English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
analitical U مربوط به تجزیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
resolutions U تجزیه
resolution U تجزیه
decoupling U تجزیه
cracking U تجزیه
separated U تجزیه
separates U تجزیه
dissection U تجزیه
separate U تجزیه
break down U تجزیه
dissolution U تجزیه
analysis U تجزیه
analyzer U تجزیه گر
breaks U تجزیه
break U تجزیه
catalysis U تجزیه
sequestration U تجزیه
dissociation U تجزیه
dialysis U تجزیه
decays U تجزیه
decaying U تجزیه
decayed U تجزیه
decay U تجزیه
shake down U تجزیه
disintegration U تجزیه
severance U تجزیه
break up U تجزیه
segregation U تجزیه
separations U تجزیه
separation U تجزیه
anatomies U تجزیه
anatomy U تجزیه
parsing U تجزیه
decomposition U تجزیه
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
electrolytic decomposition U تجزیه الکترولیت
syllabicity U تجزیه هجایی
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
hydrolyze U تجزیه شدن
indissoluble U تجزیه نا پذیر
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
secessionism U تجزیه طلبی
irresolvable U تجزیه ناپذیر
homolysis U تجزیه شیمیایی
irrefrangible U غیرقابل تجزیه
ionization U تجزیه اتمها
resolution of forces U تجزیه نیروها
resolvable U تجزیه شدنی
analysis U شی تجزیه شده
segregative U تجزیه طلب
inverse segregation U تجزیه وارونه
partings U تقسیم تجزیه
inseparability U تجزیه ناپذیری
decomposes U تجزیه شدن
elemental analysis U تجزیه عنصری
separatist U تجزیه طلب
separator U دستگاه تجزیه
splitting a cause of action U تجزیه دعوی
syllabi U تجزیه هجائی
spectrum analysis U تجزیه بیناب
parsing U تجزیه کردن
acid decomposition U تجزیه اسیدی
elution analysis U تجزیه شویشی
stripping analysis U تجزیه عریانساز
electron decay U تجزیه الکترون
parting U تقسیم تجزیه
dismember U تجزیه کردن
indiscerptibility U تجزیه ناپذیری
analytically U از راه تجزیه
job analysis U تجزیه کار
image resolution U تجزیه تصویر
analytically U بطور تجزیه
detachable U قابل تجزیه
analysis U تجزیه و تحلیل
spectrum analysis U تجزیه طیف
resoluble U تجزیه شدنی
gasometry U تجزیه گازی
parses U تجزیه کردن
parsed U تجزیه شدن
parsed U تجزیه کردن
parse U تجزیه شدن
parse U تجزیه کردن
dismembers U تجزیه کردن
dismembering U تجزیه کردن
parses U تجزیه شدن
fractionating column U ستون تجزیه
parse tree U درخت تجزیه
gas analysis U تجزیه گاز
parser U تجزیه کننده
secessionist U تجزیه طلب
parting of metals U تجزیه فلزات
decompose U تجزیه کردن
decompose U تجزیه شدن
frequency analysis U تجزیه هارمونی ها
frequency analysis U تجزیه فرکانس
dismembered U تجزیه کردن
infrangible U تجزیه ناپذیر
fibrinolysis U تجزیه فیبرین
qualitative analysis U تجزیه کیفی
qualitative analysis U تجزیه چونی
dispersion U تجزیه نور
secessionists U تجزیه طلب
quantitative analysis U تجزیه کمی
market segmentation U تجزیه بازار
research and analysis U تجزیه و تحلیل
gravimetric analysis U تجزیه وزنی
gravimetrical analysis U تجزیه وزنی
proximate analysis U تجزیه گروهی
motion analysis U تجزیه حرکت
liberate U تجزیه کردن
disintegrating U تجزیه کردن
disintegrating U تجزیه شدن
disintegrates U تجزیه کردن
disintegrates U تجزیه شدن
disintegrate U تجزیه کردن
disintegrate U تجزیه شدن
photodecomposition U تجزیه نوری
atomic U تجزیه ناپذیر
physical analysis U تجزیه فیزیکی
prescind U تجزیه کردن
liberating U تجزیه کردن
liberates U تجزیه کردن
decomposed U تجزیه شده
analyzing U تجزیه کردن
refraction U تجزیه انحراف
decomposes U تجزیه کردن
analyze U تجزیه کردن
chemical analysis U تجزیه شیمیایی
chemical analyse U تجزیه شیمیایی
analytical chemistry U شیمی تجزیه
electrolysis U تجزیه الکتریکی
microconsumer U تجزیه کننده
microcomoser U تجزیه کننده
decomposer U تجزیه کننده
analyse U تجزیه کردن
analysed U تجزیه کردن
dissolvable U تجزیه شدنی
dialyze U تجزیه شدن
analyzes U تجزیه کردن
disassemble U تجزیه کردن
disembody U تجزیه کردن
analyzed U تجزیه کردن
break down <idiom> U تجزیه وتحلیل
analysing U تجزیه کردن
dispersion of light U تجزیه نور
disintegrable U تجزیه پذیر
dialyze U تجزیه کردن
analyses U تجزیه کردن
isolation U تجزیه جداسازی
dissociative U تجزیه کننده
ultimate analysis U تجزیه نهایی
dissoluble U تجزیه پذیر
decomposable U قابل تجزیه
analytical balance U ترازوی تجزیه
check U تجزیه کردن
determine U تجزیه کردن
enquire into U تجزیه کردن
examine U تجزیه کردن
dissect [analyse] U تجزیه کردن
explore U تجزیه کردن
bolt [examine] U تجزیه کردن
inspect U تجزیه کردن
investigate U تجزیه کردن
look into U تجزیه کردن
scrutinize U تجزیه کردن
survey U تجزیه کردن
capillarity analysis U تجزیه مویینهای
evaluate U تجزیه کردن
volumetric analysis U تجزیه حجمی
assay U تجزیه کردن
analitics U علم تجزیه
analyse [British] U تجزیه کردن
double decomposition U تجزیه مضاعف
study U تجزیه کردن
thermal decomposition U تجزیه گرمایی
analyze [American] U تجزیه کردن
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com