Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
setup
<idiom>
U
مدیریت داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
computer managed instruction
U
اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
smarter
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarts
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest
U
buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT
U
استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
command management system
U
سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
managership
U
مدیریت
leadership
U
مدیریت
menage
U
مدیریت
administratorship
U
مدیریت
directorship
U
مدیریت
superintendence
U
مدیریت
matronage
U
مدیریت
directorships
U
مدیریت
generalship
U
مدیریت
directorate
U
مدیریت
directorates
U
مدیریت
administrations
U
مدیریت
administration
U
مدیریت
stage direction
U
مدیریت
management
U
مدیریت
conductorship
U
مدیریت
managements
U
مدیریت
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
industrial management
U
مدیریت صنعتی
interlocking directorate
U
مدیریت واحد
inventory management
U
مدیریت موجودی
foremanship
U
مدیریت سرکارگری
configuration management
U
مدیریت پیکربندی
file management
U
مدیریت پرونده
concurrency management
U
مدیریت همزمانی
directorates
U
مقام مدیریت
resource management
U
مدیریت منبع
file management
U
مدیریت فایل
file management
U
مدیریت پرونده ها
record management
U
مدیریت رکوردها
record management
U
مدیریت مدارک
directorate
U
مقام مدیریت
trust
U
مدیریت امانی
financial management
U
مدیریت مالی
trusted
U
مدیریت امانی
facilities management
U
مدیریت امکانات
run the show
U
مدیریت کردن
trusts
U
مدیریت امانی
scientific management
U
مدیریت علمی
superintendence
U
ریاست مدیریت
monopoly management
U
مدیریت انحصاری
management expenses
U
مخارج مدیریت
memory management
U
مدیریت حافظه
materiel management
U
مدیریت اماد
materiel management
U
مدیریت اقلام
materiel cognizance
U
مدیریت کالاها
pyramiding
U
مدیریت واحد
operational management
U
مدیریت عملیاتی
ownership and management
U
مالکیت و مدیریت
career management
U
مدیریت مشاغل
production management
U
مدیریت تولید
superintendency
U
ریاست مدیریت
system mangement
U
مدیریت سیستم
task management
U
مدیریت کار
task management
U
مدیریت وفیفه
postal directory
U
مدیریت پست
personnel management
U
مدیریت پرسنلی
personnel management
U
مدیریت استخدام
data management
U
مدیریت داده ها
demand management
U
مدیریت تقاضا
managerial economics
U
اقتصاد مدیریت
materials management
U
مدیریت مواد
maladministration
U
سوء مدیریت
educational administration
U
مدیریت اموزشی
supply management
U
مدیریت عرضه
management report
U
گزارش مدیریت
job management
U
مدیریت برنامه
management graphics
U
مدیریت گرافیک
management system
U
سیستم مدیریت
management science
U
علم مدیریت
letters of administration
U
سند مدیریت ترکه
wildlife management
U
مدیریت حیات وحش
top level management
U
مدیریت سطح بالا
conveyancing
U
مدیریت از روی مهارت
spatial data management
U
مدیریت داده فضایی
item manager
U
مدیریت اقلام تدارکاتی
directed
U
مدیریت یا سازمان دهی
framework
U
مدیریت پایگاه داده
directs
U
مدیریت یا سازمان دهی
materiel cognizance
U
مدیریت تشخیص کالا
information management system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
frameworks
U
مدیریت پایگاه داده
server
U
ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
management information system
U
سیستم مدیریت اطلاعات
memory management program
U
برنامه مدیریت حافظه
intendancy
U
مدیریت حوزه مباشرت
middle level management
U
مدیریت سطح متوسط
project management system
U
سیستم مدیریت پروژه
information resource management
U
مدیریت منبع اطلاعات
input/output
U
مدیریت و کنترل میکند
institute of materials management
U
موسسه مدیریت مواد
lower level management
U
مدیریت سطح پایین
project management program
U
برنامه مدیریت پروژه
direct
U
مدیریت یا سازمان دهی
data processing management
U
مدیریت پردازش داده
flows
U
مدیریت جریان داده
data base management
U
مدیریت پایگاه داده ها
flowed
U
مدیریت جریان داده
flow
U
مدیریت جریان داده
file management program
U
برنامه مدیریت فایل
data management programs
U
برنامههای مدیریت داده ها
database management
U
مدیریت پایگاه داده ها
dm
U
مدیریت داده هاanagement
data base management
U
مدیریت پایگاه داده
data management system
U
سیستم مدیریت داده ها
Internet
U
مهندسی و مدیریت اینترنت است
computer aided factory management
U
مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
IAB
U
مهندسی و مدیریت اینترنت است
data processing management association
U
انجمن مدیریت پردازش داده
memory management
U
مدیریت حافظه
[علوم کامپیوتر]
relational database management
U
مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
CMIS
U
سیستم مدیریت شبکه قدرتمند
managements
U
مدیریت وریاست حسن تدبیر
career management
U
مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
database management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
pim
U
برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
management
U
مدیریت وریاست حسن تدبیر
army management structure
U
سازمان مدیریت نیروی زمینی
data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده ها
personal information manager
U
برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه داده ها
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
rdbms
U
سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
threes
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
record oriented database management
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
relational data menagement system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
three
U
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
mis
U
سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
flat fuiile database management program
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
mis-
U
سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
paged memory management
U
مدیریت حافظه صفحه بندی شده
table oriented database management progr
U
برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
database
U
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
databases
U
که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
process
U
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
database
U
تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
process
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
administrators
U
بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
administrator
U
بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
processes
U
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
processes
U
که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
databases
U
تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
ims
U
Information سیستم مدیریت اطلاعات System anagement
hierarchical data base management system
U
سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
dbase iii
U
بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای
NetView
U
معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
print
U
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
printed
U
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
prints
U
کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
smis
U
for Society Systems انجمن سیستمهای مدیریت اطلاعات Information anagement
dbms
U
Base Data سیستم مدیریت پایگاه داده System anagement
hdbms
U
DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement
dynamic
U
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
routinely
U
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
fetch
U
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
routine
U
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
routines
U
مجموعه توابعی که امکان مدیریت وپردازش اعداد اعشاری را فراهم میکند
devices
U
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
fetches
U
سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com