English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
sericulture U پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
education U پرورش اموزش و پرورش
rabbitry U محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
collegiate U دانشگاهی
academic year U سال دانشگاهی
extra-mural U میان دانشگاهی
academic costume U لباس دانشگاهی
academicals U لباس دانشگاهی
graduate study U تحصیلات دانشگاهی
lecture notes U جزوه درس دانشگاهی
outland trophy U جایزه دانشگاهی بازیگرفوتبال
peripheral course U دوران پیش دانشگاهی نظامی
conferred a degree U درجه دانشگاهی اعطا کردن
european academic research network U شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
varsity U تیم اول دانشگاه یا دانشکده دانشگاهی
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
campus network U شبکهای که شبکههای محلی کوچکتر را به هم وصل میکند در هر سازمان یا سایت دانشگاهی
academe U فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
nourishment U پرورش
breeding U پرورش
culture U پرورش
training پرورش
nurtured U پرورش
fosterage U پرورش
pedagogy U پرورش
cultures U پرورش
culturing U پرورش
floriculture U پرورش گل
cultivation U پرورش
nurture U پرورش
upbringing U پرورش
nurturing U پرورش
nurtures U پرورش
ser U پرورش نوغان
germiculture U پرورش میکروب
swannery U محل پرورش قو
mariculture U پرورش دریازیان
silviculture U پرورش جنگل
unbred U پرورش نیافته
body-building U پرورش اندام
self culture U پرورش نفس
aviculture U پرورش مرغ
body building U پرورش اندام
character training U پرورش منش
self cultivation U پرورش نفس
bring up U پرورش دادن
data processing U پرورش اطلاعات
education U اموزش و پرورش
ostreiculture U پرورش صدف
fostered U پرورش دادن
fostering U پرورش دادن
fosters U پرورش دادن
p.exercise U پرورش بدنی
processes U پرورش دادن
pisciculture U پرورش ماهی
process U پرورش دادن
foster U پرورش دادن
mental discipline U پرورش ذهنی
breeding U پرورش حیوانات
school age U سن مدرسه
school U مدرسه
school fellow U هم مدرسه
schools U مدرسه
school mate U هم مدرسه
schoolmate U هم مدرسه
schoolmates U هم مدرسه
academy U مدرسه
academies U مدرسه
calf machine U دستگاه پرورش عضله
silviculturist U ویژه گر پرورش جنگل
educational U مربوط به اموزش و پرورش
guardian by nurture U قیم بعلت پرورش
animal husband U پرورش جانوران اهلی
apiculture U پرورش زنبور عسل
viniculture U پرورش انگور شراب
special education U اموزش و پرورش استثنایی
f.education U پرورش واموزش دختران
rosarian U پرورش دهنده گل سرخ
nature nurture controversy U مجادله سرشت- پرورش
educationists U متخصص اموزش و پرورش
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
educationist U متخصص اموزش و پرورش
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
educationalists U کارشناس اموزش و پرورش
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
piscicultural U مربوط به پرورش ماهی
manpower development U پرورش نیروی انسانی
poulterer U پرورش دهنده طور
education department U اداره آموزش و پرورش
culture of bees U پرورش یا تربیت زنبور
child rearing practices U شیوههای پرورش کودک
ser U پرورش کرم ابریشم
falconer U پرورش دهنده شاهین
falconers U پرورش دهنده شاهین
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
philosophy of the lyceum U فلسفه مدرسه
school counselor U مشاور مدرسه
schoolgirl U دختر مدرسه
grammar schools U مدرسه ابتدایی
head master U مدیر مدرسه
school phobia U مدرسه هراسی
unschooled U مدرسه نرفته
school truancy U مدرسه گریزی
schoolma'am U مدیره مدرسه
schoolmarm U مدیره مدرسه
prep U مدرسه مقدماتی
secondery school U مدرسه متوسطه
preliminary school U مدرسه ابتدائی
technical school U مدرسه فنی
senior high school U مدرسه متوسطه
grammar school U مدرسه ابتدایی
schoolwork U درس مدرسه
truancy U مدرسه گریزی
schoolyards U محوطهی مدرسه
janitors U فراش مدرسه
janitor U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
janitor U فراش مدرسه
schooling U مدرسه رفتن
satchel U کیف مدرسه
satchels U کیف مدرسه
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
janitors U راهنمای مدرسه راهنمای مدرسه
schoolyard U حیاط مدرسه
summer school U مدرسه تابستانی
schoolteacher U معلم مدرسه
school shooting U تیراندازی در مدرسه
schools U تحصیل در مدرسه
summer schools U مدرسه تابستانی
school U تحصیل در مدرسه
schoolyard U محوطهی مدرسه
private schools U مدرسه ملی
grade school U مدرسه ابتدایی
private school U مدرسه ملی
schoolgirls U دختر مدرسه
schoolyards U حیاط مدرسه
trade school U مدرسه حرفهای
trade schools U مدرسه حرفهای
schoolteachers U معلم مدرسه
ranches U در مرتع پرورش احشام کردن
haute ecole U پرورش اسب در سطح عالی
upbringing U روش اموزش و پرورش بچه
ranch U در مرتع پرورش احشام کردن
incubator U محل پرورش اطفال زودرس
hennery U مزرعه یا محل پرورش مرغ
incubators U محل پرورش اطفال زودرس
apiarian U مربوط به پرورش زنبور عسل
apiarist U پرورش دهندهء زنبور عسل
beekeeper U پرورش دهندهء زنبور عسل
sericulturist U پرورش دهنده کرم ابریشم
sericultural U وابسته به پرورش کرم ابریشم
scholastic U اقتصادی مدرسه ایها
junior college U مدرسه فوق دیپلم
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
prep U مدرسه ابتدایی دبستان
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
faculties U اولیای مدرسه دانشکده
He ran away from scool . U از مدرسه فرار کرد
These shoes dont fit me. U زنگ مدرسه خورده
technical colleges U مدرسه عالی فنی
The last school day. U آخرین روز مدرسه
subprincipal U معاون رئیس مدرسه
theological school U مدرسه علوم دینی
faculty U اولیای مدرسه دانشکده
seminary U مدرسه علوم دینی
seminaries U مدرسه علوم دینی
technical college U مدرسه عالی فنی
play hooky <idiom> U از مدرسه یا کار دررفتن
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
the school is out U مدرسه تعطیل است
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
high schools U مدرسه متوسطه دبیرستان
schooltime U ساعات درس مدرسه
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
wooler U جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
apicultural U مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
thremmatology U علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
orthogenesis U اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
schoolmasters U نافم مدرسه مکتب دار
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
PTA's U مخفف انجمن خانه و مدرسه
PTA U مخفف انجمن خانه و مدرسه
alma mater U سرود رسمی مدرسه یا دانشگاه
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
schoolmaster U نافم مدرسه مکتب دار
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
green thumbed U کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
foliage plant U گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
nursery schools U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
schoolmasters U مثل رئیس مدرسه رفتار کردن
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com