English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quicksort U مرتب کردن سریع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tree U روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
quicksort U روش مرتب کردن سریع فایل
Other Matches
binary look up U روش جستجوی سریع برای استفاده از لیست مرتب داده
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
rollover U استفاده از بافر بین صفحه کلیدوکامپیوتر برای تامین ذخیره سریع کلیدبرای ماشین نویسهای سریع که چندین کلید را خیلی سریع انتخاب می کنند
sophistication U نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
marine express U کالای سریع الحرکت از راه دری_ا سیستم حمل و نقل سریع دریایی
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
dma U اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
dma U CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود
gather U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
justification U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
justifications U مرتب کردن خط وط با یک پهنای مشخص و قط ع کردن کلمات بزرگ در انتهای خط
gathered U و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
semi processed data U داده خام که پردازش شده است مثل مرتب کردن , ضبط کردن , تشخیص خطا..
clear up U مرتب کردن
arranges U مرتب کردن
collates U مرتب کردن
lineup U مرتب کردن
clean U مرتب کردن
arranging U مرتب کردن
marshals U مرتب کردن
regularising U مرتب کردن
straighten up <idiom> U مرتب کردن
to map out U مرتب کردن
regularises U مرتب کردن
regularize U مرتب کردن
graduating U مرتب کردن
graduate U مرتب کردن
regularized U مرتب کردن
regularizes U مرتب کردن
collate U مرتب کردن
collated U مرتب کردن
concert U مرتب کردن
concerts U مرتب کردن
graduates U مرتب کردن
regularizing U مرتب کردن
arranged U مرتب کردن
tidied U مرتب کردن
collocate U مرتب کردن
tidying U مرتب کردن
marshal U مرتب کردن
put straight U مرتب کردن
cleaned U مرتب کردن
tidy U مرتب کردن
tidiest U مرتب کردن
fix up U مرتب کردن
set in order U مرتب کردن
tidies U مرتب کردن
to cleanvp U مرتب کردن
cleanest U مرتب کردن
collating U مرتب کردن
to put to rights U مرتب کردن
tidier U مرتب کردن
cleans U مرتب کردن
draw up U مرتب کردن
marshaled U مرتب کردن
marshaling U مرتب کردن
collocates U مرتب کردن
arrange U مرتب کردن
order U مرتب کردن
marshalled U مرتب کردن
collocated U مرتب کردن
regularised U مرتب کردن
collocating U مرتب کردن
snap pass U پاس سریع با پیچش سریع مچ
service U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
serviced U برنامه مفید برای فعایتخای روزمره مثل جستجو فایل , کپی کردن , مرتب کردن , رفع خطا و..
insertion sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن
block sort U مرتب کردن بلاکی
selection sort U مرتب کردن گزینشی
internal sort U مرتب کردن درونی
shipshape U مرتب کردن منظم
bubble sort U مرتب کردن حبابی
pick up <idiom> U تمیز ،مرتب کردن
squared U مرتب کردن کلاه
reorder U دوباره مرتب کردن
setting up U نهادن مرتب کردن
squares U مرتب کردن کلاه
sets U نهادن مرتب کردن
squaring U مرتب کردن کلاه
set U نهادن مرتب کردن
tree sort U مرتب کردن درختی
to fix up U مرتب کردن جادادن
collating sort U مرتب کردن داده
distributive sort U مرتب کردن توزیعی
oscillating sort U مرتب کردن نوسانی
square U مرتب کردن کلاه
redd U مرتب کردن رهاساختن
data processing U مرتب کردن داده ها
ripple sort U مرتب کردن موجی
prompted U سریع کردن
prompts U سریع کردن
prompt U سریع کردن
juxtaposition U مرتب کردن موضوعات در کنار هم
radix sorting algorithm U الگوریتم مرتب کردن مبنایی
multireel sorting U مرتب کردن چند حلقهای
collection U و مرتب کردن در پایگاه داده
sequence U به ترتیب مرتب کردن دنباله
multipass sort U مرتب کردن چند گذری
collections U و مرتب کردن در پایگاه داده
sorting network U شبکه مرتب کردن داده ها
clear the decks <idiom> U همه جارا مرتب کردن
exchange sorting algorithm U مرتب کردن به روش حبابی
sequences U به ترتیب مرتب کردن دنباله
multifile sorting U مرتب کردن چند فایلی
polyphase sort U مرتب کردن چند فازی
To do up the room. U اتاق را درست کردن ( مرتب کردن )
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
quenching U سریع خنک کردن
stop dead/cold <idiom> U سریع توقف کردن
Making fast progress. U سریع ترقی کردن
selective U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
scheduling U مرتب کردن ترتیب پردازش کارها
organizing U مرتب کردن ارایش دادن موضع
organising U مرتب کردن ارایش دادن موضع
make room for someone or something <idiom> U برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
adjusting U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organizes U مرتب کردن ارایش دادن موضع
adjusts U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
selectively U مرتب کردن بخشی از داده ها به ترتیب
alphameric U مرتب کردن حروف و اعدادبترتیب تقدم
organize U مرتب کردن ارایش دادن موضع
adjust U مرتب کردن مهره شطرنج ژادوب
organises U مرتب کردن ارایش دادن موضع
posts U ارسال سریع پست کردن
post- U ارسال سریع پست کردن
posted U ارسال سریع پست کردن
post U ارسال سریع پست کردن
cannonball U سریع السیر حرکت کردن
alphasort U مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
filing system U روش مرتب کردن متن ها برای مراجعه
jobs U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
job U مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
format U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
passes U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
organization U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
clock U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
digital sorting U روش مرتب کردن شبیه ماشینهای جدول بندی
clocks U باسهای مرتب برای زمان بیندی یا همگام کردن
permutations U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
permutation U تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
organizations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organisations U روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
pass U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
justifies U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
formats U تعویض روشن مرتب کردن داده یا متن در یک محل
justify U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
justifying U دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
chronologize U بترتیب زمان قراردادن موافق تاریخ مرتب کردن
passed U یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها
straighten U درست کردن مرتب کردن
straightening U درست کردن مرتب کردن
dispose U مرتب کردن مستعد کردن
straightened U درست کردن مرتب کردن
straightens U درست کردن مرتب کردن
serialised U مرتب کردن سریال کردن
range U مرتب کردن میزان کردن
ranged U مرتب کردن میزان کردن
serialises U مرتب کردن سریال کردن
serialize U مرتب کردن سریال کردن
serialized U مرتب کردن سریال کردن
serialising U مرتب کردن سریال کردن
serializes U مرتب کردن سریال کردن
ranges U مرتب کردن میزان کردن
serializing U مرتب کردن سریال کردن
sorts U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
internal sort U مرتب کردن برنامه فقط با استفاده از حافظه اصلی سیستم
sorted U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
sort U مرتب کردن داده طبق سیستم روی دستورات کاربر
mercury delay line U روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
utility U برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
To quicken ones pace . U قدمهای خود را سریع تر کردن ( تندتر راه رفتن )
weighting U مرتب کردن کاربران , برنامه ها یا تاریخ با توجه به اهمیت یا اولویت آنها
speediness U سریع السیر سریع
speedy U سریع السیر سریع
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
pair exchange sorting algorithm U نوعی الگوریتم مرتب کردن مستلزم مقایسه دادههای زوج بندی شده
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
WAV file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
WAVE file U روش استاندارد مرتب کردن سیگنال آنالوگ به صورت دیجیتال در O ویندوز ماکروسافت .
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com