Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
voucher
U
مدرک تضمین کننده
vouchers
U
مدرک تضمین کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
warranty
U
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties
U
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
guarantees
U
تضمین
guaranteed
U
تضمین
guarantee
U
تضمین
guaranty
U
تضمین
pledge
[archaic]
[guaranty]
U
تضمین
warranty
U
تضمین
collateral
U
تضمین
assurances
U
تضمین
assurance
U
تضمین
guaranty
U
تضمین
gurantee
U
تضمین
guarantee
U
تضمین
warrants
U
تضمین حکم
surety bond
U
تضمین نامه
warranted
U
تضمین حکم
insuring
U
تضمین کردن
embodiment
U
تضمین درج
warranted
U
تضمین کردن
seals
U
نشان تضمین
ensuring
U
تضمین کردن
insures
U
تضمین کردن
money back
U
تضمین پرداخت
security
U
گرو تضمین
security
U
مصونیت تضمین
certify
U
تضمین کردن
ensure
U
تضمین کردن
ensured
U
تضمین کردن
bond
U
تضمین کردن
ensures
U
تضمین کردن
warrant
U
تضمین حکم
indemnification
U
تضمین خسارت
certified check
U
چک تضمین شده
seal
U
نشان تضمین
certifying
U
تضمین کردن
bonded
U
تحت تضمین
bonded
U
تضمین دار
warranting
U
تضمین حکم
value as security
U
ارزش تضمین
bank note
U
چک تضمین شده
guarantee period
U
مدت تضمین
in bond
U
تحت تضمین
warrant
U
تضمین کردن
under reserve
U
تحت تضمین
certifies
U
تضمین کردن
back letter
U
گواهی تضمین
warranting
U
تضمین کردن
service obligation
U
تضمین خدمت
warrants
U
تضمین کردن
payment under reserve
U
پرداخت تحت تضمین
to ensure something
U
تضمین کردن
[چیزی]
guaranteed prices
U
قیمتهای تضمین شده
indemnity
U
تاوان تضمین خسارت
guaranteed
U
تامین تضمین کردن
warrent
U
حواله وسیله تضمین
indemnities
U
تاوان تضمین خسارت
gap in coverage
U
ناکافی بودن تضمین
guarantees
U
تامین تضمین کردن
guarantee
U
تامین تضمین کردن
bail
U
تضمین ضمانت کردن
guarantee
U
ضمانت نامه تضمین کردن
warranted rate of growth
U
نرخ رشد تضمین شده
bank paper
U
چک تضمین شده سفته بانکی
avouch
U
تضمین کردن مستقر ساختن
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
guaranteed
U
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
U
ضمانت نامه تضمین کردن
clues
U
مدرک
deed
U
مدرک
deeds
U
مدرک
written evidence
U
مدرک
muniment
U
مدرک
percipient
U
مدرک
leads
U
مدرک
evidence
U
مدرک
documented
U
مدرک
documenting
U
مدرک
report
U
مدرک
reference
[testimonial]
U
مدرک
attestation
U
مدرک
document
U
مدرک
certificate
[official document]
U
مدرک
evidence
U
مدرک
grade
U
مدرک
mark
U
مدرک
lead
U
مدرک
naked
U
بی مدرک
proof
U
مدرک
adminicle
U
مدرک
vouchers
U
مدرک
voucher
U
مدرک
proofs
U
مدرک
perceptive
U
مدرک
clue
U
مدرک
bank note
U
چک تضمین شده سند در وجه حامل
label record
U
مدرک برچسب
witnessing
U
شاهد مدرک
proof
U
نشانه مدرک
end of record
U
انتهای مدرک
evidence of the corpus
U
مدرک جرم
testimony
U
تصدیق مدرک
endnote
U
پایان مدرک
record length
U
درازای مدرک
document format
U
قالب مدرک
physical record
U
مدرک مادی
bachelor's degree
U
مدرک لیسانس
document format
U
فرمت مدرک
writing
U
مدرک
[سند ]
conclusive evidence
U
مدرک قاطع
record
U
سابقه مدرک
authentic document
U
مدرک اصلی
witnesses
U
شاهد مدرک
proofs
U
نشانه مدرک
record format
U
قالب مدرک
document processing
U
پردازش مدرک
lost document
U
مدرک گم شده
testimonies
U
تصدیق مدرک
witness
U
شاهد مدرک
witnessed
U
شاهد مدرک
certificate of capacity
U
مدرک شایستگی
logical record
U
مدرک منطقی
master document
U
مدرک اصلی
obligated stocks
U
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
bond
U
تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
This is the only way to guarantee that ...
U
تنها راه برای تضمین این است که ...
ration credit
U
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
reliance on a document
U
استناد به مدرک خاصی
referring to a document
U
استناد به مدرک خاصی
document base font
U
فونت پایه مدرک
secondhand evidence
U
مدرک دست دوم
trailer record
U
مدرک پشت بند
fixed length record
U
مدرک با درازای ثابت
certificate of capacity
U
مدرک ابراز لیاقت
probation
U
ارائه مدرک ودلیل
not a leg to stand on
<idiom>
U
مدرک کافی نداشتن
certificate for decoration
U
مدرک اعطای نشان
certificate of achievement
U
مدرک ابراز لیاقت
certificate of achievement
U
مدرک تصدیق شایستگی
variable length record
U
مدرک با طول متغیر
to produce testimony
U
مدرک ارائه دادن
record layout
U
طرح بندی مدرک
record
U
مدرک کتبی سابقه
prima facie evidence
U
مدرک به فاهر قاطع
deed of assignment
U
مدرک صلاحیت قانونی
record
U
مدرک ثبت کردن
documentary
U
مبنی بر مدرک یا سند
announce
U
اشکارکردن مدرک دادن
documentation
U
مدرک یا مدارک اسناد
announced
U
اشکارکردن مدرک دادن
documenting
U
متکی به مدرک کردن
probational
U
ارائه مدرک ودلیل
document
U
متکی به مدرک کردن
documented
U
متکی به مدرک کردن
documentaries
U
مبنی بر مدرک یا سند
announcing
U
اشکارکردن مدرک دادن
announces
U
اشکارکردن مدرک دادن
piece of writing
U
مدرک
[سند ]
[اصطلاح رسمی]
evidentiary
U
مبنی برمدرک مدرک دار
proof is the result of evidenc
U
دلیل نتیجه مدرک است
to give evdience
U
گواهی دادن مدرک بودن از
certificate of honorable service
U
مدرک تصدیق خدمت صادقانه
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
Give the benefit of the doubt
<idiom>
U
[باور کردن اظهارات شخصی بدون مدرک]
authority
U
مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
unfinanced
U
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
basic communication
U
گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
aeronautical designation
U
کد تخصصی فضانوردی مدرک تخصصی هوانوردی
record
U
مدرک ثبت کردن بایگانی کردن
warranty
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranties
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
constant
U
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constants
U
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com