English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
induction circuit U مدار القاء کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
duplexes U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex U مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
igniter train U مدار مشتعل کننده
inverting circuit U مدار معکوس کننده
line circuit breaker U کلید قطع کننده مدار
discriminating circuit U مدار تفکیک کننده مین
cocking circuit U مدار مسلح کننده مین
detecting circuit U مدار کشف کننده مین
automatic circuit breaker U کلید قطع کننده مدار خودکار
epo U Off Power Emergency مدار و دکمههای فعال کننده ان
cut out switch U مدار یا زیردستگاه ناکنش ورساز یا غیرفعال کننده
video amplifier U دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
serial U مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
serials U مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
carrying U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carries U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carry U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carried U سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
rat's nest U یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
ecl U طراحی مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از منتشر کننده ترانزیستورها به عنوان اتصالات خروجی به مراحل دیگر
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
pads U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad U ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit U مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
switching U مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet U سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pin U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinned U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning U یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
self- U قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان
mask design U اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
powder train U مدار خرج مدار باروت
firing circuit U مدار چاشنی مدار انفجار
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
one hook U مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
inducing U القاء
induces U القاء
induced U القاء
induce U القاء
inductance U القاء
infusions U القاء
infusion U القاء
excitation U القاء
induction U القاء
inductions U القاء
cross talk U القاء
implantation U القاء
defeasance U القاء
suggestions U پیشنهاد القاء
magnetic retenivity U القاء رماننس
inductance U ضریب القاء
excites U القاء کردن
excite U القاء کردن
implanting U القاء کردن
implanted U القاء کردن
implants U القاء کردن
magnetic induction U القاء مغناطیسی
suggestion U پیشنهاد القاء
intinction U ریزش القاء
inductor U واسطه القاء
inductive action U اثر القاء
induction method U طرز القاء
non inductive U عدم القاء
autosuggestion U القاء بنفس
self induction U خود القاء
inspiration U وحی القاء
implant U القاء کردن
excitant U وسیله القاء
induce in U القاء کردن در
inducted U القاء کردن
induction U برقراری القاء
inducting U القاء کردن
induct U القاء کردن
defeasible U قابل القاء
inducing U القاء کردن
induces U القاء کردن
inducts U القاء کردن
induced U القاء کردن
induce U القاء کردن
inductions U برقراری القاء
visual induction U القاء دیداری
induce in U القاء شدن در
inspires U القاء کردن
inspire U القاء کردن
induced noise U پارازیت القاء شده
induction in air U القاء یا اندوکسیون در هوا
induced field U میدان القاء شده
induced drag U پسای القاء شده
infused U القاء کردن بر انگیختن
induced current U جریان القاء شده
light induction U القاء تحریک نوری
infuse U القاء کردن بر انگیختن
induced charge U بار القاء شده
illusion of space U القاء خاصیت فضایی
induced magnetism U مغناطیس القاء شده
infusing U القاء کردن بر انگیختن
inducing current U جریان القاء شده
inductance U فرفیت القاء مغناطیسی
antenna inductance U القاء گری انتن
induced voltage U ولتاژ القاء شده
infuses U القاء کردن بر انگیختن
induced velocity U سرعت القاء شده
induced radioactivity U رادیواکتیویته القاء شده
induced oscillation U نوسان القاء شده
instil doubts into one's mind U القاء شبهه کردن
induced field current U جریان تحریک القاء شده
induced conductivity U قابلیت هدایت القاء شده
induced electromotive force U نیروی الکتروموتوری القاء شده
induced magnetic field U میدان مغناطیسی القاء شده
interfaces U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface U 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
gradient circuit U مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
capacitor start induction motor U موتور متناوب که رتور ان توسط ولتاژ القاء شده از سیم پیچ میدان تحریک میشود
instil U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
instils U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilling U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instilled U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instill U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
instills U کم کم تزریق کردن اهسته القاء کردن
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
pivoted U مدار
electric circuit U مدار
or circuit U مدار OR
and gate U مدار AND
circuit U مدار
zone U مدار
orbit U مدار
theme U مدار
pivot U مدار
orbits U مدار
pivots U مدار
zones U مدار
track circuit U مدار خط
orbited U مدار
circuits U مدار
themes U مدار
absis U مدار
electric circuit U مدار الکتریکی
ground circuit U مدار زمینی
circuit switching U انتخاب مدار
main circuit U مدار اصلی
sequential circuit U مدار ترتیبی
circuit capacity U فرفیت مدار
open circuit U مدار باز
non inductive circuit U مدار ناخودالقا
auxiliary circuit U مدار یدکی
not circuit U مدار نقض
board U صفحه مدار
boarded U صفحه مدار
not circuit U مدار نفی
circuit resistance U مقاومت مدار
circuit voltage U ولتاژ مدار
logic circuit U مدار منطقی
basic circuit U مدار ساده
horse latitude U مدار اسب
local circuit U مدار محلی
circuity U مدار حرکت
balanced circuit U مدار متعادل
engineering circuit U مدار فنی
electrical circuit U مدار برقی
equivalent circuit U مدار معادل
circuit card U کارت مدار
drived circuit U مدار شنتی
equality ciroui U مدار برابری
storage circuit U مدار ذخیره
terminal U قطب مدار
magnetic circuit U مدار مغناطیسی
return circuit U مدار برگشتی
terminals U قطب مدار
resonance circuit U مدار همنوایی
sequence curcuit U مدار ترتیبی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com