Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mesmeric
U
مربوط بخواب مصنوعی درحالت خواب مغناطیسی گیرنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
somnolent
U
درحالت خواب وبیدار
somnolism
U
خواب مصنوعی
hypnosis
U
خواب مصنوعی
hypnotic
U
مولد خواب مصنوعی
pathetism
U
خواب اوری مصنوعی هیپنوتیزیم
hypnotism
U
علم هیپنوتیزم یاطریقه خواب اوری مصنوعی
hypnotizable
U
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
mesmerism
U
خواب مغناطیسی
hypnotherapy
U
معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
posthypnotic
U
ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
robotics
U
مط العه هوش مصنوعی , برنامه ریزی و سافت مربوط به ساخت رباتها
walras law
U
براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
reel to reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel
U
ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
backwards
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward
U
کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requests
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requested
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request
U
سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
he pretended to be asleep
U
خودرا بخواب زد
hypnic
U
متعلق بخواب
to fall a
U
بخواب رفتن
i fell a
U
بخواب رفتم
snoozle
U
بخواب رفتن
to go off
U
بخواب رفتن
to sleep away one's time
U
بخواب گذراندن
drop off
U
بخواب رفتن
in re
U
درحالت
dreamful
U
معتاد بخواب دیدن
hibernate
U
بخواب زمستانی رفتن
hibernated
U
بخواب زمستانی رفتن
hibernates
U
بخواب زمستانی رفتن
hibernating
U
بخواب زمستانی رفتن
the early bird catches the worm
<proverb>
U
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist
U
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
subconscious
U
درحالت ناخوداگاهی
subconsciously
U
درحالت ناخوداگاهی
anticipative
U
درحالت انتظار
The child is going to go to bed.
U
بچه دارد می رود بخواب
passiveness
U
فعل درحالت مجهول
stationary state
U
تعادل درحالت سکون
night gown
U
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
narcolepsy
U
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
scolex
U
کرم کدو درحالت جنینی
nominative indepdent
U
اسمی که درحالت نداواقع شود
hypnoid
U
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal
U
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
cackling
U
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackled
U
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
cackle
U
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
In a state of despair(anxiety,etc).
U
درحالت یأس ونومیدی (تشویش وغیره )
tenterhooks
<idiom>
U
درحالت معلق یا کش دادن به دلیل نا معلومی
cackles
U
صدای مرغ درحالت تخم گذاری
mafrash
U
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
aerostatics
U
علمی که درمورد گازها درحالت سکون و تعادل بحث میکند
somnific
U
خواب اور خواب الود
dreamier
U
خواب مانند خواب الود
dreamiest
U
خواب مانند خواب الود
hypnagogic
U
خواب اور خواب کننده
dogsleep
U
خواب زودبر خواب دروغی
hypnogogic
U
خواب اور خواب کننده
dreamy
U
خواب مانند خواب الود
morpheus
U
الهه خواب خواب پرور
signalling
U
1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
night dress
U
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
He is fast asleep.
U
خواب خواب است
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
home row
U
ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
Early to bed and early to rise .
<proverb>
U
زود بخواب و زود بر خیز .
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
postiche
U
مصنوعی
dummies
U
مصنوعی
artful
U
مصنوعی
artificial
U
مصنوعی
dummy
U
مصنوعی
synthetic
U
مصنوعی
flower work
U
گل مصنوعی
man made
U
مصنوعی
feigned
U
مصنوعی
sophisticated
U
مصنوعی
false
U
مصنوعی
accrete
U
مصنوعی
ersatz
U
مصنوعی
synthesic
U
مصنوعی
man-made
U
مصنوعی
leatherette
U
چرم مصنوعی
iron lung
U
ریه مصنوعی
synthetic material
U
ماده مصنوعی
induced ventillation
U
تهویه مصنوعی
synchronous material
U
ماده مصنوعی
artificial horizon
U
افق مصنوعی
astroturf
U
چمن مصنوعی
decoy
U
هدف مصنوعی
false horizon
U
افق مصنوعی
satellites
U
قمر مصنوعی
satellite
U
قمر مصنوعی
prosthesis
U
اندام مصنوعی
mayfly
U
طعمهی مصنوعی
decoys
U
هدف مصنوعی
decoying
U
هدف مصنوعی
mayflies
U
طعمهی مصنوعی
decoyed
U
هدف مصنوعی
false
U
کاذبانه مصنوعی
false colour
U
رنگ مصنوعی
glass eye
U
چشم مصنوعی
synthetic resin
U
صمغ مصنوعی
synthetic rubber
U
لاستیک مصنوعی
artificial climbing
U
صعود مصنوعی
cultured pearls
U
مروارید مصنوعی
semisynthetic
U
نیمه مصنوعی
pathetism
U
تنویم مصنوعی
rock work
U
کوه مصنوعی
artifical silk
U
ابریشم مصنوعی
artifical light
U
روشنایی مصنوعی
artifical leather
U
چرم مصنوعی
plumper
U
پستان مصنوعی
escarpment
U
پرتگاه مصنوعی
artificial daylight
U
سپیده دم مصنوعی
artificial ground
U
زمین مصنوعی
cultured pearl
U
مروارید مصنوعی
in vitro
U
در محیط مصنوعی
man made feature
U
عارضه مصنوعی
bionic
U
دارایاندام مصنوعی
pontic
U
دندان مصنوعی
peruke
U
موی مصنوعی
tactical smoke
U
دود مصنوعی
escarpments
U
پرتگاه مصنوعی
nonrepresentational
U
مصنوعی غیرحاکی
artefacts
U
محصول مصنوعی
artifact
U
محصول مصنوعی
artifacts
U
محصول مصنوعی
robot
U
ادم مصنوعی
robots
U
ادم مصنوعی
denaturation
U
مصنوعی سازی
wig
U
موی مصنوعی
dry fly
U
پشه مصنوعی
wigs
U
موی مصنوعی
artificial language
U
زبان مصنوعی
artefact
U
محصول مصنوعی
artificial recharge
U
تغذیه مصنوعی
artificial respiration
U
تنفس مصنوعی
refrigerator
U
یخچال مصنوعی
artificial lighting
U
روشنائی مصنوعی
refrigerators
U
یخچال مصنوعی
rayon
U
ابریشم مصنوعی
artificial satellite
U
قمر مصنوعی
artificial silk
U
ابریشم مصنوعی
artificial stone
U
سنگ مصنوعی
artificialize
U
مصنوعی کردن
sportface
U
چمن مصنوعی
synthetic turf
U
چمن مصنوعی
tartan turf
U
چمن مصنوعی
artificial lake
U
دریاچه مصنوعی
artificial intelligence
U
هوش مصنوعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com