Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
domiciliary
U
مربوط به خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
asynchronous
U
2-استاندارد CCITT , ANSI مربوط به ارسال خانه
It doesn't matter where you get your appetite as long as you eat at home.
<proverb>
U
بیرون ما را به اشتها می آورند اما در خانه غذا می خوریم.
[ضرب المثل بیشتر مربوط به سکس تا غذا]
Other Matches
lady help
U
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
U
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
honeycomb
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
homebody
U
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft
U
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
tricotine
U
پارچه زبر لباسی خانه خانه
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
garde manger
U
سرد خانه اشپز خانه
weigh house
U
قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
bagnio
U
فاحشه خانه جنده خانه
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
i do not know your house
U
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
range
U
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
U
یک خانه یا تعدادی خانه
ranges
U
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
U
خانه خانه کردن
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
the house is in my possession
U
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
domicile
U
خانه
double-fronted
U
خانه دو در
tersellated
U
خانه خانه
rooms
U
خانه
domiciles
U
خانه
within doors
U
در خانه
quarterage
U
خانه
room
U
خانه
houseroom
U
جا در خانه
pied-a-terre
U
خانه
cells
U
خانه
cell
U
خانه
pieds-a-terre
U
خانه
dwellings
U
خانه
cellulated
U
خانه خانه
alveolate
U
خانه خانه
pigeon hole
U
خانه
pigeon-hole
U
خانه
pigeon-holes
U
خانه
dwelling
U
خانه
checkered
U
خانه خانه
cellular
U
خانه خانه
honeycomb
U
خانه خانه
honeycombs
U
خانه خانه
door to door
U
خانه به خانه
roommates
U
هم خانه
roommate
U
هم خانه
cloisonne
U
خانه خانه
shacks
U
خانه
materfamilias
U
زن خانه
lares
U
خانه
lar
U
خانه
lodged
U
خانه
i was under his roof
U
در خانه
houseless
U
بی خانه
lodge
U
خانه
door-to-door
U
خانه به خانه
lodges
U
خانه
her house
U
خانه ان زن
her house
U
خانه اش
furnace house
U
خانه
shack
U
خانه
housing
U
خانه ها
home
U
خانه
homes
U
خانه
unsheltered
<adj.>
U
بی خانه
house
U
خانه
houses
U
خانه
sockets
U
خانه
socket
خانه
housed
U
خانه
frater
U
سفره خانه
freemasons hall
U
فراموش خانه
door lock
U
کلید خانه
domatophobia
U
خانه هراسی
domicil
U
مقر خانه
domiciliate
U
خانه مسکن
housekeeping
U
خانه داری
closeted
U
صندوق خانه
dwelling construction
U
خانه سازی
dwelling house
U
خانه مسکونی
earth house
U
خانه زیرزمینی
disorderly house
U
فاحشه خانه
disorderly house
U
خانه بدنام
chop house
U
خوراک خانه
chequer
U
خانه شطرنج
chancery
U
دفتر خانه
caserne
U
سرباز خانه
camera obscura
U
تاریک خانه
cabana
U
خانه کوچک
butler pantry
U
ابدار خانه
brick yard
U
اجرپز خانه
coach house
U
کالسکه خانه
coach house
U
درشکه خانه
dishouse
U
بی خانه کردن
coffee room
U
خوارک خانه
delivery to the home
U
تحویل در خانه
quarters
U
محل خانه ها
dacha
U
خانه ییلاقی
custom house
U
گمرک خانه
coffeehouse
U
قهوه خانه
coffee shop
U
قهوه خانه
coffee house
U
قهوه خانه
closet
U
صندوق خانه
maisonettes
U
خانه کوچک
housewifely
U
خانه دار
household art
U
فن اداره خانه
house work
U
خانه داری
house top
U
بام خانه
house to let
U
خانه اجارهای
house to get
U
خانه اجارهای
housewifery
U
خانه دار
hub or hub by
U
خانه دار
husbandman
U
سرپرست خانه
insectarium
U
حشره خانه
i wrote home
U
برای خانه
house of ill repute
U
جنده خانه
grange
U
خانه ابرومندرعیتی
grange
U
خانه ییلاقی
granges
U
خانه ابرومندرعیتی
granges
U
خانه ییلاقی
manor
U
خانه بزرگ
manors
U
خانه بزرگ
home born
U
خانه زاد
quit
U
تخلیه خانه
quitting
U
تخلیه خانه
gynaeceum
U
خانه اندرونی
grummet
U
شاگرد خانه
goodwife
U
کدبانوی خانه
gaming house
U
قمار خانه
gambling house
U
قمار خانه
fuse block
U
خانه فیوز
hovel
U
خانه رعیتی
trays
U
جعبه دو خانه
tray
U
جعبه دو خانه
roofs
U
بام خانه
digging
U
خانه منزل
house agent
U
دلال خانه
sockets
U
سرپیچ خانه
socket
[سرپیچ خانه]
homely
U
مثل خانه
homemaker
U
خانه دار
homebred
U
خانه پرورده
villa
U
خانه ییلاقی
villas
U
خانه ییلاقی
roof
U
بام خانه
hovels
U
خانه رعیتی
closeting
U
صندوق خانه
thrift
U
خانه داری
tramps
U
خانه بدوش
tramped
U
خانه بدوش
whorehouse
U
فاحشه خانه
call house
U
فاحشه خانه
brothels
U
فاحشه خانه
brothel
U
فاحشه خانه
lady
U
رئیسه خانه
tramp
U
خانه بدوش
ladies
U
رئیسه خانه
homework
U
تکلیف خانه
armouries
U
اسلحه خانه
economical
U
خانه دار
matrons
U
زن خانه دار
matron
U
زن خانه دار
laundry
U
رختشوی خانه
laundries
U
رختشوی خانه
housemothers
U
زن صاحب خانه
housemother
U
زن صاحب خانه
eye socket
[خانه چشم]
pantry
U
ابدار خانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com