Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
solid state circuitry
U
مدارات حالت جامد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solid state
U
حالت جامد
soild state
U
حالت جامد
solid state cartridge
U
کارتریج حالت جامد
solid state device
U
دستگاه حالت جامد
solid state physics
U
فیزیک حالت جامد
solid state component
U
مولفهء حالت جامد
soild state electrode
U
الکترود حالت جامد
precipitate electrode
U
الکترود حالت جامد
solid state diffusion
U
پخش حالت جامد
solid-state laser
U
لیزر حالت جامد
[فیزیک]
hall effect
U
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
phototransistor
U
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
parallels of latitude
U
مدارات
circuitry
U
مدارات
zones
U
مدارات
zone
U
مدارات
coupling of circuits
U
تزویج مدارات
parrallels of latitude
U
مدارات عرض جغرافیایی
graticule
U
شبکه نصف النهارات و مدارات
buffer
U
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
graticule ticks
U
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
wafers
U
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafer
U
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
crosstalk
U
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
branch
U
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches
U
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
add on
مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
solids
U
جامد
inorganic
U
جامد
solid
U
جامد
rigid
U
جامد
illiquid
U
جامد
massy
U
جامد
robust
U
جامد یا
robustly
U
جامد یا
exanimate
U
جامد
heavyset
U
جامد
solid solution
U
محلول جامد
solid fuel
U
سوخت جامد
thickened fuel
U
سوخت جامد
solid propellant
U
سوخت جامد
solidification
U
تبدیل به جامد
semisolid
U
نیمه جامد
soild solution
U
محلول جامد
paraffin wax
U
پارافین جامد
monohydrate
U
جامد تک ابه
monoatomic solid
U
جامد تک اتمی
solidified
U
جامد کردن
solidifies
U
جامد کردن
solidify
U
جامد کردن
solidifying
U
جامد کردن
sediment discharge
U
بده جامد
discharge of solids
U
بده جامد
concretion
U
جامد شدن
insensitive
U
جامد کساد
solidly
U
بطور جامد
crystalin solid
U
جامد متبلور
insensitivity
U
جامد کساد
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
exploded view
U
شرحی از یک ساختمان جامد
solid support
U
تکیه گاه جامد
solidifying
U
جامد کردن یا شدن
adamant
U
جسم جامد و سخت
solidify
U
جامد کردن یا شدن
solids
U
ماده جامد سفت
solidifies
U
جامد کردن یا شدن
solidified
U
جامد کردن یا شدن
adamantly
U
جسم جامد و سخت
substitutional solid solution
U
محلول جامد جانشینی
concretely
U
بطور محکم یا جامد
gas solid chromatography
U
کروماتوگرافی گاز- جامد
solid
U
ماده جامد سفت
solids press down
U
اجسام جامد سوی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
hardens
U
تبدیل به جسم جامد کردن
harden
U
تبدیل به جسم جامد کردن
restrictor
U
لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
three-dimensional
U
و بنابراین به نظر جامد می آید
solid looking
U
دارای قیافه جامد وبیروح
pentahedron
U
جسم جامد پنج وجهی
wham
U
صدای بهم خوردن اجسام جامد
stereography
U
فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
coanda effect
U
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
paching central
U
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cure time
U
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
terriers
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier
U
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
aerosols
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosol
U
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
restricted propellant
U
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
cartridge
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
boost rocket
U
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
cartridges
U
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
volumetric loading/density
U
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
wire frame model
U
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
regression rate
U
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
chemisorption
U
پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
age hardening
U
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
migration
U
حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
charges
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
U
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
brinell hardness
U
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
forward seat
U
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
case
U
حالت
temperament
U
حالت
makes
U
حالت
glass eyed
U
بی حالت
condition
U
حالت
temperaments
U
حالت
if
U
حالت
make
U
حالت
state-
U
حالت
pyreticosis
U
حالت تب
estates
U
حالت
state
U
حالت
estate
U
حالت
feverishness
U
حالت تب
predicament
U
حالت
predicaments
U
حالت
febricity
U
حالت تب
queasiness
U
حالت قی
cases
U
حالت
stated
U
حالت
self
U
حالت
phases
U
حالت
phased
U
حالت
phase
U
حالت
tempers
U
حالت
idiocrasy
U
حالت
grain
U
حالت
stating
U
حالت
posturing
U
حالت
temper
U
حالت
postures
U
حالت
disposition
U
حالت
tempered
U
حالت
fettle
U
حالت
ill conditioned
U
بد حالت
attitudes
U
حالت
attitude
U
حالت
moods
U
حالت
mood
U
حالت
situations
U
حالت
situation
U
حالت
line condition
U
حالت خط
manner
U
حالت
postured
U
حالت
expressions
U
حالت
unexpressive
U
بی حالت
stance
U
حالت
states
U
حالت
stances
U
حالت
status
U
حالت
expression
U
حالت
posture
U
حالت
input mode
U
حالت ورودی
inactive status
U
حالت انتساب
free wheeling
U
حالت خلاصی
incipience
U
حالت نخستین
incipincy
U
حالت نخستین
goutiness
U
حالت نقرسی
final state
U
حالت پایانی
insert mode
U
حالت درج
initial state
U
حالت اغازی
in form
U
خوش حالت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com