Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
red letter
U
مربوط به روزهای تعطیل و اعیاد مخصوص ایام خوشحالی فراموش نشدنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
f. time
U
روزهای تعطیل دادگاه
bank holiday
U
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
unforgettable
U
فراموش نشدنی
haunting
U
فراموش نشدنی
never to be forgotten
U
فراموش نشدنی
every cloud has a silver lining
<idiom>
U
[خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
Sunday
U
مربوط به یکشنبه تعطیل
Sundays
U
مربوط به یکشنبه تعطیل
circuit
U
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuits
U
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
incorrodible
U
خورده نشدنی سائیده نشدنی
inconsumable
U
سوخته نشدنی تمام نشدنی
incondensable
U
خلاصه نشدنی تغلیظ نشدنی
unappeasable
U
اقناع نشدنی راضی نشدنی
insupressive
U
پامال نشدنی موقوف نشدنی
dismals
U
اندوهناکی روزهای بد
the day a
U
روزهای بعد
day of absence
U
تعداد روزهای نهستی
ember days
U
روزهای روزه ودعا
day of duty
U
تعداد روزهای خدمت
day of supply
U
تعداد روزهای اماد
lenten
U
روزهای پرهیز وروزه
positional
U
مربوط به محل در یک محل مخصوص
an in patient
U
بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
settling days
U
روزهای مشخص تصفیه حسابها در بورس
age of moon
U
تعداد روزهای گذشته از ماه جاری
to sighfor lost days
U
افسوس روزهای تلف شده راخوردن
times
U
ایام
time
U
ایام
timed
U
ایام
flag days
U
روزهای مناسب یا نامناسب برای حرکات موتوری
running days
U
ایام هفته
ball
U
ایام خوش
christmastide
U
ایام کریسمس
holy day
U
ایام متبرکه
days of grace
U
ایام مهلت
f. times
U
ایام قدیم
feria
U
یکی از ایام هفته
workweek
U
ایام کار درهفته
vacationist
U
گشتگر ایام تعطیلات
leaves of absence
U
ایام ترک خدمت
vacationer
U
گشتگر ایام تعطیلات
triduum
U
سه روز ایام ثلاثه
dole
U
حق بیمه ایام بیکاری
workmen's compensation insurance
U
بیمهء ایام کار
leave of absence
U
ایام ترک خدمت
laydays
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
lay day
U
ایام بارگیری و باراندازی کشتی
salad days
U
ایام جوانی وبی تجربگی
Yuletide
U
ایام عید تولد عیسی
ash wednesday
U
اولین روز ایام روزهء مسیحیان
whitsuntide
U
سه روز اول ایام عید گلریزان
halcyon
U
ایام خوب گذشته روز ارام
happily
U
خوشحالی
happiness
U
خوشحالی
gaily
U
با خوشحالی
mirth
U
خوشحالی
glee
U
خوشحالی
gladness
U
خوشحالی
fortunately
<adv.>
U
با خوشحالی
happily
<adv.>
U
با خوشحالی
joyfully
<adv.>
U
با خوشحالی
joyfulness
U
خوشحالی
jocosity
U
خوشحالی
mummer
U
هنرپیشه صامت بازیگر نقابدار ایام نوئل
whoopee
U
فریاد خوشحالی
hollered
U
فریاد خوشحالی
joys
U
خوشحالی کردن
joy
U
خوشحالی کردن
happily
<adv.>
U
از روی خوشحالی
joyfully
<adv.>
U
از روی خوشحالی
fortunately
<adv.>
U
از روی خوشحالی
holler
U
فریاد خوشحالی
hollering
U
فریاد خوشحالی
euphoria
U
خوشحالی رضایت
fool's paradise
U
خوشحالی موهوم
joyfully
U
ازروی خوشحالی
hollers
U
فریاد خوشحالی
lutes
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
U
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
to fall in to oblivion
U
فراموش شدن
let it lay
<idiom>
U
فراموش کردن
the trusty is that i forgot it
U
فراموش کردم
absent-minded
<idiom>
فراموش خیال
forgot
U
فراموش کرد
foregettable
U
فراموش شدنی
slip one's mind
<idiom>
U
فراموش شده
Forgive and forget.
<proverb>
U
ببخش و فراموش کن.
to pass into silence
U
فراموش شدن
disremember
U
فراموش کردن
forgets
U
فراموش کردن
forgetter
U
فراموش کننده
It slipped my mind.
U
آن را فراموش کردم.
absent-minded
<idiom>
U
فراموش کار
forget
U
فراموش کردن
freemasons hall
U
فراموش خانه
gleefully
U
از روی شادی و خوشحالی
gayly
U
با خوشحالی ز باسرور و نشاط
write
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
U
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
U
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
leave year
U
سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
i forgot all about it
U
به کلی فراموش کردم
forget-me-nots
U
گل مرا فراموش مکن
mouse ear
U
گل مرا فراموش مکن
myosote
U
گل مرا فراموش مکن
forgotten
U
فراموش کرده یا شده
By the way . Incidentally.
U
راستی ( تا فراموش نکردم )
lose sight of
<idiom>
U
ندیدن ،فراموش کردن
forget-me-not
U
گل مرا فراموش مکن
fleshment
U
خوشحالی حاصله از نخستین موفقیت
stars in one's eyes
<idiom>
U
برق زدن چشمها از خوشحالی
to look forward to something
U
با خوشحالی منتظر چیزی شدن
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
typeface
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
U
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
the trusty is that i forgot it
U
حقیقا امراینست که فراموش کردم
let bygones be bygones
<idiom>
U
فراموش کردن اتفاقات گذشته
please dont forget it
U
خواهش دارم فراموش نکنید
Freemason
U
عضو فراموش خانه فراماسیون
Freemasons
U
عضو فراموش خانه فراماسیون
to feel on top of the world
U
تو آسمون ها بودن
[نشان دهنده خوشحالی]
to be on top of the world
U
تو آسمون ها بودن
[نشان دهنده خوشحالی]
put up a good front
<idiom>
U
وانمودبه خوشحالی ،تظاهر به خوشحال بودن
graphics
U
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
We should not have lost sight of the fact that ...
U
ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
skip it
<idiom>
U
همه چیز را درموردآن فراموش کردن
Have you forgotten our drinks?
U
آیا نوشیدنیهای ما را فراموش کرده اید؟
unlearn
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearns
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
unlearnt
U
محفوفات را فراموش کردن از یاد بردن
feria
U
کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
misremember
U
غلط واشتباه بخاطر اوردن فراموش کردن
not to lose sight of
U
ملاحظه کردن
[به کسی یا چیزی]
را فراموش نکردن
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
suspensions
U
تعطیل
prorogation
U
تعطیل
cessation
U
تعطیل
tie-ups
U
تعطیل
standstill
U
تعطیل
holiday
U
تعطیل
suspension
U
تعطیل
vacation
U
تعطیل
vacations
U
تعطیل
tie-up
U
تعطیل
shut down
U
تعطیل
standstil
U
تعطیل
holidays
U
تعطیل
self forgetful
U
نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
to lose track
[of]
U
فراموش کنند
[یا دیگر ندانند]
که شخصی
[چیزی]
کجا است
shut
U
تعطیل شدن
vacations
U
به تعطیل رفتن
holy day
U
تعطیل مذهبی
vacation
U
به تعطیل رفتن
shut
U
تعطیل کردن
shuts
U
تعطیل شدن
make and mand
U
تعطیل نیمروزه
stopping
U
تعطیل کردن
shut down
U
تعطیل شدن
shut down
U
تعطیل کردن
adjournments
U
تعطیل موقتی
adjournment
U
تعطیل موقتی
cut back
U
تعطیل کارخانه
poetical
U
حبس تعطیل
lock out
U
تعطیل کارخانه
shutdowns
U
تعطیل شدن
shutdown
U
تعطیل شدن
Sabbath
U
روز تعطیل
shutting
U
تعطیل کردن
shutting
U
تعطیل شدن
shuts
U
تعطیل کردن
shut down point
U
نقطه تعطیل
vacating
U
تعطیل کردن
vacate
U
تعطیل کردن
prorogue
U
تعطیل شدن
holiday
U
تعطیل مذهبی
vacation monthes long
U
تعطیل 3 ماه
work stoppage
U
تعطیل در کار
prorogation of parliament
U
تعطیل مجلس
to close down
U
تعطیل کردن
play day
U
روزبیکاری یا تعطیل
stopped
U
تعطیل کردن
prorogue
U
تعطیل کردن
vacated
U
تعطیل کردن
red day
U
روز تعطیل
stop
U
تعطیل کردن
stops
U
تعطیل کردن
holidays
U
تعطیل مذهبی
vacates
U
تعطیل کردن
prorogate
U
تعطیل شدن
register
U
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com