English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
accountable cryptomaterial U مدارک و وسایل طبقه بندی شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
defense classification U طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
restricts U بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting U بازداشت طبقه بندی مدارک
restrict U بازداشت طبقه بندی مدارک
classified material U مدارک طبقه بندی شده
access to classified material U دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
reserve on board U مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
red concept U جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification U طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation U علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
disposal U انهدام اسناد و مدارک یا وسایل مصرف واگذار کردن
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification U طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications U طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating U درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept U علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification U طبقه بندی [درجه بندی] فرش
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
classification U طبقه بندی رده بندی
classifications U طبقه بندی رده بندی
cost records U مدارک قیمت تمام شده مدارک تعیین ارزش
regrade U تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
sorting U طبقه بندی
taxonomies U طبقه بندی
bracket U طبقه بندی
classifications U طبقه بندی
division U طبقه بندی
taxonomy U طبقه بندی
low grade U کم طبقه بندی
divisions U طبقه بندی
systemization U طبقه بندی
assortment U طبقه بندی
assortments U طبقه بندی
grading U طبقه بندی
classification U طبقه بندی
denomination U طبقه بندی
denominations U طبقه بندی
typification U طبقه بندی
stratification U طبقه بندی
splint U وسایل شکسته بندی
graduate U طبقه بندی کردن
graduating U طبقه بندی کردن
classificatory U مربوط به طبقه بندی
nosology U طبقه بندی بیماریها
graduates U طبقه بندی کردن
classify U طبقه بندی کردن
categorised U طبقه بندی کردن
taxonomist U متخصص طبقه بندی
map classification U طبقه بندی نقشه ها
service rating U طبقه بندی پرسنلی
categorising U طبقه بندی کردن
route classification U طبقه بندی جاده ها
pigeonhole U طبقه بندی کردن
systemize U طبقه بندی کردن
classifying U طبقه بندی کردن
computer classifications U طبقه بندی کامپیوتر
budget classification U طبقه بندی بودجه
layer U طبقه بندی کردن
classified U طبقه بندی شده
vendor rating U طبقه بندی فروشندگان
rug classification U طبقه بندی فرش
secret U طبقه بندی سری
layers U طبقه بندی کردن
unclassified U بدون طبقه بندی
standardization U همگونی طبقه بندی
accounting classification U طبقه بندی حساب
secrets U طبقه بندی سری
categorizing U طبقه بندی کردن
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
classification chart U نمودار طبقه بندی
harmonic proportion U طبقه بندی متناسب
harmonic division U طبقه بندی متناسب
classifications U طبقه بندی پیام
speed rate increment U طبقه بندی سرعت
zootaxy U طبقه بندی جانوران
to categorize U طبقه بندی کردن
classification U طبقه بندی پیام
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
classifiable U قابل طبقه بندی
categorises U طبقه بندی کردن
categorize U طبقه بندی کردن
job classification U طبقه بندی شغل
classification of soil U طبقه بندی خاک
classifies U طبقه بندی کردن
market grades and grading U طبقه بندی بازار
job classification U طبقه بندی شغلی
nondescript U غیرقابل طبقه بندی
categorizes U طبقه بندی کردن
categorized U طبقه بندی کردن
aggroup U طبقه بندی کردن
suborder U طبقه بندی فرعی
soil class U طبقه بندی خاک
unclassified U طبقه بندی نشده
classified items U اقلام طبقه بندی شده
integrade U [طبقه بندی داخلی کردن]
brussels nomenclature U طبقه بندی تعرفه برکسل
classing U طبقه بندی کردن رده
coinage U طبقه بندی بهای مسکوک
restricted data U اطلاعات طبقه بندی شده
intergrade U طبقه بندی داخلی کردن
classed U طبقه بندی کردن رده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
classes U طبقه بندی کردن رده
topsecret U طبقه بندی به کلی سری
class U طبقه بندی کردن رده
classified items U اماد طبقه بندی شده
glossography U طبقه بندی و شرح زبانها
cocooning U اب بندی کردن درز وسایل هواپیما
agct U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
army genetal classification test U ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
systematist U متخصص فائده سازی و طبقه بندی
taxon U واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
assort U طبقه بندی کردن مناسب بودن
labelled U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling U برچسب زدن طبقه بندی کردن
labels U برچسب زدن طبقه بندی کردن
label U برچسب زدن طبقه بندی کردن
classification yard line U سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
international classification of U طبقه بندی بین المللی بیماریها
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
age grouping U طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
grain size classification U طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
packing U روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
unified soil classification system (uscs U نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
unit citation U جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
marshalling yard U محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
indexes U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed U لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
concurrently U مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
groups U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group U طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating U طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
fault U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faults U یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
typed U ماشین کردن طبقه بندی کردن
sort U دسته کردن طبقه بندی کردن
grade U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
sorted U دسته کردن طبقه بندی کردن
sorts U دسته کردن طبقه بندی کردن
resorted U جدا کردن طبقه بندی کردن
resort U جدا کردن طبقه بندی کردن
types U ماشین کردن طبقه بندی کردن
grades U طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down U تجزیه کردن طبقه بندی کردن
resorts U جدا کردن طبقه بندی کردن
type U ماشین کردن طبقه بندی کردن
prevention of stripping U ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
cpu U سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
beach gear U وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recover U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting U وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering U جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
entresol U طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
intermediate U آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes U طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
excess property U وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
references U مدارک
reference U مدارک
resources U مدارک
channeling U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels U واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
privileged communication U مدارک محرمانه
application documents U مدارک درخواستنامه
application papers U مدارک درخواستنامه
application credentials U مدارک درخواستنامه
record count U شمار مدارک
record management U مدیریت مدارک
training publication U مدارک اموزشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com