Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
edp manager
U
مدیرداده پردازی الکترونیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solid-state
U
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند
electronic office
U
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
ebam
U
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory
cybernetics
U
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
electronic element
U
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی
paperless
U
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
white
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest
U
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
electrosensitive printer
U
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی
e mail
U
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی
supererogation
U
بس پردازی
post processing
U
پس پردازی
ideation
U
اندیشه پردازی
rhythmization
U
نواخت پردازی
supererogatory
U
وابسته به بس پردازی
symbolization
U
نماد پردازی
pseudologia fantastica
U
دروغ پردازی
priority processing
U
اولویت پردازی
image processing
U
تصویر پردازی
file processing
U
پرونده پردازی
exocathection
U
برون پردازی
list processing
U
لیست پردازی
endocathection
U
به خود پردازی
multiprocessing
U
چند پردازی
phraseology
U
عبارت پردازی
preprocessing
U
پیش پردازی
teleprocessing
U
دور پردازی
theorization
U
نظریه پردازی
head in the clouds
<idiom>
U
رویا پردازی
naturalism
U
طبیعت پردازی
circumstantiality
U
حاشیه پردازی
call processing
U
فراخوان پردازی
batch processing
U
دسته پردازی
reminiscences
U
خاطره پردازی
symbolism
U
نشان پردازی
Synectics
U
بدیعه پردازی
Verbosity. Rhetoric.
U
عبارت پردازی
dp
U
داده پردازی
document processing
U
متن پردازی
data processing center
U
مرکزداده پردازی
reminiscence
U
خاطره پردازی
crystal pulling
U
بلور پردازی
data processing
U
داده پردازی
data processing center
U
مرکز داده پردازی
hypergnosis
U
نکته پردازی بیمارگون
hypergnosia
U
نکته پردازی بیمارگون
locutions
U
سبک عبارت پردازی
locution
U
سبک عبارت پردازی
verbiage
U
درازگویی سخن پردازی
distributed data processing
U
داده پردازی توزیعی
dp manager
U
مدیر داده پردازی
businedd data processing
U
داده پردازی تجاری
business data processing
U
داده پردازی تجاری
fantasises
U
وهم پردازی کردن
yarn
U
افسانه پردازی کردن
fantasising
U
وهم پردازی کردن
fantasize
U
وهم پردازی کردن
fantasized
U
وهم پردازی کردن
fantasizes
U
وهم پردازی کردن
fantasizing
U
وهم پردازی کردن
multiprocessing system
U
سیستم چند پردازی
yarns
U
افسانه پردازی کردن
oratory
U
فن خطابه سخن پردازی
fantasised
U
وهم پردازی کردن
versification
U
شاعری قافیه پردازی
scientific data processing
U
داده پردازی علمی
setting
U
گیرش صحنه پردازی
settings
U
گیرش صحنه پردازی
wordprocessing program
U
برنامه واژه پردازی
list processing langauge
U
زبان لیست پردازی
logomachy
U
بازی واژه پردازی
bribes
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribing
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribed
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
bribe
U
رشوه پردازی پرداخت نامشروع
indemnification
U
تاوان پردازی جبران زیان
She takes great care of her appearance
U
خیلی بسرو وضع خود می پردازی
electro optics
U
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی
rated through put
U
ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
fullwrite professional
U
یک برنامه جدید واژه پردازی برای کامپیوتر مکینتاش که متن را با نمودارهای متمایل به مقصود کاملا" عجین میکند
electronic
U
الکترونیکی
e-mail
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
email
[short for electronic mail]
U
پست الکترونیکی
electronic control
U
تنظیم الکترونیکی
electronic control
U
فرمان الکترونیکی
electronic counter counter measures
U
اقدامات ضد ضد الکترونیکی
electronic counter measure
U
جنگهای الکترونیکی
elctron tube
U
لامپ الکترونیکی
electronic components
U
اجزاء الکترونیکی
graphics
U
وسیله الکترونیکی
electronic brain
U
مغز الکترونیکی
computers
U
ماشین الکترونیکی
computer
U
ماشین الکترونیکی
snail mail
U
و نه پست الکترونیکی
electrical communications
U
ارتباطات الکترونیکی
electrical interception
U
رهگیری الکترونیکی
electronic calculator
U
حسابگر الکترونیکی
electronic computer
U
کامپیوتر الکترونیکی
electronic countermea sures
U
اقدامات ضد الکترونیکی
electronic interfrence
U
تداخل الکترونیکی
pos
U
قط ه فروش الکترونیکی
electronic security
U
تامین الکترونیکی
electronic magazine
U
مجله الکترونیکی
electronic mail
U
پست الکترونیکی
electronic publishing
U
انتشارات الکترونیکی
electronic music
U
موسیقی الکترونیکی
adapter
U
وسیله الکترونیکی
electronic navigation
U
ناوبری الکترونیکی
electronic printer
U
چاپگر الکترونیکی
electronic filling
U
پر کردن الکترونیکی
strobe
U
ا ز یک مدار الکترونیکی
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
electronic beam
U
اشعه ی الکترونیکی
electronic control
U
کنترل الکترونیکی
electronic pen
U
قلم الکترونیکی
electronic deception
U
فریب الکترونیکی
symbolize
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolized
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizes
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolising
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolizing
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolised
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
symbolises
U
نشان پردازی کردن نماپردازی کردن
electronic camputer
U
ماشین حساب الکترونیکی
amusement arcade
U
سالن بازیهای الکترونیکی
bin
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
electrosensitive paper
U
کاغذ حساس الکترونیکی
electronic modulation
U
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی
electronic power supply
U
منبع تغذیه الکترونیکی
electronic fund transfer
U
ارسال الکترونیکی دارائی
integrate electronic component
U
قطعه الکترونیکی مجتمع
electronic data processing
U
پردازش الکترونیکی داده
electronic countermea sures
U
پیش گیریهای ضد الکترونیکی
bins
U
بلوک سه بعدی الکترونیکی
electronic spreadsheet
U
صفحه گسترده الکترونیکی
eft
U
انتقال الکترونیکی دارائی
eft
U
انتقال الکترونیکی سرمایه
electronic warfare
U
میدان جنگ الکترونیکی
electronic voltmeter
U
ولت سنج الکترونیکی
electronic transfer of data
U
انتقال الکترونیکی اطلاعات
electronic
U
الکترونیکی مربوط به الکترونیک
electronic security
U
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
microsoft
U
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی
industrial electronic computer
U
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
OR function
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR
video
U
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
EXOR
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR
electronically programmable
U
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی
electronic data processing system
U
سیستم پردازش الکترونیکی داده
trunk exchange
U
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی
videos
U
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoed
U
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
videoing
U
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی
facsimile transceiver
U
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی
gates
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
EXNOR
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gates
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate
U
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gates
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gates
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
NEQ
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER
balloon reflector
U
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن
an system
U
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
electronic navigation
U
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
responsor
U
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
electronically
U
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی
replying
U
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply
U
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replies
U
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replied
U
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
non equivalence function
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ
senses
U
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
exclusive
U
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
sense
U
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
sensed
U
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی
technologies
U
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند
edp
U
پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی
NOT function
U
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد
NOR function =
U
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد
electroluminescent
U
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
electroluminescing
U
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد
charges
U
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
electrically erasable read only memory
U
حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی
charge
U
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند
shoran
U
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
shouts
U
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
processor
U
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر
shouting
U
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
shouted
U
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ
pursuit navigation
U
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
prom
U
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
prom
U
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com