Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anarchic
U
مربوط به اشفتگی اوضاع
anarchical
U
مربوط به اشفتگی اوضاع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circumstances
U
اوضاع
conditions
U
اوضاع
conditions
U
شرایط اوضاع
weathered
U
اوضاع جوی
weathers
U
اوضاع جوی
vicissitudes of time
U
تغییر اوضاع
weather
U
اوضاع جوی
actual state of affairs
U
اوضاع کنونی
actual state of affairs
U
اوضاع فصلی
low water mark
U
منتهای بدی اوضاع
climates
U
ناحیه اوضاع جوی
climate
U
ناحیه اوضاع جوی
the lie of the land
U
چگونگی اوضاع مهثب
it is quite another story now
U
اوضاع اکنون دگرگون
How do you predict(view)the situation?
U
اوضاع را چگونه می بینی ؟
In the light of present circumstances.
U
باتوجه به اوضاع کنونی
policy of d.
U
سیاست واگذاری اوضاع
The situation is fI'lled with impending troubles (incidents).
U
اوضاع آبستن حوادث است
garboil
U
اشفتگی
turbulance
U
اشفتگی
tanglement
U
اشفتگی
katzenjammer
U
اشفتگی
hullabaloo
U
اشفتگی
consternation
U
اشفتگی
disturbance
U
اشفتگی
disturbances
U
اشفتگی
turmoil
U
اشفتگی
turbulence
U
اشفتگی
wilderment
U
اشفتگی
hullabaloos
U
اشفتگی
inquietude
U
اشفتگی
agitation
U
اشفتگی
deranyement
U
اشفتگی
chaos
U
اشفتگی
derangement
U
اشفتگی
nonplus
U
اشفتگی
perturbations
U
اشفتگی
perturbation
U
اشفتگی
disorderliness
U
اشفتگی
strewment
U
اشفتگی
perturation
U
اشفتگی
make room for someone or something
<idiom>
U
برای چیزی اوضاع را مرتب کردن
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
geophysics
U
علم اوضاع بیرونی و طبیعی زمین
keep up with the times
U
موافق اوضاع و اداب روزرفتار کردن
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
delirium
U
روان اشفتگی
optical turbulence
U
اشفتگی اپتیکی
stickle
U
سراشیب اشفتگی
disorder
U
بی ترتیبی اشفتگی
tumble
U
چرخش اشفتگی
tumbled
U
چرخش اشفتگی
tumbles
U
چرخش اشفتگی
mental derangement
U
اشفتگی روانی
kettle of fish
U
اشفتگی اختلال
turbulence
U
اشفتگی اغتشاش
topsy turvydom
U
اغتشاش اشفتگی
disorders
U
بی ترتیبی اشفتگی
turbulency
U
اشفتگی اغتشاش
unrest
U
اشفتگی اضطراب
rummaging
U
اغتشاش اشفتگی
perlexedly
U
درحال اشفتگی
rummage
U
اغتشاش اشفتگی
rummaged
U
اغتشاش اشفتگی
over anxiety
U
اشفتگی اضطراب
disquietude
U
بی قراری اشفتگی
rummages
U
اغتشاش اشفتگی
backward effect
U
اثر اشفتگی
to mend matters
U
کارها را اصلاح کردن اوضاع را بهبود بخشیدن
to acclimate
[American E]
to new circumstances
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
Whistle past the graveyard
<idiom>
U
تلاش برای بشاش ماندن در اوضاع وخیم
to become acclimatized
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion).
U
اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
to acclimatize/acclimatise
[British E]
U
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
opportunism
U
به سرعت بر حسب اوضاع سیاسی یا تغییر رژیم وزمامدار
delirium tremens
U
روان اشفتگی الکلی
delirium verborum
U
روان اشفتگی پرگویی
sudden ionospheric disturbance
U
اشفتگی ناگهانی یونوسفر
brainstorm
U
اشفتگی فکری موقتی
agitation
U
مخلوط کردن اشفتگی
flutteringly
U
درحال اشفتگی مضطربانه
flustration
U
اشفتگی دست پاچگی
brainstorms
U
اشفتگی فکری موقتی
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
sonde
U
اسباب اندازه گیری اوضاع فیزیکی وجوی ارتفاعات زیادماوراء جو
traumatic delirium
U
روان اشفتگی اسیب زاد
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
upset _
U
واژگونی واژگون سازی اشفتگی اضطراب
buffet
U
نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffets
U
نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeting
U
نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
buffeted
U
نوسانات نامنظم ساختمان هواپیما در اثر اشفتگی
paranomia
U
اشفتگی دماغی که نشانه ان عوضی نامیدن چیزها است
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
weather central
U
مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
clear air turbulence
U
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
physiographic
U
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
relaxation time
U
فاصله زمانی بین از بین بردن اشفتگی و برقراری حالت تعادل
rabal
U
روش تعیین اوضاع جوی به وسیله بالنهای هواسنجی روش استفاده از پیامهای هواسنجی
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
weather forecasts
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
weather forecast
U
پیش بینی اوضاع جوی گزارش هواشناسی پیش بینی جوی
coordinate
U
مربوط
for
U
مربوط به
cretaceous
U
مربوط به گچ
coherent
U
مربوط
affined
U
مربوط
hydraulic
U
مربوط به اب
pertinent
U
مربوط به
pertaining
U
مربوط به
apposite
U
مربوط
condequent
U
مربوط
irrelevant
U
نا مربوط
related
U
مربوط
pertinent
U
مربوط
pertinenet
U
مربوط
vespertinal
U
مربوط به شب
proper
U
مربوط
eight bit system
U
مربوط به یک
germane
U
مربوط
as for
U
مربوط به
caprine
U
مربوط به بز
correspondent
U
مربوط به
curatorial
U
مربوط به
lineal
U
مربوط به خط
correspondents
U
مربوط به
relevant
U
مربوط
my
U
مربوط بمن
nuclear
U
مربوط به اتمی
thematic
U
مربوط بموضوع
meteorological
U
مربوط به هواسنجی
astrological
U
مربوط به نجوم
climatic
U
مربوط به اب وهوا
parental
U
مربوط به والدین
paratroop
U
مربوط به چتربازی
communists
U
مربوط به کمونیسم
corresponsive
U
مربوط بیکدیگر
communist
U
مربوط به کمونیسم
congressional
U
مربوط به کنگره
chromic
U
مربوط به کرومیوم
churchly
U
مربوط به کلیسا
prospective
U
مربوط به اینده
operatic
U
مربوط به اپرا
sartorial
U
مربوط به خیاطی
pertian
U
مربوط بودن
acrobatic
U
مربوط به بندبازی
osteal
U
مربوط باستخوان
ovarial
U
مربوط به تخمدان
existential
U
مربوط به هستی
anal
U
مربوط به مقعد
affiliating
U
مربوط ساختن
retired
U
مربوط به بازنشستگی
aeronautical
U
مربوط به فضانوردی
collegial
U
مربوط به دانشکده
electrically
U
مربوط به الکتریسیته
commisural
U
مربوط به درزوپیوندگاه
budgetary
U
مربوط به بودجه
computational
U
مربوط به یک محاسبه
affiliates
U
مربوط ساختن
numeric
U
1-مربوط به اعداد. 2-
speculative
U
مربوط به اندیشه
feminine
U
مربوط به جنس زن
pertain to
U
مربوط بودن به
centenarians
U
مربوط به قرن
centenarian
U
مربوط به قرن
metabolical
U
مربوط به متابولیزم
geriatric
U
مربوط به پیری
affiliate
U
مربوط ساختن
technologically
U
مربوط به فناوری
norse
U
مربوط به اسکاندیناوی
technological
U
مربوط به فناوری
domiciliary
U
مربوط به خانه
affiliated
U
مربوط ساختن
divisional
U
مربوط به تقسیم
dictoral
U
مربوط به دکتری
as to
U
عطف به مربوط به
outbound
U
مربوط به خارج
racing
U
مربوط بمسابقه
hawaiian
U
مربوط به هاوایی
fossil
U
مربوط بادوارگذشته
haemic
U
مربوط بخون
goidelic
U
مربوط بسلت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com