منظم کردن
regularises
U
منظم کردن
regularized
U
منظم کردن
regularizes
U
منظم کردن
regulater
U
منظم کردن
array
U
منظم کردن
arrays
U
منظم کردن
shipshape
U
منظم کردن
regularizing
U
منظم کردن
tidy
U
پاکیزه منظم کردن
tidying
U
پاکیزه منظم کردن
pick up
U
کندن منظم کردن
tidied
U
پاکیزه منظم کردن
ranks
U
اراستن منظم کردن
ranked
U
اراستن منظم کردن
tidier
U
پاکیزه منظم کردن
systemmatize
U
منظم یامرتب کردن
tidiest
U
پاکیزه منظم کردن
rank
U
اراستن منظم کردن
tidies
U
پاکیزه منظم کردن
sorts
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted
U
روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
merge sorting algorithm
U
الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanges
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging
U
روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
stacks
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
grade
U
شیب منظم دادن تسطیح کردن
grades
U
شیب منظم دادن تسطیح کردن
stacked
U
جمع اوری و منظم کردن وسایل
to kern a letter
U
فاصله دخشه ای را با کاهش منظم کردن
make the grade
<idiom>
U
منظم کردن، موفق بودن ،حاضر شدن
fcc
U
CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
to marshal one's creditors
U
صورت بستانکاران خود را ازلحاظ تقدم و تاخر منظم کردن
qualifies
U
منظم کردن کنترل کردن
qualify
U
منظم کردن کنترل کردن
sorted
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts
U
برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
gathered
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justification
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gather
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justifications
U
مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
semi processed data
U
داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
clear up
U
مرتب کردن
graduates
U
مرتب کردن
tidied
U
مرتب کردن
lineup
U
مرتب کردن
tidies
U
مرتب کردن
concerts
U
مرتب کردن
concert
U
مرتب کردن
draw up
U
مرتب کردن
to put to rights
U
مرتب کردن
graduate
U
مرتب کردن
collating
U
مرتب کردن
cleaned
U
مرتب کردن
arranges
U
مرتب کردن
arranging
U
مرتب کردن
order
U
مرتب کردن
fix up
U
مرتب کردن
cleans
U
مرتب کردن
clean
U
مرتب کردن
set in order
U
مرتب کردن
cleanest
U
مرتب کردن
to cleanvp
U
مرتب کردن
arranged
U
مرتب کردن
arrange
U
مرتب کردن
tidier
U
مرتب کردن
regularize
U
مرتب کردن
regularizing
U
مرتب کردن
marshaling
U
مرتب کردن
straighten up
<idiom>
U
مرتب کردن
collate
U
مرتب کردن
marshaled
U
مرتب کردن
collocated
U
مرتب کردن
put straight
U
مرتب کردن
marshalled
U
مرتب کردن
graduating
U
مرتب کردن
regularising
U
مرتب کردن
to map out
U
مرتب کردن
regularized
U
مرتب کردن
regularizes
U
مرتب کردن
regularised
U
مرتب کردن
regularises
U
مرتب کردن
collocating
U
مرتب کردن
marshals
U
مرتب کردن
collocate
U
مرتب کردن
collocates
U
مرتب کردن
collated
U
مرتب کردن
tidying
U
مرتب کردن
collates
U
مرتب کردن
tidy
U
مرتب کردن
marshal
U
مرتب کردن
tidiest
U
مرتب کردن
service
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced
U
برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
pick up
<idiom>
U
تمیز ،مرتب کردن
data processing
U
مرتب کردن داده ها
quicksort
U
مرتب کردن سریع
collating sort
U
مرتب کردن داده
bubble sort
U
مرتب کردن حبابی
selection sort
U
مرتب کردن گزینشی
reorder
U
دوباره مرتب کردن
to fix up
U
مرتب کردن جادادن
internal sort
U
مرتب کردن درونی
squaring
U
مرتب کردن کلاه
redd
U
مرتب کردن رهاساختن
squares
U
مرتب کردن کلاه
set
U
نهادن مرتب کردن
distributive sort
U
مرتب کردن توزیعی
ripple sort
U
مرتب کردن موجی
square
U
مرتب کردن کلاه
insertion sorting algorithm
U
الگوریتم مرتب کردن
block sort
U
مرتب کردن بلاکی
oscillating sort
U
مرتب کردن نوسانی
squared
U
مرتب کردن کلاه
sets
U
نهادن مرتب کردن
setting up
U
نهادن مرتب کردن
tree sort
U
مرتب کردن درختی
radix sorting algorithm
U
الگوریتم مرتب کردن مبنایی
exchange sorting algorithm
U
مرتب کردن به روش حبابی
sequences
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
clear the decks
<idiom>
U
همه جارا مرتب کردن
collections
U
و مرتب کردن در پایگاه داده
collection
U
و مرتب کردن در پایگاه داده
sequence
U
به ترتیب مرتب کردن دنباله
juxtaposition
U
مرتب کردن موضوعات در کنار هم
multifile sorting
U
مرتب کردن چند فایلی
multipass sort
U
مرتب کردن چند گذری
multireel sorting
U
مرتب کردن چند حلقهای
sorting network
U
شبکه مرتب کردن داده ها
polyphase sort
U
مرتب کردن چند فازی
To do up the room.
U
اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
adjust
U
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
selective
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
adjusting
U
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
selectively
U
مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
adjusts
U
مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organises
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
make room for someone or something
<idiom>
U
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
organizing
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organizes
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
scheduling
U
مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
quicksort
U
روش مرتب کردن سریع فایل
organize
U
مرتب کردن ارایش دادن موضع
alphameric
U
مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
filing system
U
روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
drum sorting
U
مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
job
U
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
alphasort
U
مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
jobs
U
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
pass
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
passes
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
digital sorting
U
روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
permutations
U
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
organizations
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
chronologize
U
بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
organisations
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
passed
U
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
organization
U
روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
clock
U
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
clocks
U
باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
permutation
U
تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
justifying
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
format
U
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
formats
U
تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
justify
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifies
U
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
serialised
U
مرتب کردن سریال کردن
serialize
U
مرتب کردن سریال کردن
serializes
U
مرتب کردن سریال کردن
dispose
U
مرتب کردن مستعد کردن
ranges
U
مرتب کردن میزان کردن
straightens
U
درست کردن مرتب کردن
serializing
U
مرتب کردن سریال کردن
straightened
U
درست کردن مرتب کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com