English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
plutocratic U مربوط به حکومت توانگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plutocracy U حکومت توانگران
plutocracies U حکومت توانگران
the rich U توانگران
plutartchy U زمامداری توانگران
plutocratic goverment U زمامداری توانگران
hagiarchy U حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism U حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracy U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies U حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
autocracy U حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracies U حکومت خدا حکومت روحانیون
theocracy U حکومت خدا حکومت روحانیون
civicism U اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
home rule U حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
heptarchic U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical U دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
administration U حکومت
gynocracy U حکومت زن
gynarchy U حکومت زن
raj U حکومت
administrations U حکومت
government U حکومت
dominion U حکومت
governments U حکومت
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
monarchies U حکومت سلطنتی
police state U حکومت پلیسی
aristocracies U حکومت اشرافی
dictatorship U حکومت استبدادی
monarchy U حکومت سلطنتی
aristocracy U حکومت اشرافی
plutocracy U حکومت دولتمندان
democracy U حکومت ملی
plutocracies U حکومت اغنیاء
tyranny U حکومت استبدادی
governmentalist U حکومت گرا
plutocracy U حکومت اغنیاء
governorship U استانداری حکومت
theonomy U حکومت خدایی
despotism U حکومت مطلقه
plutocracies U حکومت دولتمندان
fascism U حکومت فاشیستی
governmentalism U حکومت گرایی
governorship U حکومت حکمرانی
governance U طرز حکومت
tyranny U حکومت ستمگرانه
the sabre U حکومت نظامی
thearchy U حکومت خدایان
gerontocracy U حکومت سالخوردگان
gerontocrasy U حکومت پیران
polity U طرز حکومت
governable U قابل حکومت
governor's seat U حکومت نشین
prelacy U حکومت روحانی
seat of government U مقر حکومت
self goverment U حکومت بر نفس
self goverment U حکومت مستقل
coalition government U حکومت ائتلافی
governs U حکومت کردن
governed U حکومت کردن
govern U حکومت کردن
martial rule U حکومت نظامی
rule U حکومت کردن
local government U حکومت محلی
puppet government U حکومت پوشالی
kakistocracy U بدترین حکومت
quirinal U حکومت ایتالیا
presidential government U حکومت جمهوری
rule U حکومت سلطه
autocracy U حکومت مطلق
autocracy U حکومت مستقل
statolatry U حکومت پرستی
technocracy U حکومت اربابان فن
technocracies U حکومت اربابان فن
gynecocracy U حکومت نسوان
gynecocracy U حکومت زنان
plutocratic goverment U حکومت دولتمندان
theocracies U حکومت مذهب
thalassocracy U حکومت بر دریاها
gynaecocracy U حکومت زنان
polities U طرز حکومت
democracies U حکومت ملی
gynocracy U حکومت زنان
condominium U حکومت مشترک
military government U حکومت نظامی
stratocracy U حکومت نظامیان
home rule U حکومت داخلی
home rule U حکومت ملی
hierocracy U حکومت روحانیون
mixed government U حکومت مختلط
sword law U حکومت قلدری
sword law U حکومت سرنیزه
hagiocrasy U حکومت مقدسان
condominiums U حکومت مشترک
dictatorships U حکومت استبدادی
czarisme U حکومت قیصری
dyarchy U حکومت دوپادشاه
dyarchy U حکومت دومجلسی
enemy state U حکومت دشمن
caesarism U حکومت مطلقه
nomocracy U حکومت قانونی
fair arbitration U حکومت عدل
martial law U حکومت نظامی
federal government U حکومت متحده
caesarism U حکومت امپراطوری
duumvirate U حکومت دو نفری
theocracy U حکومت مذهب
central government U حکومت مرکزی
czarisme U حکومت تزاری
misrule U بد حکومت کردن
misrules U بد حکومت کردن
imperialism U حکومت امپراتوری
misruling U بد حکومت کردن
parliamentarism U حکومت پارلمانی
constitutionalism U حکومت مشروطه
constitutional government U حکومت مشروطه
misruled U بد حکومت کردن
democratic government U حکومت ملی
despotic rule U حکومت مطلقه
parliamentary government U حکومت پارلمانی
regimen U دسته حکومت
reigns U حکومت حکمفرمایی
regimens U دسته حکومت
mobocracy U حکومت رجاله ها
reigned U حکومت حکمفرمایی
under the seway of U تحت حکومت
reign U حکومت حکمفرمایی
autarchy U حکومت استبدادی
autarky U حکومت استبدادی
despotic rule U حکومت استبدادی
regime U طرز حکومت
plutartchy U حکومت دولتمندان
regimes U طرز حکومت
rTgimes U طرز حکومت
police states U حکومت پلیسی
squirarchy U حکومت ملاکین واربابان
tyrannising U مستبدانه حکومت کردن
squirearchy U حکومت ملاکین واربابان
state of martial law U حالت حکومت نظامی
lese majesty U خیانت علیه حکومت
tyrannises U فالمانه حکومت کردن
tyrannises U مستبدانه حکومت کردن
steer U حکومت اداره کردن
steered U حکومت اداره کردن
steers U حکومت اداره کردن
subject to the british rule U تابع حکومت انگلیس
tyrannised U فالمانه حکومت کردن
heptarchy U حکومت هفت نفری
stratocracy U حکومت یا دولت نظامی
aristocrate U طرفدار حکومت اشراف
interrex U رئیس حکومت موقتی
tyrannizes U مستبدانه حکومت کردن
seigneury U قلمرو حکومت لرد
mdiatize U بدولت یا حکومت دیگرافزودن
khanate U قلمرو حکومت خان
polycracy U حکومت چند تنی
tyrannizes U فالمانه حکومت کردن
tyrannizing U فالمانه حکومت کردن
tyrannized U فالمانه حکومت کردن
tyrannized U مستبدانه حکومت کردن
martial rule U تحت حکومت نظامی
colonial government U دولت یا حکومت مستعمراتی
tyrannising U فالمانه حکومت کردن
princedom U حوزه حکومت شاهزاده
lese majeste U خیانت علیه حکومت
tyrannize U مستبدانه حکومت کردن
tyrannize U فالمانه حکومت کردن
decentralizing U حکومت محلی دادن
self government U حکومت به دست مردم
kaiserdom U قلمرو حکومت قیصر
decentralizes U حکومت محلی دادن
self-government U حکومت بدست مردم
ochlocracy U حکومت توده خلق
octarchy U حکومت هشت تنی
pentarchy U اتحاد پنج حکومت
tyrannizing U مستبدانه حکومت کردن
domineer U مستبدانه حکومت کردن
pentarchy U حکومت پنج تنی
technocracies U حکومت کارشناسان فنی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com