Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dp manager
U
مدیر داده پردازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dp
U
داده پردازی
data processing
U
داده پردازی
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
distributed data processing
U
داده پردازی توزیعی
data processing center
U
مرکز داده پردازی
business data processing
U
داده پردازی تجاری
businedd data processing
U
داده پردازی تجاری
rated through put
U
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
data processing manager
U
مدیر پردازش داده
data base manager
U
مدیر پایگاه داده
enquiry
U
تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
post processing
U
پس پردازی
supererogation
U
بس پردازی
crystal pulling
U
بلور پردازی
symbolism
U
نشان پردازی
preprocessing
U
پیش پردازی
priority processing
U
اولویت پردازی
ideation
U
اندیشه پردازی
reminiscences
U
خاطره پردازی
Verbosity. Rhetoric.
U
عبارت پردازی
multiprocessing
U
چند پردازی
head in the clouds
<idiom>
U
رویا پردازی
batch processing
U
دسته پردازی
data processing center
U
مرکزداده پردازی
symbolization
U
نماد پردازی
list processing
U
لیست پردازی
image processing
U
تصویر پردازی
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
file processing
U
پرونده پردازی
naturalism
U
طبیعت پردازی
exocathection
U
برون پردازی
endocathection
U
به خود پردازی
theorization
U
نظریه پردازی
reminiscence
U
خاطره پردازی
phraseology
U
عبارت پردازی
Synectics
U
بدیعه پردازی
document processing
U
متن پردازی
rhythmization
U
نواخت پردازی
call processing
U
فراخوان پردازی
teleprocessing
U
دور پردازی
supererogatory
U
وابسته به بس پردازی
pseudologia fantastica
U
دروغ پردازی
parallelled
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleling
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleled
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
paralleled
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
paralleling
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelled
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallelling
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallels
U
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallels
U
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
source
U
حرکت داده بین دو شبکه که داده را با Taken بررسی میکند و داده را به ایستگاه صحیح می فرستد
search
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searching storage
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searched
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searches
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
searchingly
U
روش بازیابی داده که از بخشی از داده به جای آدرس برای یافتن محل داده استفاده میکند
fantasize
U
وهم پردازی کردن
setting
U
گیرش صحنه پردازی
yarns
U
افسانه پردازی کردن
fantasized
U
وهم پردازی کردن
locution
U
سبک عبارت پردازی
fantasises
U
وهم پردازی کردن
settings
U
گیرش صحنه پردازی
list processing langauge
U
زبان لیست پردازی
wordprocessing program
U
برنامه واژه پردازی
fantasizes
U
وهم پردازی کردن
fantasizing
U
وهم پردازی کردن
versification
U
شاعری قافیه پردازی
logomachy
U
بازی واژه پردازی
fantasised
U
وهم پردازی کردن
multiprocessing system
U
سیستم چند پردازی
fantasising
U
وهم پردازی کردن
oratory
U
فن خطابه سخن پردازی
verbiage
U
درازگویی سخن پردازی
locutions
U
سبک عبارت پردازی
hypergnosia
U
نکته پردازی بیمارگون
hypergnosis
U
نکته پردازی بیمارگون
edp manager
U
مدیرداده پردازی الکترونیکی
yarn
U
افسانه پردازی کردن
bribing
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification
U
تاوان پردازی جبران زیان
bribed
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribes
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
She takes great care of her appearance
U
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
tail
U
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
tailed
U
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data processing
U
پبشرفت تدریجی داده ها فرایند داده ها روند داده ها
tails
U
داده تشخیص داده شده در انتهای لیست داده
data preparation
U
امایش داده ها اماده سازی داده مهیاسازی داده ها
privacy
U
قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
managers
U
مدیر
administers
U
:مدیر
administering
U
:مدیر
manager
U
مدیر
administered
U
:مدیر
administer
U
:مدیر
executive
U
مدیر
executives
U
مدیر
warden
U
مدیر
General manager . Director general .
U
مدیر کل
directors
U
مدیر
director
U
مدیر
conductors
U
مدیر
headmasters
U
مدیر
administrators
U
مدیر
moderator
U
مدیر
administrator
U
مدیر
directors general
U
مدیر کل
director generals
U
مدیر کل
gerent
U
مدیر
director general
U
مدیر کل
moderators
U
مدیر
conductor
U
مدیر
headmaster
U
مدیر
steward
U
مدیر
stewards
U
مدیر
superintendent
U
مدیر
superintendents
U
مدیر
mastered
U
مدیر مرشد
head master
U
مدیر اموزشگاه
stage managers
U
مدیر نمایش
stage manager
U
مدیر نمایش
managing director
U
مدیر عامل
head master
U
مدیر مدرسه
managing directors
U
مدیر عامل
receiver
U
مدیر تصفیه
helmsmen
U
رل دار مدیر
helmsman
U
رل دار مدیر
manager
U
مدیر تیم
trustee
U
مدیر تصفیه
trustees
U
مدیر تصفیه
drop master
U
مدیر پرش
extrepreneur
U
مدیر متهور
extrepreneur
U
مدیر باتهور
managers
U
مدیر تیم
master
U
مدیر مرشد
file manager
U
مدیر فایل
masters
U
مدیر مرشد
receivers
U
مدیر تصفیه
chief engineer
U
مدیر ماشین
stage director
U
مدیر نمایش
works superintendent
U
مدیر کارخانه
project manager
U
مدیر طرحها
program manager
U
مدیر برنامه ها
principal of a school
U
مدیر اموزشگاه
personnel manager
U
مدیر استخدام
personal representative
U
مدیر ترکه
principals
U
رئیس مدیر
principal
U
رئیس مدیر
project manager
U
مدیر پروژه
stores manager
U
مدیر انبارها
site engineering
U
مدیر ساختمان
sales manager
U
مدیر فروش
project manager
U
مدیر پروژه ها
sale manager
U
مدیر فروش
salaried director
U
مدیر موفف
impresario
U
مدیر اپرا
impresarios
U
مدیر اپرا
record manager
U
مدیر رکورد
padrone
U
مدیر ارباب
operation manager
U
مدیر عملیات
official liquidator
U
مدیر تصفیه
administrator
U
مدیر تصفیه
official receiver
U
مدیر تصفیه
executives
U
مدیر عامل
executives
U
مدیر اجرائی
executive
U
مدیر عامل
general manager
U
مدیر باشگاه
executive
U
مدیر اجرائی
micro manager
U
مدیر ریزکامپیوترها
library manager
U
مدیر کتابخانه
item manager
U
مدیر اقلام
administrators
U
مدیر تصفیه
liquidator
U
مدیر تصفیه
intendant
U
مدیر مامورمالی
liquidators
U
مدیر تصفیه
commissioner
U
مدیر مسابقات
commissioners
U
مدیر مسابقات
adminstrator of state
U
مدیر ترکه
CD
U
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CDs
U
دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
manager
U
مدیر مسابقه بوکس
maitred'hotel
U
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
managerial
U
مدیر اداره کننده
computer center manager
U
مدیر مرکز کامپیوتر
chief clerk of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
jumpmaster
U
مدیر پرش چتربازی
master of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
president of the board
[ American E]
U
مدیر عامل
[شرکت]
computer center director
U
مدیر مرکز کامپیوتر
managers
U
مدیر مسابقه بوکس
proctor
U
مدیر اجرایی دانشگاه
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
chief financial officer
[CFO]
U
مدیر امور مالی
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com