Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
padrone
U
مدیر ارباب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
monsieur
U
ارباب
monseigneur
U
ارباب من
masterless
U
بی ارباب
overlord
U
ارباب
landlords
U
ارباب
liege
U
ارباب
buckra
U
ارباب
overlords
U
ارباب
landlord
U
ارباب
seignior
U
ارباب
lord
U
ارباب
suzerain
U
ارباب
lords
U
ارباب
masters
U
ارباب صاحب
principal
U
موکل ارباب
principals
U
موکل ارباب
bossy
U
ارباب منش
clientele
U
ارباب رجوع
masters
U
ارباب استاد
mastered
U
ارباب صاحب
mastered
U
ارباب استاد
master
U
ارباب صاحب
master
U
ارباب استاد
squire
U
ارباب سلحشور
bossiness
U
ارباب منش
squires
U
ارباب سلحشور
client
U
ارباب رجوع
seigneurial
U
ارباب وار
master slave
U
ارباب و برده
mansion house
U
خانه ارباب
manorialism
U
ارباب منشی
clientage
U
ارباب رجوع
artistans
U
ارباب حرف
bossing
U
ارباب برجسته
bosses
U
ارباب برجسته
bossed
U
ارباب برجسته
boss
U
ارباب برجسته
villeinage
U
ارباب رعیتی
clients
U
ارباب رجوع
squirish
U
ارباب وار
self-employed
U
ارباب خود
lord
U
ارباب خداوندگار
lords
U
ارباب خداوندگار
self employed
U
ارباب خود
esquire
U
مالک زمین ارباب
territoriality
U
سیستم ارباب ورعیتی
territorialism
U
سیستم ارباب ورعیتی
master slave system
U
سیستم ارباب و برده
patrons
U
مشتری یا ارباب رجوع
patron
U
مشتری یا ارباب رجوع
manor houses
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
manor house
U
خانه ارباب یا صاحب تیول
seignorage
U
حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
seigniorage
U
حق الضرب حق ویژه ارباب صاحب تیول
copyhold
U
تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
conductors
U
مدیر
conductor
U
مدیر
managers
U
مدیر
director generals
U
مدیر کل
administrators
U
مدیر
administrator
U
مدیر
warden
U
مدیر
directors general
U
مدیر کل
moderator
U
مدیر
directors
U
مدیر
administers
U
:مدیر
moderators
U
مدیر
administering
U
:مدیر
administered
U
:مدیر
administer
U
:مدیر
gerent
U
مدیر
director
U
مدیر
director general
U
مدیر کل
stewards
U
مدیر
manager
U
مدیر
headmaster
U
مدیر
General manager . Director general .
U
مدیر کل
steward
U
مدیر
superintendents
U
مدیر
executives
U
مدیر
executive
U
مدیر
superintendent
U
مدیر
headmasters
U
مدیر
file manager
U
مدیر فایل
general manager
U
مدیر باشگاه
head master
U
مدیر مدرسه
library manager
U
مدیر کتابخانه
chief engineer
U
مدیر ماشین
drop master
U
مدیر پرش
extrepreneur
U
مدیر متهور
extrepreneur
U
مدیر باتهور
record manager
U
مدیر رکورد
head master
U
مدیر اموزشگاه
item manager
U
مدیر اقلام
principal of a school
U
مدیر اموزشگاه
program manager
U
مدیر برنامه ها
stores manager
U
مدیر انبارها
stage director
U
مدیر نمایش
project manager
U
مدیر پروژه ها
manager
U
مدیر تیم
salaried director
U
مدیر موفف
sale manager
U
مدیر فروش
sales manager
U
مدیر فروش
personnel manager
U
مدیر استخدام
personal representative
U
مدیر ترکه
project manager
U
مدیر طرحها
project manager
U
مدیر پروژه
managers
U
مدیر تیم
micro manager
U
مدیر ریزکامپیوترها
works superintendent
U
مدیر کارخانه
official liquidator
U
مدیر تصفیه
operation manager
U
مدیر عملیات
site engineering
U
مدیر ساختمان
stage manager
U
مدیر نمایش
managing directors
U
مدیر عامل
administrator
U
مدیر تصفیه
administrators
U
مدیر تصفیه
principal
U
رئیس مدیر
executives
U
مدیر اجرائی
principals
U
رئیس مدیر
executive
U
مدیر عامل
executives
U
مدیر عامل
managing director
U
مدیر عامل
stage managers
U
مدیر نمایش
receiver
U
مدیر تصفیه
receivers
U
مدیر تصفیه
impresarios
U
مدیر اپرا
helmsman
U
رل دار مدیر
helmsmen
U
رل دار مدیر
trustee
U
مدیر تصفیه
trustees
U
مدیر تصفیه
impresario
U
مدیر اپرا
master
U
مدیر مرشد
mastered
U
مدیر مرشد
masters
U
مدیر مرشد
executive
U
مدیر اجرائی
liquidators
U
مدیر تصفیه
commissioners
U
مدیر مسابقات
commissioner
U
مدیر مسابقات
official receiver
U
مدیر تصفیه
intendant
U
مدیر مامورمالی
liquidator
U
مدیر تصفیه
adminstrator of state
U
مدیر ترکه
president of the board
[ American E]
U
مدیر عامل
[شرکت]
computer center manager
U
مدیر مرکز کامپیوتر
data base manager
U
مدیر پایگاه داده
data processing manager
U
مدیر پردازش داده
master of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
computer operations manager
U
مدیر عملیات کامپیوتر
chief clerk of the court
U
مدیر دفتر دادگاه
chairman of the board
[of directors/managers]
U
مدیر عامل
[شرکت]
computer center director
U
مدیر مرکز کامپیوتر
chief financial officer
[CFO]
U
مدیر امور مالی
corporate treasurer
U
مدیر امور مالی
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
مدیر عامل
[شرکت]
manager
U
مدیر مسابقه بوکس
jumpmaster
U
مدیر پرش چتربازی
provisional assignee
U
مدیر تصفیه موقت
proctor
U
مدیر اجرایی دانشگاه
maitred'hotel
U
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
managerial
U
مدیر اداره کننده
managers
U
مدیر مسابقه بوکس
huntsmen
U
مدیر تازیهای شکاری
dp manager
U
مدیر داده پردازی
huntsman
U
مدیر تازیهای شکاری
chairmen
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
adobe type manager
U
مدیر انواع فونت ادوبی
impresarios
U
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
chairman
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
presidents
U
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
president
U
مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
impresario
U
مدیر اماکن تفریحی ونمایشی
directors
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
registrar
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
registrars
U
کارمند اداره ثبت مدیر دروس
director
U
مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
entrepreneurs
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur
U
مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
decisions
U
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
decision
U
مجموعه برنامه هایی که به مدیر کمک میکند با استفاده از تصمیمات
plene administravit
U
دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
device handler
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
device driver
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
drivers
U
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است
real representative
U
قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
mastered
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
masters
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master
U
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
headmistress
U
خانم مدیر خانم رئیس
headmistresses
U
خانم مدیر خانم رئیس
letters of administration
U
حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
medical regulator
U
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com