Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
urban
U
مربوط به شهر مراکز شهری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Alcaraz
U
یکی از مراکز بافت فرش در اسپانیا مربوط به قرن ۱۵ تا ۱۷ میلادی با طرح های شبکه ای و بندی
Tianjan
U
شهر تیانجان
[شهری در شمال چین که از مراکز اصلی تولید فرش در چین بشمار رفته. زمینه اکثر فرش ها آبی رنگ به همراه طرح های زرد و طلایی می باشد.]
Ushak medallion
U
ترنج عشاق
[این ترنج مربوط به شهری به همین نام در ترکیه است که دارای سابقه پانصد ساله در بافت فرش است.]
growth centers
U
مراکز رشد
financial centers
U
مراکز مالی
active centers
U
مراکز فعال
face centered cubic
U
مکعب مراکز وجوه پر
higher brain centers
U
مراکز عالی مغز
face centered cubic lattice
U
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
fcc lattice
U
شبکه مکعبی مراکز وجوه پر
telephone plant
U
تشکیلات مراکز تلفن خودکار
telephone switching technique
U
تکنیک مراکز تلفن خودکار
telephone switchboard
U
قفسه اتصالات مراکز تلفن خودکار
rivet pitch
U
فاصله بین مراکز سوراخهای پرچ
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
probation
U
کاراموزی به سر بردن محکومین جوان در مراکز اموزش مخصوص کانون اصلاح و تربیت
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
pitch line
U
مکان هندسی نقاطی که درانها مراکز نقاط تماس یا گام دندانههای چرخ دنده یادندانه ها اندازه گیری میشود
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
twonsman
U
شهری
city slicker
U
شهری
municipal
U
شهری
civil
U
شهری
urban
<adj.>
<noun>
شهری
citizen
U
شهری
citizens
U
شهری
towny
U
شهری
townee
U
شهری
townswoman
U
زن شهری
oppidan
U
شهری
civic
U
شهری
burgess
U
شهری
townspeople
U
شهری
streetcar
U
تراموای شهری
metropolitan
U
مادر شهری
suburban
U
برون شهری
placing
U
میدان شهری
places
U
میدان شهری
place
U
میدان شهری
town meeting
U
انجمن شهری
extra-mural
U
فرا شهری
townsfolk
U
مردم شهری
civil
U
خدمات شهری
urban population
U
جمعیت شهری
local
U
مکانی شهری
locals
U
مکانی شهری
interurban
U
داخل شهری
urbanised
U
شهری کردن
urbanises
U
شهری کردن
urbanising
U
شهری کردن
people
U
تن
[جمعیت شهری]
urbanize
U
شهری کردن
urbanized
U
شهری کردن
urbanizes
U
شهری کردن
urbanizing
U
شهری کردن
urban servitudes
U
خدمات شهری
urban rug
U
قالی شهری
phiadelphian
U
شهری ازامریکا
urban renewal
U
احیای شهری
citify
U
شهری کردن
urbanization
U
شهری سازی
urban renewal
U
توسعه شهری
streetcars
U
تراموای شهری
tramcar
U
واگن شهری
town house
U
خانه شهری
town houses
U
خانه شهری
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
urbanity
U
اعتیاد بزندگی شهری
trolleybus
U
واگن برقی شهری
urbanism
U
اعتیاد بزندگی شهری
trolley car
U
واگن برقی شهری
civil defense
U
پدافند ازمناطق شهری
ley den
U
نام شهری در هلند
sienna
U
نام شهری در ایتالیا
street car
U
راه اهن شهری
drop letter
U
نامه پست شهری
intercity train
U
قطار بین شهری
To lay siege to a city .
U
شهری را محاصره کردن
townswoman
U
دختر شهری فاحشه
ephebe
U
شهری که از 81 تا 02 سال داشت
to patrol a town
U
شهری را گشت زدن
inverness
U
اینورس نام شهری دراسکاتلند
Coventry
U
نام شهری است درانگلستان
mushroom city
U
شهری که زود ترقی میکند
liverpudlian
U
اهل لیورپول شهری ازانگلیس
culture
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
cultures
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
culturing
U
عوارض شهری مناطق شهرنشین
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
intercity train
U
قطار بین شهری با توقف
to prostrate a city
U
شهری را با خاک یکسان کردن
to raze a city to the ground
U
شهری را با خاک یکسان کردن
town meeting
U
انجمن بلدی شورای شهری
toll call
U
مخابره تلفنی خارج شهری
A series of city improvement works.
U
یکرشته کارهای عمرانی شهری
exurb
U
ناحیه یا منطقهء خارج شهری
toll calls
U
مخابره تلفنی خارج شهری
urbiculture
U
مسائل ومشکلات زندگی شهری وشهرها
laodicean
U
شهری از فروغیه که دردیانت وسیاست ومانندانهافائزاست
Urban tissue sites
U
سایت های بافت فرسوده شهری
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
county borouh
U
شهری که بیش از 00005تن نفوس دارد
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
derbies
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
derby
U
نام شهری در انگلیس مسابقه اسب دوانی
dry town
U
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
wilton
U
نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
corporate town
U
شهری که حقوق بلدی داردومیتواندشهرداری داشته باشد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
domestic intercity freight traffic
U
حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
municipium
U
شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
Anatolia
U
منطقه آناتولی که بین دریای سیاه و دریای مدیترانه قرار داشته و یکی از مراکز عمده قالیبافی ترکی، کردی، ارمنی و یونانی است. بیشتر به بافت فرش با گره ترکی معروف بوده و به دوران سلجوقیان باز می گردد.
Senneh
U
سنه
[نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
bogota
U
نام شهری در جمهوری کلمبیای امریکا که در سال 8491 کنفرانسی در ان منعقدشد و سازمان دولتهای امریکایی را به وجود اورد
murage
U
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
reciprocal border
U
حاشیه قرینه
[گاه لبه انتهایی فرش بصورت اشکال قرینه و تکراری جفتی تزئین می شود و نوع شکل انتخابی گردا گرد فرش را می پوشاند. تنوع رنگی این نوع حاشیه در مراکز بافت مختلف، متفاوت می باشد.]
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
urban bundle
U
بقچه شهری
[این روش گرچه قدیمی است ولی هنوز هم به عنوان معیاری جهت وزن کردن کلاف های پشم بکار می رود.]
Reihan
U
ریحان
[شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
Lenkoran medallion
U
ترنج لن کران
[این نوع ترنج در فرش های قفقازی و ترکمنی بکار می رود و نام آن از شهری به همین اسم در آذربایجان روسیه گرفته شده و جلوه ای از اژدها را نشان می دهد.]
apposite
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
pertinenet
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
for
U
مربوط به
caprine
U
مربوط به بز
irrelevant
U
نا مربوط
lineal
U
مربوط به خط
condequent
U
مربوط
related
U
مربوط
proper
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
germane
U
مربوط
curatorial
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
coherent
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
affined
U
مربوط
as for
U
مربوط به
vespertinal
U
مربوط به شب
relevant
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
Lori Pambak motif
U
ترنج لری
[پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
hydropic
U
مربوط به استسقاء
ovarian
U
مربوط به تخمدان
budgetary
U
مربوط به بودجه
immunologic
U
مربوط به مصونیت
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
horsy
U
مربوط به اسب
communists
U
مربوط به کمونیسم
hominoid
U
مربوط به بشر
ceremonial
U
مربوط به جشن
communist
U
مربوط به کمونیسم
baronial
U
مربوط به بارون
ceremonials
U
مربوط به جشن
nasal
U
مربوط به بینی
marital
U
مربوط به زناشویی
surgical
U
مربوط به جراحی
climatic
U
مربوط به اب وهوا
operatic
U
مربوط به اپرا
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
centenarians
U
مربوط به قرن
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
inspectional
U
مربوط به بازرسی
insurrectional
U
مربوط به شورش
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
parental
U
مربوط به والدین
prospective
U
مربوط به اینده
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
irrelative
U
نا مربوط مطلق
janitorial
U
مربوط به فراشی
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
geriatric
U
مربوط به پیری
congressional
U
مربوط به کنگره
sartorial
U
مربوط به خیاطی
speculative
U
مربوط به اندیشه
municipal
U
مربوط به شهرداری
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com