English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bicipital U مربوط به ماهیچه دوسر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bicipital U دارای ماهیچه دوسر
dicephalous U دوسر
double header U دوسر
double ended U دوسر
double-entendres U دوسر
double entendres U دوسر
double entendre U دوسر
two headed U دوسر
bicephalous U دوسر
double U دوسر المثنی
doubled U دوسر المثنی
double head wrench U اچار دوسر
biceps U عضله دوسر
double p U پاروی دوسر
whipsaw U اره دوسر
oatmeal U ارد جو دوسر
pitsaw U اره دوسر
pickax U کلنگ دوسر
pike U کلنگ دوسر
pickaxe U کلنگ دوسر
pickaxes U کلنگ دوسر
doubled up U دوسر المثنی
mattock U کلنگ دوسر
oatmeal U شوربای اردجو دوسر
double end wrench U اچار تخت دوسر
fixed beam U تیر دوسر گیردار
double ended box wrench U اچار رینگی دوسر
double ended spanner U اچار رینگی دوسر
big end up ingot U شمش دوسر گرد
sowens U شوربای سبوس ارد جو دوسر
piolet U کلنگ دوسر ویژه کوهنوردی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
brawn U ماهیچه
torus U ماهیچه
triceps U ماهیچه سه سر
cores U ماهیچه
filleting U ماهیچه
muscles U ماهیچه
filleted U ماهیچه
fillet U ماهیچه
taenia U ماهیچه
fillets U ماهیچه
haunches U ماهیچه
muscle U ماهیچه
muscular strength U وی ماهیچه
haunch U ماهیچه
core U ماهیچه
psoas U ماهیچه کمر
muscled U ماهیچه دار
haunches U ماهیچه طاق
muscling U نمایش ماهیچه ها
jerks U انقباض ماهیچه
jerking U انقباض ماهیچه
haunch U ماهیچه طاق
quadriceps U ماهیچه چهارسر
striate muscle U ماهیچه مخطط
splenius U ماهیچه سر جنبان
core box U قالب ماهیچه
gluteus U ماهیچه سرین
smooth muscle U ماهیچه صاف
rotator U ماهیچه گردنده
rectus U ماهیچه راست
pronator U ماهیچه مکب
jerked U انقباض ماهیچه
muscularly U با نیروی ماهیچه
buccinator U ماهیچه شیپوری
buccinal muscle U ماهیچه شیپوری
myositis U اماس ماهیچه
myography U شرح ماهیچه
myologist U ماهیچه شناس
myology U ماهیچه شناسی
myonicity U انقباض ماهیچه
myopathy U ناخوشی ماهیچه
obturator U ماهیچه مسدود
dystaxia U رعشه در ماهیچه ها
myasthenia U سستی ماهیچه
popliteus U ماهیچه پس زانو
unstriped muscle U ماهیچه صاف
myalgia U درد ماهیچه
myoclonus U تشنج ماهیچه
myocardium U ماهیچه قلب
jerk U انقباض ماهیچه
sphincter U ماهیچه باسطه چلانه
myoma U غده بافت ماهیچه
emg U برق نگاری ماهیچه
myogenic U وابسته به ریشه ماهیچه
corrugator U ماهیچه چین دهنده
hyperkinesia or sis U تشنج کش واکش ماهیچه
myocarditis U اماس ماهیچه قلب
psittacine magnus U ماهیچه بزرگ کمر
myomatous U وابسته به اماس ماهیچه
lumbrical U ماهیچه انگشت یا پنجه
inotropic U موجب انقباض ماهیچه
myograph U واکنش نگار ماهیچه
electromyography U برق نگاری ماهیچه
psittacine parvus U ماهیچه کوچک کمر
sarcology U گفتار در ماهیچه هاوگوشتهای تن
d.muscle U ماهیچه انبساط دهنده
core print U تکیه گاه ماهیچه
thewed U ماهیچه دار نیرومند
bradyarthria U کندگویی عصبی- ماهیچه یی
constrictor U ماهیچه جمع کننده
unstriped muscle U ماهیچه غیر مخطط
triceps extension U تمرین تقویت ماهیچه سه سر
brawny U گوشتالو ماهیچه دار
rhomboid muscle U ماهیچه چهارگوش معین
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
kinesalgia U دردی که ازجنبش ماهیچه پیداشود
charley horse U سختی وگرفتگی دردناک ماهیچه
mussculature U بخش یا ترتیب ماهیچه هادربدن
myoscope U الت دیدن انقباض ماهیچه
musculation U بخش یا ترکیب ماهیچه هادربدن
masseter U ماهیچه مخصوص جویدن عضله مضغ
musculature U وضع وترتیب ماهیچه ها ساختمان عضلانی
d. muscle U ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
cramps U گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
cramp U گرفتگی عضلات انقباض ماهیچه در اثر کارزیاد
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
cringes U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
interspinalis U ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
cringed U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringe U چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
myocarditis U اماس ماهیچه قلب ورم عضله قلب
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
calf نرمه ساق پا ماهیچه ساق پا
calves U نرمه ساق پا ماهیچه ساق پا
condequent U مربوط
irrelevant U نا مربوط
pertinenet U مربوط
germane U مربوط
affined U مربوط
correspondent U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
proper U مربوط
cretaceous U مربوط به گچ
lineal U مربوط به خط
eight bit system U مربوط به یک
coordinate U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
pertaining U مربوط به
pertinent U مربوط به
related U مربوط
for U مربوط به
as for U مربوط به
correspondents U مربوط به
coherent U مربوط
pertinent U مربوط
curatorial U مربوط به
apposite U مربوط
relevant U مربوط
caprine U مربوط به بز
archival U مربوط به بایگانی
anent U در مشارکت با مربوط به
hawaiian U مربوط به هاوایی
anal U مربوط به مقعد
haemic U مربوط بخون
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
arithmeticlal U مربوط به حساب
arteriovenous U مربوط به رگها
prospective U مربوط به اینده
acrobatic U مربوط به بندبازی
as to U عطف به مربوط به
aguish U مربوط به تب و لرز
agrologic U مربوط بخاکشناسی
parental U مربوط به والدین
affiliated U مربوط ساختن
astro U مربوط به نجوم
aeronautical U مربوط به فضانوردی
glossal U مربوط به زبان
anglian U مربوط به نژاد
budgetary U مربوط به بودجه
electrically U مربوط به الکتریسیته
retired U مربوط به بازنشستگی
affiliating U مربوط ساختن
affiliates U مربوط ساختن
gallinaceous U مربوط بماکیان
garlicky U مربوط به سیر
affiliate U مربوط ساختن
analitical U مربوط به تجزیه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com