English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alphanumeric sort U مرتب نمودن الفبا عددی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alphameric U الفبا- عددی
alphameric U الفبا عددی
alphanumeric U الفبا عددی
alphanumeric character U دخشههای الفبا عددی
alphanumeric display terminal U ترمینال نمایش الفبا عددی
types U متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
type U متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
typed U متغیری که فقط حروف الفبا عددی را می پذیرد
text U حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
texts U حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
alphamosaic U برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
American Standard Code for Information Interchange U کدی که حروف الفبا عددی را به صورت کد دودویی بیان میکند
string U فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
alphanumeric U ی از حروف الفبا- عددی که به عنوان یک واحد دستکاری و استفاده میشود
ascii U کدی که حروف الفبا- عددی را به صورت کد دو دویی نمایش میدهد
string U بخشی از حافظه که رشتههای حروف الفبا عددی در آن ذخیره شده اند
alphanumeric U عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
string U متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
numeralization U عددی نمودن
alphasort U مرتب کردن داده به ترتیب حروف الفبا
led U یک واحد نمایش الفبا عددی متداول که هر گاه با ولتاژبه خصوصی تغذیه شود می درخشد دیود ناشر نور
string U سری از حروف به ترتیب الفبا- عددی یا کلمات که تغییر کرده اند و به عنوان واحد مجزا درکامپیوتر به کار می روند
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
sorting U مرتب نمودن
magnetic tape sorting U مرتب نمودن با نوارمغناطیسی
sort effort U تعداد مراحل لازم جهت مرتب نمودن یک رکورد نامرتب
ABC U سه حرف اول الفبای انگلیسی که نماینده حروف الفبا است الفبا
alphabetize U به ترتیب الفبا نوشتن باحروف الفبا بیان کردن
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند تا مرتب شوند
num lock key U کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
test U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tests U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
tested U بررسی اینکه اطلاعات عددی , عددی هستند
sorts U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sort U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
sorted U روش مرتب سازی که مرتب جفت داده ها را عوض میکند
exchange U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanging U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
exchanged U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
merge sorting algorithm U الگوریتمی که در ان محتویات دو ارایه مرتب برای ایجادارایه مرتب سوم ترکیب می شوند
exchanges U روش مرتب سازی که داده ها مختلف را تغییر میدهد تا همه مرتب شوند
minuend U عددی که از آن عددی کم میشود
sorts U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sorted U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
sort U برنامهای که امکان مرتب سازی فایلهای جدید وسپس ترکیب آنها به صورت مرتب در فایلهای موجود را فراهم میکند
alphabets U الفبا
alphabet U الفبا
filing U 1-مرتب کردن متن ها. 2-متن هایی که باید مرتب شوند
ABC U کتاب الفبا
alphabetical flag U پرچم الفبا
alphabetic character set U الفبا را می سازند
og U حرف این الفبا
alphabetically U به ترتیب حروف الفبا
alphabetical order U به ترتیب حروف الفبا
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
alphabetize U قرار دادن به ترتیب حروف الفبا
alphabetic character set U رشتهای که فقط حروف الفبا را دارد
bubble sort U روش مرتب کردن که در آن مرتب جفت جفت داده ها عوض می شوند تامرتب شوند
cypher U [حروف بزرگ الفبا در طرح های متقارن]
script U حروف الفبا بصورت متن نمایشنامه دراوردن
indexes U لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
indexed U لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
index U لیست موضوعات در حافظه کامپیوتر که به ترتیب الفبا مرتبند
alphanumeric U دادهای که بیان کننده حروف الفبا و اعداد عربی است
format U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
formats U روش خاص مرتب کردن متن یا داده . روش مرتب کردن داده روی دیسک
scalar U عددی
numerals U عددی
numeric U عددی
numeral U عددی
numerical U عددی
numerical ability U توانایی عددی
numeric code U رمز عددی
digital computer U کامپیوتر عددی
scalar product U حاصلضرب عددی
scalar quantity U کمیت عددی
scalar value U مقدار عددی
arithmetic progression U تصاعد عددی
cardinal utility U مطلوبیت عددی
number representation U نمایش عددی
number system U سیستم عددی
numeral system U سیستم عددی
numeric pad U لائی عددی
numeric alphabetic U عددی و الفبایی
numeric character U دخشه عددی
numeric character set U دخشگان عددی
numeric format U فرمت عددی
numeric format U قالب عددی
numeric data U دادههای عددی
numeric constant U ثابت عددی
number index U شاخص عددی
number base U مبنای عددی
numeric punch U منگنه عددی
numerical value U ارزش عددی
numeric character U کاراکتر عددی
numerical scale U مقیاس عددی
memory for digits U حافظه عددی
numerical control U کنترل عددی
numerical analysis U انالیز عددی
numeric word U کلمه عددی
n/c U کنترل عددی
numeric subset U زیرمجموعه عددی
numeric representation U نمایش عددی
numeric data U داده عددی
roots U از عددی ریشه گرفتن
root U از عددی ریشه گرفتن
multiplier U عددی که ضرب میکند
dac U مبدل عددی به قیاسی
numeric coding U برنامه نویسی عددی
pseudoscalar quantity U کمیت شبه عددی
numeric keyboard U صفحه کلید عددی
numeric keypat U قسمت کلید عددی
digraphic substitution U رمز نویسی عددی
numerical analysis U تجزیه و تحلیل عددی
numeric coprocessor U کمک پردازنده عددی
automatic digital network U شبکه عددی کامپیوتری
numeric U صفحه کلید عددی
fixed numeric format U قالب عددی ثابت
number average molecular weight U میانگین عددی وزن مولکولی
non numeric programming U برنامه ریزی غیر عددی
octal number system U سیستم عددی هشت هشتی
number average degree of polymerization U میانگین عددی درجه بسپارش
digraphic substitution U استفاده ازرمز عددی در پیامها
index number U عددی که دلالت برحجم کند
subtrahend U عددی که از عدددیگر کسر میشود
numeric coprossor socket [پریز کمک پردازنده عددی]
computer numerical control U کنترل عددی توسط کامپیوتر
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
multiplicand U عددی که در دیگری ضرب شود
hexadecimal number system U سیستم عددی شانزده شانزدهی
dost U نمودن
seems U نمودن
dont U نمودن
seem U نمودن
seemed U نمودن
abstracts U نمودن
abstract U نمودن
animadvert U نمودن
to gain any ones ear U نمودن
showŠetc U نمودن
animalize U نمودن
abstracting U نمودن
shows U نمودن
showed U نمودن
show U نمودن
quantization U تبدیل سیگنال آنالوگ به صورت عددی
amplitude U تبدیل سیگنال آنالوگ به حالت عددی
denary notation U سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
default numetic font U فونت عددی پیش فرض یاقراردادی
real number U عددی که با بخش کسری همراه است .
supernumerary U بیش از اندازه عادی فوق عددی
imprisoning U حبس نمودن
catered U فراهم نمودن
standardizes U استاندارد نمودن
cater U فراهم نمودن
standardizing U استاندارد نمودن
mirroring U معکوس نمودن
imprison U حبس نمودن
standardize U استاندارد نمودن
dissociating U تفکیک نمودن
dissociates U تفکیک نمودن
dissociate U تفکیک نمودن
imprisons U حبس نمودن
catering U فراهم نمودن
standardises U استاندارد نمودن
plotted U رسم نمودن
stock piling U ذخیره نمودن
to humble oneself U افتادگی نمودن
sum U خلاصه نمودن
sums U خلاصه نمودن
plots U رسم نمودن
standardised U استاندارد نمودن
plot U رسم نمودن
standardising U استاندارد نمودن
acquit U نمودن برائت
account U محاسبه نمودن
caters U فراهم نمودن
anneal U بادوام نمودن
installs U منصوب نمودن
installing U منصوب نمودن
install U منصوب نمودن
affixing U اضافه نمودن
affixes U اضافه نمودن
affixed U اضافه نمودن
affix U اضافه نمودن
fill up U خاکریزی نمودن
abating U رفع نمودن
double U مضاعف نمودن
doubled U مضاعف نمودن
doubled up U مضاعف نمودن
arraign U احضار نمودن
assimilatc U مقایسه نمودن
authorise U مجاز نمودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com