Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
associate
U
مربوط ساختن دانشبهری
associated
U
مربوط ساختن دانشبهری
associates
U
مربوط ساختن دانشبهری
associating
U
مربوط ساختن دانشبهری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
affiliate
U
مربوط ساختن
affiliates
U
مربوط ساختن
affiliated
U
مربوط ساختن
affiliating
U
مربوط ساختن
filiate
U
مربوط ساختن
meter rule
U
مقررات مربوط به ساختن قایقهای بادی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
pertinent
U
مربوط به
caprine
U
مربوط به بز
pertaining
U
مربوط به
related
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
pertinent
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
curatorial
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
proper
U
مربوط
for
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
condequent
U
مربوط
germane
U
مربوط
pertinenet
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
coherent
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
correspondents
U
مربوط به
lineal
U
مربوط به خط
affined
U
مربوط
as for
U
مربوط به
relevant
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
municipal
U
مربوط به شهرداری
sartorial
U
مربوط به خیاطی
attached
U
مربوط متعلق
organizational
U
مربوط به سازمان
congressional
U
مربوط به کنگره
thematic
U
مربوط بموضوع
treats
U
مربوط بودن به
garlicky
U
مربوط به سیر
subsistence
U
مربوط به زیست
horsy
U
مربوط به اسب
hominoid
U
مربوط به بشر
narcotic
U
مربوط به موادمخدره
feminine
U
مربوط به جنس زن
textual
U
مربوط به متن یا نص
dictatorial
U
مربوط به دیکتاتور
photo-
U
مربوط به نور
my
U
مربوط بمن
commercial
U
مربوط به تجارت
military
U
مربوط به نظام
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
familial
U
مربوط به خانواده
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
marital
U
مربوط به زناشویی
mathematical
U
مربوط به ریاضیات
aesthetic
U
مربوط به علم
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
genethliac
U
مربوط به طالع
fistulous
U
مربوط به ناسور
aesthetically
U
مربوط به علم
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
ceremonial
U
مربوط به جشن
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
astrological
U
مربوط به نجوم
surgical
U
مربوط به جراحی
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
haemic
U
مربوط بخون
expiratory
U
مربوط به زفیر
goidelic
U
مربوط بسلت
glyptic
U
مربوط به حکاکی
nuclear
U
مربوط به اتمی
thermal
U
مربوط به گرما
faunae
U
مربوط به جانوران
glossal
U
مربوط به زبان
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
avuncular
U
مربوط بدایی
ceremonials
U
مربوط به جشن
anglian
U
مربوط به نژاد
ghostly
U
مربوط به روح
aguish
U
مربوط به تب و لرز
self-
U
مربوط به خود
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
britannic
U
مربوط به بریتانیا
brumal
U
مربوط به زمستان
adulterous
U
مربوط به زنا
materials
U
مربوط جسم
material
U
مربوط جسم
c
U
مربوط به کامپیوتر
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
amazonian
U
مربوط به امازونها
posts
U
مربوط به پست
posted
U
مربوط به پست
post-
U
مربوط به پست
post
U
مربوط به پست
caloric
U
مربوط به کالری
bear on
U
مربوط بودن
basal
U
مربوط به ته یابنیان
bardic
U
مربوط به رامشگری
anent
U
در مشارکت با مربوط به
analitical
U
مربوط به تجزیه
arbitral
U
مربوط به حکمیت
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
archival
U
مربوط به بایگانی
numerical
U
مربوط به اعداد
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
arteriovenous
U
مربوط به رگها
as to
U
عطف به مربوط به
astro
U
مربوط به نجوم
atomistic
U
مربوط به اتم
ammino
U
مربوط به امونیاک
ameboid
U
مربوط به امیب
amebic
U
مربوط به امیب
ameban
U
مربوط به امیب
ameba
U
مربوط به امیب
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
achaian
U
مربوط به اخائیه
achaean
U
مربوط به اخائیه
fractional
U
مربوط به بخشها
dictoral
U
مربوط به دکتری
nasal
U
مربوط به بینی
divisional
U
مربوط به تقسیم
domiciliary
U
مربوط به خانه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
bawdy
U
مربوط به جاکشی
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
ovarian
U
مربوط به تخمدان
residential
U
مربوط به اقامت
baronial
U
مربوط به بارون
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
Americans
U
مربوط بامریکا
senile
U
مربوط به پیری
American
U
مربوط بامریکا
treat
U
مربوط بودن به
postal
U
مربوط به پست
fractional
U
مربوط به بخشهایی
concern
U
مربوط بودن به
concerns
U
مربوط بودن به
acetarious
U
مربوط به سالاد
cerebellar
U
مربوط به مخچه
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
chromatic
U
مربوط به رنگها
chromic
U
مربوط به کرومیوم
churchly
U
مربوط به کلیسا
racing
U
مربوط بمسابقه
outbound
U
مربوط به خارج
collegial
U
مربوط به دانشکده
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
tutorial
U
مربوط به قیمومت
tutorials
U
مربوط به قیمومت
histrionic
U
مربوط به نمایش
graphic
U
مربوط به نقاشی
dependent
U
مربوط محتاج
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
treated
U
مربوط بودن به
centenarians
U
مربوط به قرن
operatic
U
مربوط به اپرا
testamentary
U
مربوط به وصیتنامه
textuary
U
مربوط به متن
thallous
U
مربوط به تالیوم
to be
U
مربوط باینده
to be in rapport
U
مربوط بودن
to have connexion with
U
مربوط بودن با
to the point
U
مربوط بموضوع
capitular
U
مربوط بفصل
mammary
U
مربوط به پستانداران
mammary
U
مربوط به پستان
typographic
U
مربوط به چاپ
contiguous
U
مربوط بهم
synergistic
U
مربوط به همکاری
superciliary
U
مربوط به ابرو
procephalic
U
مربوط به جلو سر
professorate
U
مربوط به استادی
climatic
U
مربوط به اب وهوا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com