English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nasal U مربوط به بینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
nasolachrymal U مربوط به مجرای اشک و بینی
postnasal U واقع در یا مربوط به عقب بینی
Other Matches
pug nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub-nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
snub nosed U دارای بینی کوتاه وسر بالا پهن بینی
septum U حفرههای بینی پره بینی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
guided propagation U تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
vomer U استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
weather forecast U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
anticipated stock losses U تلفات پیش بینی شده اماد ضایعات پیش بینی شده
weather forecasts U پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
predicting interval U فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
nozzle U بینی
pecker U بینی
nozzles U بینی
hand reading U کف بینی
snivel U اب بینی
cross eye U دو بینی
chiromancy U کف بینی
snoot U بینی
palmistry U کف بینی
snivelled U اب بینی
snivelling U اب بینی
snivels U اب بینی
sniveling U اب بینی
sniveled U اب بینی
snot U اب بینی
rheum U اب بینی
rhinologist U بینی
double vision U دو بینی
nose U بینی
nasally U از بینی
night bilndness U شب بینی
mucus of the nose U اب بینی
the handle of the face U بینی
cross eye U کج بینی
neb U بینی
graphology U خط بینی
noses U بینی
nearsightedness U نزدیک بینی
isomorphism U هم ریخت بینی
nasute U گنده بینی
nassal U وابسته به بینی
nasoscope U بینی بین
keenness of sight U تیز بینی
nasology U مبحث بینی
fortune telling U طالع بینی
insights U درون بینی
hawk nose U بینی قوشی
genethlilogy U طالع بینی
genethlilogy U زایچه بینی
outsight U برون بینی
otoscopy U گوش بینی
prognostications U پیش بینی
prognostication U پیش بینی
ornithoscopy U مرغ بینی
night bilndness U روز بینی
insight U درون بینی
outsight U فاهر بینی
anticipation U پیش بینی
macropsia U درشت بینی
paranasal U نزدیک بینی
near sight U نزدیک بینی
megalopsia U درشت بینی
myopy U نزدیک بینی
mucus of the nose U مخاط بینی
moon blindness U روز بینی
megalopsis U درشت بینی
nostrils U سوراخ بینی
microscopy U ریز بینی
microscopy U ذره بینی
near sightedness U نزدیک بینی
lookahead U پیش بینی
nasolabial U وابسته به لب و بینی
nasitis U اماس بینی
nasion U بیخ بینی
nasiform U بینی شکل
laryngoscopy U حنجره بینی
lenticular U ذره بینی
nasality U وابستگی به بینی
localism U کوته بینی
long siht U دور بینی
nares U مجراهای بینی
nostril U سوراخ بینی
forcasting U پیش بینی
cautioning U پیش بینی
optimism U خوش بینی
foresight U پیش بینی
haemoscopy U خون بینی
forecasting U پیش بینی
prediction U پیش بینی
predictions U پیش بینی
megalomania U خودبزرگ بینی
myopia U نزدیک بینی
optimism U نیک بینی
pessimistically U ازروی بد بینی
cautioned U پیش بینی
caution U پیش بینی
introspection U باطن بینی
finesse U نکته بینی
microscopic U ذره بینی
hook nosed U دارای بینی کج
hook-nosed U دارای بینی کج
nose U بینی اسب
noses U بینی اسب
expectation U پیش بینی
expectations U پیش بینی
astronomy U طالع بینی
clairvoyance U روشن بینی
clairvoyance U غیب بینی
strictures U باریک بینی
abdominos'copy U شکم بینی
second sight U دور بینی
second sight U روشن بینی
biopsy U زنده بینی
clear sightedness U روشن بینی
conchoscope U بینی بین
crystal gazing U بلور بینی
astrology U اختر بینی
astrology U طالع بینی
erythropsia U سرخ بینی
false pride U خود بینی
fastidiousness U باریک بینی
precautions U پیش بینی
precaution U پیش بینی
stricture U باریک بینی
cautions U پیش بینی
forecasts U پیش بینی
forecasted U پیش بینی
forecast U پیش بینی
nasal U وابسته به بینی
auguries U پیش بینی
augury U پیش بینی
sniffs U بینی گرفتن
sniffing U بینی گرفتن
sniffed U بینی گرفتن
sniff U بینی گرفتن
flat nosed U پهن بینی
ozena U قرحه بینی
arrangement U پیش بینی
rhinology U بینی شناسی
stereoscopic U برجسته بینی
weltanschauung U جهان بینی
rhiopharyngeal U بینی حلقی
vibrissa U موی بینی
preparations U پیش بینی
preparation U پیش بینی
realism U واقع بینی
rhinal U وابسته به بینی
world view U جهان بینی
arrangements U پیش بینی
prospectiveness U پیش بینی
rhinoscope U بینی نگر
My nose is running. U از بینی ام آب می آید
nose leather U چرم بینی
quillet U باریک بینی
xanthopsia U زرد بینی
retinoscopy U شبکیه بینی
objectivity U واقع بینی
to read people's hands U کف بینی کردن
inferiority complexes U خود کم بینی
inferiority complex U خود کم بینی
self imprtance U خود بینی
strology U زایجه بینی
snuffer U سوراخ بینی
soothsayer U فال بینی
soothsaying U فال بینی
spectroscope U طیف بینی
subtility U باریک بینی
insolence U خود بینی
telegnosis U غیب بینی
revision U باز بینی
revisions U باز بینی
to blow nose U گرفتن بینی
the two nostrils U دو سوراخ بینی
subtlety U باریک بینی
subtleties U باریک بینی
scintillating scotoma U اخگر بینی
the tip of the nose U نوک بینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com