Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bibliotic
U
مربوط به ترتیب کتب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
random processing
U
پردازش داده به ترتیب مورد نیاز و نه ترتیب ذخیره شده
schedule
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
scheduled
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedules
U
ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
collocation
U
ترتیب نوبت و ترتیب پرداخت بدهی به طلبکاران
chain
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
U
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
firing order
U
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
ordonnance
U
ترتیب
configurations
U
ترتیب
anomaly
U
بی ترتیب
immethodical
U
بی ترتیب
anomalies
U
بی ترتیب
assortment
U
ترتیب
assortments
U
ترتیب
regvlarity
U
ترتیب
out of kelter
U
بی ترتیب
in series
U
به ترتیب
orderless
U
بی ترتیب
collocation
U
ترتیب
disorderly
U
بی ترتیب
sequences
U
ترتیب
to order
<idiom>
U
به ترتیب
catenation
U
ترتیب
order
U
ترتیب
ordering
U
ترتیب
arr
U
ترتیب
irregular
U
بی ترتیب
sequence
U
ترتیب
randomly
U
بی ترتیب
random
U
بی ترتیب
lay out
U
ترتیب
management
U
ترتیب
set up
U
ترتیب
arrangement
U
ترتیب
respectively
U
به ترتیب
regularity
U
ترتیب
regularities
U
ترتیب
arrangment
U
ترتیب
arramgement
U
ترتیب
to make an arrangement
U
ترتیب
system
U
ترتیب
managements
U
ترتیب
kelter
U
ترتیب
systems
U
ترتیب
kelter or kilter
U
ترتیب
pial
U
بی ترتیب
arrangements
U
ترتیب
ataxic
U
بی ترتیب
serialization
U
ترتیب
configuration
U
ترتیب
organizations
U
ترتیب
organization
U
ترتیب
organisations
U
ترتیب
orderliness
U
ترتیب
rearrangements
U
ترتیب مجدد
system
U
نظم ترتیب
scheme
U
ترتیب رویه
order of battle
U
ترتیب نیرو
alphabetical order
U
ترتیب رکوردها
sequence control
U
کنترل ترتیب
march order
U
ترتیب راهپیمایی
connecting arrangement
U
ترتیب پیوسته
rating
U
ترتیب تقدم
castrametation
U
فن ترتیب اردو
compose sequence
U
ترتیب ساختگی
rearrangement
U
ترتیب مجدد
trains
U
نظم ترتیب
trained
U
نظم ترتیب
line up
U
به ترتیب ایستادن
collating sequence
U
ترتیب تلفیقی
train
U
نظم ترتیب
tactics
U
نظم و ترتیب
rearrngement
U
ترتیب مجد د
gradational
U
به ترتیب درجه
relative location
U
ترتیب نسبی
line-ups
U
به ترتیب ایستادن
line-up
U
به ترتیب ایستادن
sequence check
U
مقابله ترتیب
to map out
U
ترتیب دادن
lighting scheme
U
ترتیب روشنایی
kelter
U
بی ترتیب مختل
arrengement
U
ترتیب دادن
disciplining
U
تادیب ترتیب
sort order
U
نظم ترتیب
disciplines
U
تادیب ترتیب
birth order
U
ترتیب ولادت
sort key
کلید ترتیب
discipline
U
تادیب ترتیب
sequencer
U
ترتیب سنج
ascending order
U
ترتیب صعودی
sequencing
U
ترتیب گذاری
sequencing
U
ترتیب دهی
indue order
U
به ترتیب صحیح
dress
U
ترتیب دادن
dresses
U
ترتیب دادن
precedence
U
ترتیب تقدم
word order
U
ترتیب واژه ها
sequence number
U
شماره ترتیب
untune
U
بی ترتیب کردن
runs
U
ترتیب محوطه
In this order. In this way.
U
باین ترتیب
calling sequence
U
ترتیب فراخوانی
formation
U
ترتیب قرارگرفتن
run
U
ترتیب محوطه
ordains
U
ترتیب دادن
sequence
U
رشته ترتیب
sequence
U
ترتیب دادن
ratings
U
ترتیب تقدم
systems
U
نظم ترتیب
sequences
U
رشته ترتیب
sequences
U
ترتیب دادن
ordaining
U
ترتیب دادن
ordained
U
ترتیب دادن
ordain
U
ترتیب دادن
sequence counter
U
ترتیب شمار
in chronological order
U
به ترتیب تاریخ
connecting arrangement
U
ترتیب متصل
on this
<adv.>
U
به این ترتیب
first in first out
U
به ترتیب ورود
layouts
U
ترتیب وسایل
layout
U
ترتیب وسایل
firing order
U
ترتیب احتراق
make-up
U
ترتیب گریم
alternatively
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
apart from that
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
orchestration
U
ترتیب هم اهنگی
orchestrations
U
ترتیب هم اهنگی
descending sort
U
ترتیب نزولی
desultorily
U
بطور بی ترتیب
chronological
U
به ترتیب تاریخ
arrangement
U
ترتیب اصلاح
expandede order
U
ترتیب مبسوط
at the same time
[on the other hand]
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
by the same token
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
as to that
<adv.>
U
به این ترتیب
fifo
U
به ترتیب ورود
concerning this
<adv.>
U
به این ترتیب
for this purpose
<adv.>
U
به این ترتیب
hereto
<adv.>
U
به این ترتیب
rough and tumble
U
بی نظم و ترتیب
hereunto
<adv.>
U
به این ترتیب
arrangement
U
ترتیب تنظیم
arrangements
U
ترتیب اصلاح
schemes
U
ترتیب رویه
on the other hand
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
on the other side
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگر
schemed
U
ترتیب رویه
permanencies
U
ترتیب همیشگی
permanency
U
ترتیب همیشگی
arrangements
U
ترتیب تنظیم
partial order
U
ترتیب جزئی
instrumentation
U
ترتیب اهنگ
curialism
U
ترتیب دربارپاپ
critical assembly
U
ترتیب بحرانی
partial order
U
پاره ترتیب
random fill
U
خاکریز بی ترتیب
decreasing order
U
ترتیب کاهنده
disordered
U
بی ترتیب اشفته
data set
U
ترتیب داده
control sequence
U
ترتیب کنترل
descending order
U
ترتیب نزولی
phase in
U
به ترتیب داخل شدن
phase out
U
به ترتیب خارج کردن
arranging
U
ترتیب دادن اراستن
ordered
U
دارای نظم و ترتیب
multilevel sort
U
ترتیب چند سطحی
Lattice
[order]
U
توری
[ترتیب]
[ریاضی]
input output order
U
ترتیب ورودی- خروجی
Order theory
U
ترتیب جزئی
[ریاضی]
ranks
U
طلب شده ترتیب
force designator
U
شماره ترتیب یکان
pagination
U
ترتیب صفحات در کتاب
bell and hopper arrangement
U
ترتیب قیف و مخروط
data access arangement
U
ترتیب دستیابی داده ها
daa
U
ترتیب دستیابی داده ها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com