English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
antenatal U مربوط به قبل از تولد
antenatals U مربوط به قبل از تولد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aborning U در بدو تولد در حال تولد
geniture U تولد
birth U تولد
births U تولد
postnatal U پس از تولد
get U زایش تولد
gets U زایش تولد
getting U زایش تولد
antenatals U پیش از تولد
nee U تولد یافته
regeneracy U تولد تازه
nascent U درحال تولد
place of birth U محل تولد
date of birth U تاریخ تولد
birth certificate U گواهی تولد
birth cry U اوای تولد
birthday cake U کیک تولد
birth injury U اسیب تولد
birthday U جشن تولد
rebirth U تولد تازه
rebirth U تولد دوباره
Nativity U تولد عیسی
birthdays U جشن تولد
the birth of a nation U تولد یک ملت
birth trauma U ضربه تولد
antenatal U پیش از تولد
prenatal U پیش از تولد
regeneration U تولد تازه
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
postnatal U وابسته به بعد از تولد
post natal U واقع شونده پس از تولد
post-natal U واقع شونده پس از تولد
nascency U نوفهوری و اغازی تولد
newborn U تازه تولد شده
redivivus U تولد تازه یافته
nascence U نوفهوری و اغازی تولد
additional production personnel عوامل دیگر تولد
reborn U تولد تازه یافته
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
precocial U دارای استقلال ازهنگام تولد
Yuletide U ایام عید تولد عیسی
viability U قدرت ادامه زندگی پس از تولد
new born U زاییده شده تازه تولد یافته
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
palingenesis U تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
birthright U حقوقی که در اثر تولد بخص تعلق می گیرد
christian era U مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
lord of misrule U متصدی وسرپرست تفریحات ونمایشات مخصوص عید تولد مسیح
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
Their birthdays are four days apart. U روز تولد شان چهار روز با هم فاصله دارد
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
correspondents U مربوط به
curatorial U مربوط به
caprine U مربوط به بز
cretaceous U مربوط به گچ
lineal U مربوط به خط
for U مربوط به
coordinate U مربوط
condequent U مربوط
eight bit system U مربوط به یک
pertinent U مربوط به
vespertinal U مربوط به شب
pertinenet U مربوط
pertinent U مربوط
pertaining U مربوط به
correspondent U مربوط به
related U مربوط
coherent U مربوط
irrelevant U نا مربوط
apposite U مربوط
relevant U مربوط
hydraulic U مربوط به اب
as for U مربوط به
proper U مربوط
germane U مربوط
affined U مربوط
agrologic U مربوط بخاکشناسی
prospective U مربوط به اینده
parental U مربوط به والدین
communists U مربوط به کمونیسم
communist U مربوط به کمونیسم
fractional U مربوط به بخشها
operatic U مربوط به اپرا
expiratory U مربوط به زفیر
climatic U مربوط به اب وهوا
affiliating U مربوط ساختن
retired U مربوط به بازنشستگی
fractional U مربوط به بخشهایی
futuristic U مربوط به اینده
vehicular U مربوط به خودرو
achaian U مربوط به اخائیه
adulterous U مربوط به زنا
nasal U مربوط به بینی
American U مربوط بامریکا
Americans U مربوط بامریکا
affiliated U مربوط ساختن
dictoral U مربوط به دکتری
affiliates U مربوط ساختن
affiliate U مربوط ساختن
circumstantial U مربوط به موقعیت
baronial U مربوط به بارون
divisional U مربوط به تقسیم
domiciliary U مربوط به خانه
ovarian U مربوط به تخمدان
nautical U مربوط به کشتیرانی
aguish U مربوط به تب و لرز
aluminous U مربوط به الومینیوم
faunae U مربوط به جانوران
filiate U مربوط ساختن
hominoid U مربوط به بشر
polar U مربوط به قط بها
dependent U مربوط محتاج
polar U مربوط به قطب
horsy U مربوط به اسب
Hellenic U مربوط به یونان
womanish U مربوط به زن یا زنان
mammary U مربوط به پستان
mammary U مربوط به پستانداران
outbound U مربوط به خارج
hydrographic U مربوط به اب نگاری
contiguous U مربوط بهم
arbitrative U مربوط بحکمیت
hydropic U مربوط به استسقاء
hydrostatic U مربوط به فشار اب
hawaiian U مربوط به هاوایی
haemic U مربوط بخون
fistulous U مربوط به ناسور
achaean U مربوط به اخائیه
c U مربوط به کامپیوتر
acetarious U مربوط به سالاد
fossils U مربوط بادوارگذشته
four dimensional U مربوط به بعدچهارم
gallinaceous U مربوط بماکیان
garlicky U مربوط به سیر
genethliac U مربوط به طالع
fossil U مربوط بادوارگذشته
concern U مربوط بودن به
glossal U مربوط به زبان
glyptic U مربوط به حکاکی
goidelic U مربوط بسلت
concerns U مربوط بودن به
racing U مربوط بمسابقه
electrically U مربوط به الکتریسیته
basal U مربوط به ته یابنیان
matrimonial U مربوط به ازدواج
marital U مربوط به زناشویی
surgical U مربوط به جراحی
calligraphic U مربوط به خطاطی
caloric U مربوط به کالری
capitular U مربوط بفصل
atomistic U مربوط به اتم
astro U مربوط به نجوم
as to U عطف به مربوط به
psychiatric U مربوط به روانپزشکی
centenarians U مربوط به قرن
centenarian U مربوط به قرن
geriatric U مربوط به پیری
cerebellar U مربوط به مخچه
arteriovenous U مربوط به رگها
brumal U مربوط به زمستان
feminine U مربوط به جنس زن
bear on U مربوط بودن
astrological U مربوط به نجوم
bardic U مربوط به رامشگری
meteorological U مربوط به هواسنجی
aesthetic U مربوط به علم
aesthetically U مربوط به علم
sartorial U مربوط به خیاطی
congressional U مربوط به کنگره
ceremonial U مربوط به جشن
thematic U مربوط بموضوع
ceremonials U مربوط به جشن
britannic U مربوط به بریتانیا
nuclear U مربوط به اتمی
my U مربوط بمن
arithmeticlal U مربوط به حساب
archival U مربوط به بایگانی
acrobatic U مربوط به بندبازی
commercial U مربوط به تجارت
collegial U مربوط به دانشکده
commisural U مربوط به درزوپیوندگاه
anal U مربوط به مقعد
computational U مربوط به یک محاسبه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com