Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
valedictory
U
مربوط به خداحافظی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
valedictions
U
خداحافظی
leave taking
U
خداحافظی
valediction
U
خداحافظی
to bid farewell
U
خداحافظی کردن
to bid a
U
خداحافظی کردن
to take french
U
بی خداحافظی رفتن
to take french leave
U
بی خداحافظی رفتن
to bid
U
خداحافظی کردن از
to take ones farewell of
U
خداحافظی کردن از
without a by your leave
U
بی اجازه بی خداحافظی
to say goodbye to somebody
U
با کسی خداحافظی کردن
to say so long to somebody
U
با کسی خداحافظی کردن
to say so long to the end of the year
U
با سال پیش خداحافظی کردن
token
U
یادگاری
[وقتی که کسی خداحافظی می کند]
We should be leaving now.
U
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
to wave farewell
U
باجنباندن دست بدرودگفتن دست خداحافظی تکان دادن
bid
U
خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
bids
U
خداحافظی کردن قیمت خریدرا معلوم کردن مزایده
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
grace cup
U
گیلاس مشروب پس از شام گیلاس خداحافظی
stirrup cup;stirrup cup
U
پیاله بدرود پیاله خداحافظی یاجدایی
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
condequent
U
مربوط
relevant
U
مربوط
curatorial
U
مربوط به
for
U
مربوط به
correspondents
U
مربوط به
vespertinal
U
مربوط به شب
eight bit system
U
مربوط به یک
germane
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
apposite
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
lineal
U
مربوط به خط
as for
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
affined
U
مربوط
proper
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
cretaceous
U
مربوط به گچ
pertinent
U
مربوط به
correspondent
U
مربوط به
pertaining
U
مربوط به
coherent
U
مربوط
related
U
مربوط
caprine
U
مربوط به بز
pertinenet
U
مربوط
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
genethliac
U
مربوط به طالع
garlicky
U
مربوط به سیر
communist
U
مربوط به کمونیسم
communists
U
مربوط به کمونیسم
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
climatic
U
مربوط به اب وهوا
dependent
U
مربوط محتاج
ammino
U
مربوط به امونیاک
concerns
U
مربوط بودن به
operatic
U
مربوط به اپرا
outbound
U
مربوط به خارج
racing
U
مربوط بمسابقه
futuristic
U
مربوط به اینده
vehicular
U
مربوط به خودرو
concern
U
مربوط بودن به
acetarious
U
مربوط به سالاد
achaean
U
مربوط به اخائیه
pyrotechnic
U
مربوط به فن اتشبازی
personal
U
مربوط به کسی
sensorimotor
U
مربوط به حس حرکت
amebic
U
مربوط به امیب
ameban
U
مربوط به امیب
ameba
U
مربوط به امیب
amazonian
U
مربوط به امازونها
pyric
U
مربوط به سوختن
aguish
U
مربوط به تب و لرز
polar
U
مربوط به قط بها
polar
U
مربوط به قطب
Hellenic
U
مربوط به یونان
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
mammary
U
مربوط به پستان
mammary
U
مربوط به پستانداران
agrologic
U
مربوط بخاکشناسی
ameboid
U
مربوط به امیب
achaian
U
مربوط به اخائیه
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
fistulous
U
مربوط به ناسور
quadrantal
U
مربوط به تراز
adulterous
U
مربوط به زنا
shipboard
U
مربوط به ناو
procephalic
U
مربوط به جلو سر
coherently
U
بطور مربوط
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
filiate
U
مربوط ساختن
professorate
U
مربوط به استادی
occupational
U
مربوط به شغل
verb
U
مربوط به صدا
verbs
U
مربوط به صدا
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
contiguous
U
مربوط بهم
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
attached
U
مربوط متعلق
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
immunologic
U
مربوط به مصونیت
haemic
U
مربوط بخون
military
U
مربوط به نظام
sartorial
U
مربوط به خیاطی
congressional
U
مربوط به کنگره
inspectional
U
مربوط به بازرسی
thematic
U
مربوط بموضوع
insurrectional
U
مربوط به شورش
goidelic
U
مربوط بسلت
nuclear
U
مربوط به اتمی
my
U
مربوط بمن
feminine
U
مربوط به جنس زن
glyptic
U
مربوط به حکاکی
astrological
U
مربوط به نجوم
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
hominoid
U
مربوط به بشر
surgical
U
مربوط به جراحی
marital
U
مربوط به زناشویی
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
ceremonials
U
مربوط به جشن
ceremonial
U
مربوط به جشن
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
familial
U
مربوط به خانواده
horsy
U
مربوط به اسب
affiliate
U
مربوط ساختن
aesthetically
U
مربوط به علم
aesthetic
U
مربوط به علم
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
municipal
U
مربوط به شهرداری
hydropic
U
مربوط به استسقاء
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
irrelative
U
نا مربوط مطلق
commercial
U
مربوط به تجارت
janitorial
U
مربوط به فراشی
centenarian
U
مربوط به قرن
norse
U
مربوط به اسکاندیناوی
budgetary
U
مربوط به بودجه
nasal
U
مربوط به بینی
retired
U
مربوط به بازنشستگی
affiliating
U
مربوط ساختن
affiliates
U
مربوط ساختن
affiliated
U
مربوط ساختن
fractional
U
مربوط به بخشها
numeric
U
1-مربوط به اعداد. 2-
fractional
U
مربوط به بخشهایی
osteal
U
مربوط باستخوان
ovarial
U
مربوط به تخمدان
pertain to
U
مربوط بودن به
pertian
U
مربوط بودن
prospective
U
مربوط به اینده
existential
U
مربوط به هستی
nautical
U
مربوط به کشتیرانی
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
centenarians
U
مربوط به قرن
geriatric
U
مربوط به پیری
larcenous
U
مربوط به دزدی
technologically
U
مربوط به فناوری
technological
U
مربوط به فناوری
textual
U
مربوط به متن یا نص
speculative
U
مربوط به اندیشه
American
U
مربوط بامریکا
metabolical
U
مربوط به متابولیزم
Americans
U
مربوط بامریکا
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
glossal
U
مربوط به زبان
circumstantial
U
مربوط به موقعیت
anal
U
مربوط به مقعد
baronial
U
مربوط به بارون
ovarian
U
مربوط به تخمدان
parental
U
مربوط به والدین
versicular
U
مربوط به ایات
post-
U
مربوط به پست
post
U
مربوط به پست
weaponary
U
مربوط به اسلحه
woodsy
U
مربوط به جنگل
bawdy
U
مربوط به جاکشی
yester
U
مربوط به دیروز
residential
U
مربوط به اقامت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com