English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aural U مربوط به گوش یا سامعه گوشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
to talk in a whisper U بیخ گوشی سر گوشی سخن گفتن شرشر کردن
hearings U سامعه
hearing U سامعه
acoumeter U سامعه سنج
quditory nerve U عصب سامعه
audition U ازمایش هنرپیشه سامعه
auditioned U ازمایش هنرپیشه سامعه
auditioning U ازمایش هنرپیشه سامعه
auditions U ازمایش هنرپیشه سامعه
audiometer U دستگاه سنجش قوهء سامعه شنوایی سنج
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
telephone earphone U گوشی
sonifer U گوشی
headset U گوشی
ear trumpet U گوشی
headphone U گوشی
head reciever U گوشی
receivers U گوشی
receiver U گوشی
triangular U سه گوشی
uniaural U یک گوشی
head phone U گوشی سر
triangularity U سه گوشی
hand set U گوشی
headset U گوشی سر
headsets U گوشی سر
otophone U گوشی
headsets U گوشی
aural U گوشی
binaural U دو گوشی
auric U گوشی
septangular U هفت گوشی
diotic stimulation U تحریک دو گوشی
head phone U گوشی بی سیم
dichotic stimulation U تحریک دو گوشی
headsets U گوشی سر تلفن
dichotic listening U شنود دو گوشی
monaural hearing U شنوایی یک گوشی
headset U گوشی سر تلفن
earphone U بلندگوی گوشی
earphones U بلندگوی گوشی
earphones U گوشی تلفن
susurration U بیخ گوشی
auricular U گوشی سماعی
earphone U گوشی تلفن
whisper U بیخ گوشی
entotic U درون گوشی
gamesomeness U بازی گوشی
receivers U گوشی تلفن
whispered U بیخ گوشی
whispering U بیخ گوشی
receiver U گوشی تلفن
whispers U بیخ گوشی
stethoscope U گوشی طبی
hand set U گوشی تلفن
stethoscopes U گوشی طبی
telephone earphone U گوشی تلفن
stethoscope U گوشی پزشکی
telephone receiver U گوشی تلفن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
Please do not hang up! U گوشی را نگه دارید!
otic U وابسته بشنوایی گوشی
stethoscope U گوشی ضربان سنج
jack U باربردار قلاب گوشی
wire-taps U نهان گوشی تلفنی
wire-tapped U نهان گوشی تلفنی
otogenic tone U زنگ زدن گوشی
stethoscope U استتوسکوپ [گوشی پزشکی]
acoustical trumpet U گوشی برای کرها
thumb screw U پیچ گوشی دار
thumb nut U مهره گوشی دار
head phone U گوشی کلهای بی سیم
jacks U باربردار قلاب گوشی
side tone U صدای جانبی گوشی
wire-tapping U نهان گوشی تلفنی
he rounded me in the ear that U در گوشی بمن گفت
stethoscopes U گوشی ضربان سنج
wire-tap U نهان گوشی تلفنی
gavel U [سه گوشی کنار شیروانی] [معماری]
Hold the line, please! U لطفا گوشی را نگه دارید!
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
cordless [cordless telephone] U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless phone U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless telephone U گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
pegbox U سرساز که جای گوشی انهاست
cross-gable U [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
parotitic U دچار اماس در غده بنا گوشی
gables U سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
gable U سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
stethoscopic U وابسته به گوشی طبی یاضربان سنج
ear tab U گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
ear cap U گوشی :چیزیکه بگوش میگذارندکه سرمانخورد
pinhole U سوراخ کردن برای گوشی یاز
magic square U چار گوشی که خانههای شطرنجی دارد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
fur ruff U قسمت پشم دار دور کلاه گوشی
parotid duct U لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
french telephone U تلفن دارای گوشی ودهانی نصب بر روی یک دسته
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
gables U سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
head set U یک زوج گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره روی سر ثابت میشود
gable U سرپناه سه گوش سقف سراشیب از دو سمت سه گوشی کنار شیروانی لچکی
head phone U گوشی تلفن وغیره که بوسیله گیره بر روی گوش ثابت میشود
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
stereos U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereophonic U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
stereo U صدای ضبط شده در دو کانال از دو میکروفن مجزا که از یک جفت گوشی یا بلندگو پخش شود
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
whisperingly U به نجوا نجوا کنان سر گوشی اهسته
germane U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
pertinenet U مربوط
irrelevant U نا مربوط
lineal U مربوط به خط
related U مربوط
caprine U مربوط به بز
pertinent U مربوط
pertinent U مربوط به
affined U مربوط
pertaining U مربوط به
as for U مربوط به
condequent U مربوط
coordinate U مربوط
curatorial U مربوط به
hydraulic U مربوط به اب
coherent U مربوط
for U مربوط به
apposite U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
vespertinal U مربوط به شب
relevant U مربوط
correspondent U مربوط به
correspondents U مربوط به
proper U مربوط
aeronautical U مربوط به فضانوردی
acrobatic U مربوط به بندبازی
achaian U مربوط به اخائیه
nautical U مربوط به کشتیرانی
domiciliary U مربوط به خانه
What do I care? U به من چه مربوط است؟
anal U مربوط به مقعد
existential U مربوط به هستی
adulterous U مربوط به زنا
dependent U مربوط محتاج
achaean U مربوط به اخائیه
matrimonial U مربوط به ازدواج
concerns U مربوط بودن به
concern U مربوط بودن به
outbound U مربوط به خارج
racing U مربوط بمسابقه
fossil U مربوط بادوارگذشته
fractional U مربوط به بخشهایی
fractional U مربوط به بخشها
fossils U مربوط بادوارگذشته
acetarious U مربوط به سالاد
nasal U مربوط به بینی
speculative U مربوط به اندیشه
technological U مربوط به فناوری
thematic U مربوط بموضوع
municipal U مربوط به شهرداری
familial U مربوط به خانواده
congressional U مربوط به کنگره
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
sartorial U مربوط به خیاطی
meteorological U مربوط به هواسنجی
surgical U مربوط به جراحی
marital U مربوط به زناشویی
ceremonials U مربوط به جشن
astrological U مربوط به نجوم
American U مربوط بامریکا
aesthetic U مربوط به علم
aesthetically U مربوط به علم
attached U مربوط متعلق
technologically U مربوط به فناوری
ovarian U مربوط به تخمدان
baronial U مربوط به بارون
nuclear U مربوط به اتمی
circumstantial U مربوط به موقعیت
Americans U مربوط بامریکا
textual U مربوط به متن یا نص
geriatric U مربوط به پیری
centenarian U مربوط به قرن
commercial U مربوط به تجارت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com