English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 133 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
symmetry U مراعات نظیر تشابه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
homoplasy U تشابه ساختمانی تشابه اکتسابی
Bijection U نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
regards U مراعات
heeded U مراعات
ovservation U مراعات
heeding U مراعات
regarded U مراعات
regard U مراعات
heeds U مراعات
heed U مراعات
observable U قابل مراعات
observant U مراعات کننده
spacing U مراعات فواصل
considerations U توجه مراعات
irrespective U بدون مراعات
consideration U توجه مراعات
resemblance U تشابه
commonality U تشابه
commonalities U تشابه
similitude U تشابه
symmetry U تشابه
similarty U تشابه
rhythmicity U مراعات وزن شعری
face-saving U مراعات کنندهی فواهر
kinder U نزدیکی تشابه
simile U استعاره تشابه
similes U استعاره تشابه
synonymous U دارای تشابه
correspondence U تشابه مراسلات
correspoundence U مکاتبات تشابه
nonconformity U عدم تشابه
similarity U تشابه مشابهت
similarities U تشابه مشابهت
correspondences U تشابه مراسلات
kinematic similarity U تشابه حرکتی
homogeny U همانندی تشابه
geometric similarity U تشابه هندسی
dissimilitude U عدم تشابه
correspondency U تشابه مراسلات
sanitation U مراعات اصول بهداشت بهسازی
unmorality U عدم مراعات اصول اخلاقی
dissimilation U عدم تشابه کاتابولیسم
analogical U دارای وجه تشابه
precisian U شخص دقیق در مراعات قواعداخلاقی ومذهبی
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
isometropia U تشابه انکسار نور دردو چشم
homophone U متشابه الصوت دارای تشابه صوتی
free love U عشق ورزی ومجامعت بدون مراعات ایین ازدواج
subcontrariety U رابطه بین دو قیاس متقابل تشابه قیاسی
propriety U قواعد متداول ومرسوم رفتارواداب سخن مراعات اداب نزاکت
synoptic U هم نظیر
unequaled U بی نظیر
corresponding U نظیر به نظیر
unprecedentedly U بی نظیر
analog U نظیر
unprecedented U بی نظیر
comparable U نظیر
homolog U نظیر
inimitable U بی نظیر
nonpareil U بی نظیر
correlative U نظیر
inapproachable U بی نظیر
incomparable U بی نظیر
homologue U نظیر
unexampled U بی نظیر
analogues U نظیر
unrivaled U بی نظیر
tallying U نظیر
one of a kind <adj.> U بی نظیر
tally U نظیر
tallies U نظیر
tallied U نظیر
unbeatable U بی نظیر
unparalleled U بی نظیر
matches U نظیر
exemplar U نظیر
exemplars U نظیر
world beater U بی نظیر
match U نظیر
make U نظیر
makes U نظیر
analogue U نظیر
uniquely U بیمانند بی نظیر
unique U بیمانند بی نظیر
mesterpiece U کار بی نظیر
nonesuch U چیز بی نظیر
liked U نظیر بودن
like U نظیر بودن
like U نظیر همانند
unrivalled U بی مانند بی نظیر
without a rival U بی مانند بی نظیر
liked U نظیر همانند
without comparison U بی مانند بی نظیر
without example U بی مانند بی نظیر
without parallel U بی مانند بی نظیر
rivals U نظیر شبیه
rivalling U نظیر شبیه
rivalled U نظیر شبیه
rival U نظیر شبیه
ensample U مانند نظیر
likes U نظیر بودن
rivaled U نظیر شبیه
rivaling U نظیر شبیه
likes U نظیر همانند
paralleled U نظیر مطابق بودن با
It is unque . It is matchless. U بی لنگه است (بی نظیر )
parallels U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
parallelled U نظیر مطابق بودن با
parallel U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
She is a nonpareil in poetry U او [زن] در هنر شاعری بی نظیر است.
suction lift U ارتفاع نظیر مکش در پمپ
correlative U بهم پیوسته جفت نظیر
uniue U بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
legalism U رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
green manure U گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
dialectic U روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
academe U فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
hollow ware U چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
observed U مراعات کردن مشاهده کردن
observing U مراعات کردن مشاهده کردن
observes U مراعات کردن مشاهده کردن
observe U مراعات کردن مشاهده کردن
antinomian U مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
characteristic diagram for the concrete U دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the steel U دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
occupational disease U امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
rag rug U قالیچه چهل تکه [در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com