Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ground surveillance
U
مراقبت زمینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unattended ground sensor
U
رادار مراقبت زمینی خودکار
Other Matches
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
ground liaison
U
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
goldie lock
U
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
circular scanning
U
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
army landing forces
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
U
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
ground signals
U
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
army aircraft
U
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
U
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
ovservation
U
مراقبت
counter surveillance
U
ضد مراقبت
eyesight
U
مراقبت
espial
U
مراقبت
tendance
U
مراقبت
vigilance
U
مراقبت
unattended
U
بی مراقبت
cared
U
مراقبت
care
U
مراقبت
watchfulness
U
مراقبت
cares
U
مراقبت
surveillance
U
مراقبت
watchful
U
مراقبت
ensuring
U
مراقبت کردن در
watching
U
مراقبت کردن
insuring
U
مراقبت کردن در
to see after
U
مراقبت کردن
insures
U
مراقبت کردن در
ensures
U
مراقبت کردن در
listening watch
U
مراقبت به گوش
see to it
U
مراقبت کردن
sea surveillance
U
مراقبت دریایی
watchtowers
U
برج مراقبت
Medicare
U
مراقبت پزشکی
watchtower
U
برج مراقبت
watched
U
مراقبت کردن
helical scanning
U
مراقبت مارپیچی
watch
U
مراقبت کردن
watches
U
مراقبت کردن
ensure
U
مراقبت کردن در
area monitoring
U
مراقبت منطقهای
due care
U
مراقبت کافی
day care
U
مراقبت در روز
control towers
U
برج مراقبت
animadversion
U
مراقبت مشاهده
watch tower
U
برج مراقبت
residential care
U
مراقبت پناهگاهی
ensured
U
مراقبت کردن در
air surveillance
U
مراقبت هوایی
to llok
U
مراقبت کردن
to see to it
U
مراقبت کردن
acoustical surveillance
U
مراقبت صوتی
care of supplies
U
مراقبت اماد
air search
U
مراقبت هوایی
combat surveillance
U
مراقبت رزمی
stake-out
U
محل تحت مراقبت
under one's wing
<idiom>
U
تحت مراقبت کسی
unattended operation
U
هملکرد مراقبت نشده
care and handling
U
مراقبت و دستکاری وسایل
stake-outs
U
محل تحت مراقبت
search
U
مراقبت کردن از زمین
airborne beacon
U
برج مراقبت هوابرد
air beacon
U
برج مراقبت پایگاه
area monitoring
U
مراقبت کردن از منطقه
surveillant
U
مراقبت کننده دیدبان
attendances
U
ملازمت مراقبت رسیدگی
attendance
U
ملازمت مراقبت رسیدگی
double up
U
مراقبت از مهاجم با دو مدافع
searchingly
U
مراقبت کردن از زمین
searches
U
مراقبت کردن از زمین
searched
U
مراقبت کردن از زمین
harbor control tower
U
برج مراقبت بندر
lookout
U
مراقبت عمل پاییدن
sector of search
U
منطقه مراقبت رادار
vigilance
U
مراقبت به گوش بودن
lookouts
U
مراقبت عمل پاییدن
radar beacon
U
برج مراقبت رادار
to ensure something
U
مراقبت کردن در
[چیزی]
maintains
U
به خوبی مراقبت شده
maintained
U
به خوبی مراقبت شده
maintain
U
به خوبی مراقبت شده
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
surveillance
U
دیدبانی و مراقبت از منطقه
cared
U
محافظت کردن مراقبت
cares
U
محافظت کردن مراقبت
care
U
محافظت کردن مراقبت
overwatch
U
مراقبت از حرکت بااتش
aspect
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
aspects
U
رادار مراقبت هوایی و ضدزیردریایی
slap together
<idiom>
U
به عجله وبی مراقبت واداشتن
picket
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
up to someone to do something
<idiom>
U
مسئولیت مراقبت از چیزی را داشتن
picketed
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
pickets
U
نرده کشیدن مراقبت کردن
security monitoring
U
نظارت یا مراقبت تامینی یاحفافتی
turn over
<idiom>
U
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن
snow under
<idiom>
U
قبول چیزی که نمیتوان از آن مراقبت کرد
see that he does it
U
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد
spiral scanning
U
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
maintain watch
U
مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
zmarker beacon
U
برج مراقبت نشان دهنده محل فرودگاه به هواپیماها
There's a question mark
[hanging]
over the day-care clinic's future.
[A big question mark hangs over the day-care clinic's future.]
U
آینده درمانگاه مراقبت روزانه
[کاملا]
نامشخص است.
chaperon
U
زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
instrument landing
U
فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
overwatch
U
مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
primage
U
اضافه کرایهای که به خاطر مراقبت در بارگیری و تخلیه به ناخدای کشتی داده میشود
fan marker
U
نوعی برج مراقبت مخابراتی که تشعشعات امواج ان به صورت دایره قائم است
Creches
U
[جایی که از بچه ها مراقبت میشود هنگامی که پدر و مادر بیرون یا سر کار رفته اند]
predial or prae
U
زمینی
terraneous
U
زمینی
tellurian
U
زمینی
terrene
U
زمینی
earth-bound
U
زمینی
sublunary
U
زمینی
sublunar
U
زمینی
subaerial
U
رو زمینی
earthly
U
زمینی
terrestrial
U
زمینی
tumbling
U
زمینی
landed a
U
زمینی
agrarian
U
زمینی
sub astral
U
زمینی
territorial
U
زمینی
ground return
U
برگشت زمینی
terraqueous
U
زمینی ودریایی
infernal regions
U
دیارزیر زمینی
terrain return
U
اکوی زمینی
terrain corridor
U
دالان زمینی
land combat
U
نبرد زمینی
land force n
U
نیروی زمینی
overland mail
U
پست زمینی
earth nut
U
بادام زمینی
terrestrial radiation
U
تابشهای زمینی
groundling
U
گیاه زمینی
ground waves
U
امواج زمینی
bonus pass
U
پاس زمینی
perigee
U
حضیض زمینی
ground wave
U
موج زمینی
ground track
U
مسیر زمینی
hypogeal
U
زیر زمینی
ground surveillance
U
تجسس زمینی
hypogean
U
زیر زمینی
terrestrial refraction
U
شکست زمینی
ground speed
U
سرعت زمینی
land forces
U
نیروی زمینی
land mine
U
مین زمینی
ground liaison
U
رابط زمینی
subterraneous
U
زیر زمینی
suberranean
U
زیر زمینی
ground forces
U
نیروی زمینی
ground force
U
نیروی زمینی
ground fire
U
تیر زمینی
ground control
U
کنترل زمینی
ground circuit
U
مدار زمینی
graze burst
U
ترکش زمینی
ground nut
U
بادام زمینی
ground observation
U
دیدبانی زمینی
ground forces
U
نیروهای زمینی
murphy
U
سیب زمینی
tellurian matter
U
ماده زمینی
land tail
U
بنه زمینی
ground return
U
بازتاب زمینی
tater
U
سیب زمینی
praties
U
سیب زمینی
ground position
U
موقعیت زمینی
ground position
U
ایستگاه زمینی
floor lamp
U
اباژور زمینی
ground observer
U
دیدبان زمینی
mail gram
U
پست زمینی
monkey nut
U
بادام زمینی
earthy
U
زمینی دنیوی
floor lamps
[American]
U
آباژورهای زمینی
army general staff
U
ستادنیروی زمینی
army forces
U
نیروهای زمینی
groundnuts
U
بادام زمینی
earth antenna
U
انتن زمینی
standard lamp
[British]
U
آباژور زمینی
ground antenna
U
انتن زمینی
floor lamp
[American]
U
آباژور زمینی
apogee
U
اوج زمینی
hypogeous
U
زیر زمینی
peanuts
U
پسته زمینی
army attache
U
وابسته زمینی
terrestrial
U
وضعیت زمینی
groundnut
U
بادام زمینی
potato
U
سیب زمینی
peanuts
U
بادام زمینی
peanut
U
پسته زمینی
potatoes
U
سیب زمینی
gulleys
U
دالان زمینی
gullies
U
دالان زمینی
gully
U
دالان زمینی
armies
U
نیرو زمینی
antenna ground
U
انتن زمینی
landmines
U
مین زمینی
landmine
U
مین زمینی
standard lamps
[British]
U
آباژورهای زمینی
army
U
نیرو زمینی
peanut
U
بادام زمینی
terrestrial
U
زمینی مربوط به زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com