English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cerebellar U مربوط به مخچه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cerebellum U مخچه
decerebellation U مخچه برداری
vermis U قطعه میانی مخچه
metencephalon U قسمتی از مغز جنین که سازنده مخچه وبصل النخاع است
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
vespertinal U مربوط به شب
germane U مربوط
relevant U مربوط
caprine U مربوط به بز
affined U مربوط
pertaining U مربوط به
condequent U مربوط
related U مربوط
curatorial U مربوط به
correspondent U مربوط به
correspondents U مربوط به
cretaceous U مربوط به گچ
pertinent U مربوط به
pertinent U مربوط
coordinate U مربوط
lineal U مربوط به خط
proper U مربوط
coherent U مربوط
irrelevant U نا مربوط
eight bit system U مربوط به یک
hydraulic U مربوط به اب
for U مربوط به
pertinenet U مربوط
apposite U مربوط
as for U مربوط به
immunologic U مربوط به مصونیت
testamentary U مربوط به وصیتنامه
vehicular U مربوط به خودرو
amebic U مربوط به امیب
ameboid U مربوط به امیب
ammino U مربوط به امونیاک
atomistic U مربوط به اتم
hypophyseal U مربوط به هیپوفیز
analitical U مربوط به تجزیه
ameban U مربوط به امیب
ameba U مربوط به امیب
basal U مربوط به ته یابنیان
quadrantal U مربوط به تراز
thermal U مربوط به گرما
thallous U مربوط به تالیوم
agrologic U مربوط بخاکشناسی
bardic U مربوط به رامشگری
hydrostatic U مربوط به فشار اب
aguish U مربوط به تب و لرز
metabolical U مربوط به متابولیزم
textuary U مربوط به متن
sensorimotor U مربوط به حس حرکت
aluminous U مربوط به الومینیوم
amazonian U مربوط به امازونها
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
womanish U مربوط به زن یا زنان
ecumenical U مربوط به سرتاسرجهان
mammary U مربوط به پستان
mammary U مربوط به پستانداران
inspectional U مربوط به بازرسی
personal U مربوط به کسی
janitorial U مربوط به فراشی
contiguous U مربوط بهم
irrelative U نا مربوط مطلق
archival U مربوط به بایگانی
synergistic U مربوط به همکاری
arithmeticlal U مربوط به حساب
insurrectional U مربوط به شورش
Hellenic U مربوط به یونان
arbitrative U مربوط بحکمیت
anent U در مشارکت با مربوط به
anglian U مربوط به نژاد
coherently U بطور مربوط
larcenous U مربوط به دزدی
shipboard U مربوط به ناو
arbitral U مربوط به حکمیت
substantival U مربوط به اسم
arteriovenous U مربوط به رگها
occupational U مربوط به شغل
polar U مربوط به قط بها
polar U مربوط به قطب
verb U مربوط به صدا
verbs U مربوط به صدا
superciliary U مربوط به ابرو
futuristic U مربوط به اینده
matrimonial U مربوط به ازدواج
thematic U مربوط بموضوع
attached U مربوط متعلق
nuclear U مربوط به اتمی
my U مربوط بمن
feminine U مربوط به جنس زن
valedictory U مربوط به خداحافظی
military U مربوط به نظام
commercial U مربوط به تجارت
textual U مربوط به متن یا نص
centenarians U مربوط به قرن
centenarian U مربوط به قرن
outbound U مربوط به خارج
geriatric U مربوط به پیری
technologically U مربوط به فناوری
technological U مربوط به فناوری
American U مربوط بامریکا
speculative U مربوط به اندیشه
congressional U مربوط به کنگره
marital U مربوط به زناشویی
ceremonials U مربوط به جشن
ceremonial U مربوط به جشن
surgical U مربوط به جراحی
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
aesthetically U مربوط به علم
aesthetic U مربوط به علم
pertain to U مربوط بودن به
pertian U مربوط بودن
paratroop U مربوط به چتربازی
astrological U مربوط به نجوم
ovarial U مربوط به تخمدان
osteal U مربوط باستخوان
meteorological U مربوط به هواسنجی
familial U مربوط به خانواده
municipal U مربوط به شهرداری
sartorial U مربوط به خیاطی
Americans U مربوط بامریکا
circumstantial U مربوط به موقعیت
affiliate U مربوط ساختن
concern U مربوط بودن به
concerns U مربوط بودن به
dependent U مربوط محتاج
racing U مربوط بمسابقه
fossil U مربوط بادوارگذشته
fossils U مربوط بادوارگذشته
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
pyrotechnic U مربوط به فن اتشبازی
acetarious U مربوط به سالاد
achaean U مربوط به اخائیه
communist U مربوط به کمونیسم
pyric U مربوط به سوختن
operatic U مربوط به اپرا
achaian U مربوط به اخائیه
climatic U مربوط به اب وهوا
affiliated U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
affiliating U مربوط ساختن
baronial U مربوط به بارون
ovarian U مربوط به تخمدان
acrobatic U مربوط به بندبازی
nautical U مربوط به کشتیرانی
nasal U مربوط به بینی
anal U مربوط به مقعد
numeric U 1-مربوط به اعداد. 2-
procephalic U مربوط به جلو سر
aeronautical U مربوط به فضانوردی
fractional U مربوط به بخشها
existential U مربوط به هستی
professorate U مربوط به استادی
fractional U مربوط به بخشهایی
budgetary U مربوط به بودجه
electrically U مربوط به الکتریسیته
retired U مربوط به بازنشستگی
norse U مربوط به اسکاندیناوی
adulterous U مربوط به زنا
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
fistulous U مربوط به ناسور
materials U مربوط جسم
material U مربوط جسم
glyptic U مربوط به حکاکی
computational U مربوط به یک محاسبه
posts U مربوط به پست
posted U مربوط به پست
post- U مربوط به پست
post U مربوط به پست
glossal U مربوط به زبان
corresponsive U مربوط بیکدیگر
collegial U مربوط به دانشکده
goidelic U مربوط بسلت
What's it to you? <idiom> U به تو چه؟ [به تو چه مربوط است؟]
self- U مربوط به خود
ghostly U مربوط به روح
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com