Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
preparatory
U
مربوط به تهیه یامقدمات
logistics
U
اقدامات مربوط به تهیه و توزیع
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
selenodetic
U
امور مربوط به تهیه نقشه یانقشه برداری از کره ماه
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
victuals
U
خوار و بار اذوقه
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
victualage
U
تهیه اذوقه
victual
U
تهیه اذوقه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
as for
U
مربوط به
coordinate
U
مربوط
coherent
U
مربوط
pertaining
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
hydraulic
U
مربوط به اب
for
U
مربوط به
proper
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
pertinenet
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
pertinent
U
مربوط
pertinent
U
مربوط به
lineal
U
مربوط به خط
curatorial
U
مربوط به
affined
U
مربوط
correspondents
U
مربوط به
condequent
U
مربوط
correspondent
U
مربوط به
caprine
U
مربوط به بز
related
U
مربوط
germane
U
مربوط
apposite
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
relevant
U
مربوط
domiciliary
U
مربوط به خانه
verb
U
مربوط به صدا
horsy
U
مربوط به اسب
bawdy
U
مربوط به جاکشی
prospective
U
مربوط به اینده
budgetary
U
مربوط به بودجه
parental
U
مربوط به والدین
verbs
U
مربوط به صدا
hominoid
U
مربوط به بشر
immunologic
U
مربوط به مصونیت
aluminous
U
مربوط به الومینیوم
capitular
U
مربوط بفصل
divisional
U
مربوط به تقسیم
climatic
U
مربوط به اب وهوا
ecumenical
U
مربوط به سرتاسرجهان
to the point
U
مربوط بموضوع
operatic
U
مربوط به اپرا
graphic
U
مربوط به نقاشی
communist
U
مربوط به کمونیسم
to have connexion with
U
مربوط بودن با
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
treat
U
مربوط بودن به
narcotic
U
مربوط به موادمخدره
ameban
U
مربوط به امیب
affiliated
U
مربوط ساختن
ameba
U
مربوط به امیب
amazonian
U
مربوط به امازونها
affiliate
U
مربوط ساختن
residential
U
مربوط به اقامت
pertain to
U
مربوط بودن به
postal
U
مربوط به پست
pertian
U
مربوط بودن
amebic
U
مربوط به امیب
ameboid
U
مربوط به امیب
organizational
U
مربوط به سازمان
retired
U
مربوط به بازنشستگی
anglian
U
مربوط به نژاد
anent
U
در مشارکت با مربوط به
analitical
U
مربوط به تجزیه
to be in rapport
U
مربوط بودن
ammino
U
مربوط به امونیاک
affiliating
U
مربوط ساختن
treated
U
مربوط بودن به
affiliates
U
مربوط ساختن
dictatorial
U
مربوط به دیکتاتور
senile
U
مربوط به پیری
treats
U
مربوط بودن به
hypophyseal
U
مربوط به هیپوفیز
atomistic
U
مربوط به اتم
typographic
U
مربوط به چاپ
polar
U
مربوط به قط بها
hydropic
U
مربوط به استسقاء
polar
U
مربوط به قطب
Hellenic
U
مربوط به یونان
astro
U
مربوط به نجوم
as to
U
عطف به مربوط به
arteriovenous
U
مربوط به رگها
quadrantal
U
مربوط به تراز
arithmeticlal
U
مربوط به حساب
pyric
U
مربوط به سوختن
weaponary
U
مربوط به اسلحه
vindicative
U
مربوط به توجیه
villatic
U
مربوط به دهکده
ghostly
U
مربوط به روح
vermian
U
مربوط به کرم
bear on
U
مربوط بودن
versicular
U
مربوط به ایات
basal
U
مربوط به ته یابنیان
numerical
U
مربوط به اعداد
vespertine
U
مربوط به شب شبانه
bardic
U
مربوط به رامشگری
self-
U
مربوط به خود
nutritional
U
مربوط بهتغذیه
hydrostatic
U
مربوط به فشار اب
britannic
U
مربوط به بریتانیا
brumal
U
مربوط به زمستان
sensorimotor
U
مربوط به حس حرکت
pyrotechnic
U
مربوط به فن اتشبازی
hydrographic
U
مربوط به اب نگاری
zibelline
U
مربوط به سمور
c
U
مربوط به کامپیوتر
arbitral
U
مربوط به حکمیت
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
contiguous
U
مربوط بهم
tutorial
U
مربوط به قیمومت
tutorials
U
مربوط به قیمومت
shipboard
U
مربوط به ناو
histrionic
U
مربوط به نمایش
vehicular
U
مربوط به خودرو
calligraphic
U
مربوط به خطاطی
caloric
U
مربوط به کالری
dictoral
U
مربوط به دکتری
futuristic
U
مربوط به اینده
arbitrative
U
مربوط بحکمیت
procephalic
U
مربوط به جلو سر
materials
U
مربوط جسم
material
U
مربوط جسم
womanish
U
مربوط به زن یا زنان
posts
U
مربوط به پست
posted
U
مربوط به پست
post-
U
مربوط به پست
post
U
مربوط به پست
archival
U
مربوط به بایگانی
mammary
U
مربوط به پستان
woodsy
U
مربوط به جنگل
mammary
U
مربوط به پستانداران
yester
U
مربوط به دیروز
larcenous
U
مربوط به دزدی
professorate
U
مربوط به استادی
personal
U
مربوط به کسی
collegial
U
مربوط به دانشکده
psychiatric
U
مربوط به روانپزشکی
thermal
U
مربوط به گرما
gallinaceous
U
مربوط بماکیان
racing
U
مربوط بمسابقه
garlicky
U
مربوط به سیر
goidelic
U
مربوط بسلت
familial
U
مربوط به خانواده
numeric
U
1-مربوط به اعداد. 2-
genethliac
U
مربوط به طالع
avuncular
U
مربوط بدایی
chromatic
U
مربوط به رنگها
norse
U
مربوط به اسکاندیناوی
fossils
U
مربوط بادوارگذشته
insurrectional
U
مربوط به شورش
surgical
U
مربوط به جراحی
irrelative
U
نا مربوط مطلق
aesthetic
U
مربوط به علم
aesthetically
U
مربوط به علم
fistulous
U
مربوط به ناسور
substantival
U
مربوط به اسم
superciliary
U
مربوط به ابرو
haemic
U
مربوط بخون
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
ceremonial
U
مربوط به جشن
ceremonials
U
مربوط به جشن
inspectional
U
مربوط به بازرسی
matrimonial
U
مربوط به ازدواج
four dimensional
U
مربوط به بعدچهارم
marital
U
مربوط به زناشویی
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
chromic
U
مربوط به کرومیوم
municipal
U
مربوط به شهرداری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com