Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ultimo
U
مربوط به ماه گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
due out
U
از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
not to speak of
<conj.>
U
گذشته از
to say nothing of
<conj.>
U
گذشته از
by gone
U
گذشته
over with
U
گذشته
beyoned the pale
U
از حد گذشته
What is past is past . what is gone is gone .
U
گذشته ها گذشته
last night
U
شب گذشته
last a
U
گذشته
historical
U
گذشته
aside from
U
گذشته از
yesternight
U
شب گذشته
old
U
گذشته
due out
U
گذشته
departed
U
گذشته
older
U
گذشته
past
U
گذشته
gone by
U
گذشته
agone
U
گذشته
bypast
U
گذشته
spun or span
U
گذشته
aside
U
گذشته از
asides
U
گذشته از
foreby
U
گذشته
foretime
U
گذشته
forepast
U
گذشته
not to mention
<conj.>
U
گذشته از
preceded
U
گذشته
oldest
U
گذشته
and certainly not
<conj.>
U
گذشته از
bygone
U
گذشته
let
[leave]
alone
<conj.>
U
گذشته از
forepassed
U
گذشته
desperate
U
از جان گذشته
expired
U
گذشته از موعد
in the p
U
درزمان گذشته
on top of that
<adv.>
U
از این گذشته
exposed
U
سر راه گذشته
in a. to this
U
گذشته ازاین
furthermore
U
از این گذشته
further on
U
از این گذشته
late
U
تازه گذشته
the preterite tense
U
زمان گذشته
furthermore
<adv.>
U
از این گذشته
furthermore
<adv.>
U
گذشته از این
retroactive
U
معطوف به گذشته
last sunday
U
یکشنبه گذشته
sware
U
گذشته swear
retrospective falsification
U
تحریف گذشته
redolence
U
خاطرات گذشته
sup.latest or last
U
تازه گذشته
out of date
U
از تاریخ گذشته
ultimo
U
ماه گذشته
ultimo
U
در ماه گذشته
nostalgia
U
حسرت گذشته
belated
U
ازموقع گذشته
belatedly
U
ازموقع گذشته
self devoted
U
از خود گذشته
the year past
U
سال گذشته
also
U
گذشته از این
stale cheque
U
چک تاریخ گذشته
rode
U
گذشته ride
swore
U
گذشته sweatr
self giving
U
از خود گذشته
the past tense
U
زمان گذشته
the present and the past
U
اکنون و گذشته
the present and the past
U
حال و گذشته
the present and the past
U
گذشته و حال
past tense
U
زمان گذشته
yesterday
U
زمان گذشته
pt
U
زمان گذشته
last year
U
سال گذشته
bled
U
گذشته Bleed
next week
U
هفته گذشته
outdid
U
گذشته outdo
upheld
U
گذشته uphold
last week
U
هفته گذشته
besides
<adv.>
U
گذشته از این
backs
U
عقبی گذشته
lastmonth
U
ماه گذشته
whish
U
بسرعت گذشته
bygone
U
چیزهای گذشته
regression
U
بازگشت به گذشته
past
U
گذشته از ماورای
sprang
U
گذشته gnirps
past years
U
سالهای گذشته
retrospect
U
شامل گذشته
retrospect
U
نگاه به گذشته
over and above
U
گذشته ازاین
yesteryear
U
سال گذشته
back
U
عقبی گذشته
in addition
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
گذشته از این
forby
<adv.>
U
از این گذشته
desperado
U
از جان گذشته
further
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
in addition
<adv.>
U
از این گذشته
moreover
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
از این گذشته
over and above
<adv.>
U
از این گذشته
what is more
<adv.>
U
از این گذشته
beyond that
<adv.>
U
از این گذشته
on to
<adv.>
U
از این گذشته
over-
U
گذشته اضافی
over
U
گذشته اضافی
by gone
U
قدیمی گذشته ها
besides
<adv.>
U
از این گذشته
on top of this
<adv.>
U
گذشته از این
over and above
<adv.>
U
گذشته از این
on to
<adv.>
U
گذشته از این
what is more
<adv.>
U
گذشته از این
beyond that
<adv.>
U
گذشته از این
further
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
on top of that
<adv.>
U
گذشته از این
moreover
<adv.>
U
گذشته از این
additionally
<adv.>
U
از این گذشته
forby
<adv.>
U
گذشته از این
aside from that
<adv.>
U
گذشته از این
also
[moreover]
<adv.>
U
گذشته از این
also
[moreover]
<adv.>
U
از این گذشته
aside from that
<adv.>
U
از این گذشته
additionally
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
ex post
U
به اعتبار گذشته
over and above
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
what is more
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
by gone
U
چیزهای گذشته
beyond that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on to
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
on top of this
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
moreover
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
also
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
retrospective view
[on]
U
نگاه به گذشته
aside from that
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
besides
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
forby
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
furthermore
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
further
[moreover]
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
in addition
<adv.>
U
به جز آن
[گذشته از این]
gladiators
U
پهلوان از جان گذشته
passe
U
کهنه مسلک گذشته
secondary
U
حاکی از زمان گذشته
overdue draft
U
برات سررسید گذشته
see in the past makes saw
U
فعل see در گذشته sawمیشود
not to mention
U
گذشته از قطع نظر از
came
U
گذشته فعل امدن
gladiator
U
پهلوان از جان گذشته
took
U
زمان گذشته فعل take
the last two years
U
دوسال اخیر یا گذشته
got
U
زمان گذشته فعل get
retroact
U
شامل گذشته شدن
In the course of the past centuries.
U
درطی قرنهای گذشته
longest
U
دیر گذشته ازوقت
ex post facto
U
شامل اصول گذشته
To review the past in ones minds eye .
U
گذشته را از نظر گذراندن
long
U
دیر گذشته ازوقت
(a) while back
<idiom>
U
هفتها یا ماهای گذشته
latest
U
تازه گذشته اینده
longs
U
دیر گذشته ازوقت
The water has risen over his head .
<proverb>
U
آب از سرش گذشته است .
one cannot put back the time
<proverb>
U
زمان گذشته نیاید به بر
long-
U
دیر گذشته ازوقت
During the past few days.
U
طی چند روز گذشته
longer
U
دیر گذشته ازوقت
overdue
U
از موعد گذشته منقضی
Joking apart.
U
از شوخی گذشته ( جدی )
longed
U
دیر گذشته ازوقت
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
in the last fortnight
U
دراین پانزده روز گذشته
knelt
U
گذشته و قسمت سوم kneel
past
U
پیشینه وابسته بزمان گذشته
her prime of life is past
U
عنفوان جوانی وی گذشته است
lit
U
زمان گذشته فعل light
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
sought
U
گذشته و قسمت سوم seek
slept
U
گذشته و قسمت سوم sleep
slotted
U
قسمت سوم و گذشته slot
sped
U
گذشته و قسمت سوم speed
spoiled or spoilt
U
گذشته و قسمت سوم spoil
adside from
U
صرفنظر از اینکه گذشته از این
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com