Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 50 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
suit
U
مرافعه خواستگاری
suited
U
مرافعه خواستگاری
suits
U
مرافعه خواستگاری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
court
U
خواستگاری
ask for the hand of a woman
U
خواستگاری
wooing
U
عشقبازی خواستگاری
suits
U
خواستگاری کردن
suitors
U
خواستگاری کردن
suitor
U
خواستگاری کردن
suited
U
خواستگاری کردن
suit
U
خواستگاری کردن
suit
U
خواستگاری دعوی
suited
U
خواستگاری دعوی
suits
U
خواستگاری دعوی
to pretend to a person's
U
کسیرا خواستگاری کردن
litigation
U
مرافعه
causing
U
مرافعه
quarreling
U
مرافعه
lawsuits
U
مرافعه
cause
U
مرافعه
suit at law
U
مرافعه
quarrel
U
مرافعه
quarreled
U
مرافعه
lawsuit
U
مرافعه
quarrels
U
مرافعه
quarrelling
U
مرافعه
causes
U
مرافعه
quarrelled
U
مرافعه
barretry
U
مرافعه جویی
barrister at law
U
وکیل مرافعه
contestation
U
رقابت مرافعه
revivor
U
تجدید مرافعه
pendente lite
U
در اثنای مرافعه
litigant
U
مرافعه کننده
crossest
U
اختلاف مرافعه
case
U
دعوی مرافعه
litigate
U
مرافعه کردن
litigated
U
مرافعه کردن
litigates
U
مرافعه کردن
litigating
U
مرافعه کردن
cross
U
اختلاف مرافعه
crosser
U
اختلاف مرافعه
crosses
U
اختلاف مرافعه
cases
U
دعوی مرافعه
to carry costs
U
هزینه مرافعه دادن
spat
U
بچه حلزون مرافعه
join issue with a person
U
با کسی وارد مرافعه یا دعوی شدن
wooed
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
woo
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
woos
U
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com