English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
system floder U مخزن سیستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
crash conversion U تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
market socialism U سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run U اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder U در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated U نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
desk accessory U در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
policonic projection U سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling U نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
chcp U در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
natives U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download U فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
native U کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
diabatic process U پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
demands U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS U سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
tar U سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
standby U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system U سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
automatic levelling U سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standbys U سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
system diagnostics U امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
water tank U مخزن اب
bomb U مخزن
fount U مخزن
moderator tank U مخزن
repository U مخزن
repositories U مخزن
bombed out U مخزن
bombed U مخزن
bombs U مخزن
ice cream container U مخزن
storage U مخزن
storage tank U مخزن
vessels U مخزن
feed tank U مخزن اب
sump U مخزن
sumps U مخزن
store U مخزن
storing U مخزن
tank U مخزن
receptacles U مخزن
vessel U مخزن
depository U مخزن
thesaurus U مخزن
thesauruses U مخزن
repertoire U مخزن
ponds U مخزن
pond U مخزن
cistern U مخزن اب
cistern U مخزن
cisterns U مخزن اب
cisterns U مخزن
receptacle U مخزن
pooled U مخزن
reservedness U مخزن
pool U مخزن
stank U مخزن
warehouse U مخزن
quartering U مخزن
reservoir U مخزن
caches U مخزن
warehouses U مخزن
cache U مخزن
reservoirs U مخزن
pools U مخزن
mttf U متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges U سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
failure U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop U در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load U انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures U بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection U سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
fountains U مخزن چشمه
fountain U مخزن چشمه
total reservoir storage U گنجایش کل مخزن
ponds U مخزن گودال
septic tank U مخزن پلشتی
septic tank U مخزن فاضل اب
petrol tank U مخزن بنزین
repertory U انبار مخزن
hot water storage tank U مخزن اب جوش
tankers U مخزن سوخت
tanker U مخزن سوخت
gas storage U مخزن بنزین
drum magazine U مخزن استوانهای
tank U حوض مخزن
card stacker U مخزن کارت
seasonal storage U مخزن فصلی
feed tank U مخزن سوخت
tankage U مخزن سازی
oxygen cylinder U مخزن اکسیژن
peak tank U مخزن نوک
warehouses U انبار مخزن
warehouse U انبار مخزن
powder magazine U مخزن باروت
blessed folder U مخزن فرعی
pond U مخزن گودال
duplicate U مخزن دوتایی
duplicated U مخزن دوتایی
duplicates U مخزن دوتایی
duplicating U مخزن دوتایی
fuel tank U مخزن سوخت
pump cistern U مخزن تلمبه
carryover storage U مخزن سالیان
vents U دریچه مخزن
vented U دریچه مخزن
vent U دریچه مخزن
venting U دریچه مخزن
water tower U برج مخزن اب
cooling water tank U مخزن اب سرد
wet bulb thermometer U دماسنج تر مخزن
wet bulb temperature U دمای تر مخزن
air chamber U مخزن هوا
watering place U اب انبار مخزن
daily storage U مخزن روزانه
maximum water level U ترازطبیعی مخزن
magazines U مخزن ماسه
reservoir U ذخیره مخزن اب
winter storage U مخزن زمستانه
magazine feed U تغذیه مخزن
water towers U برج مخزن اب
collecting tank U مخزن مادر
seminal vesicle U مخزن منی
collecting tank U شاه مخزن
weekly storage U مخزن هفتگی
cotainer U مخزن فرف
canisters U مخزن خرج
mercury tank U مخزن جیوه
storehouses U مخزن انبار
canister U مخزن خرج
surge chamber U مخزن تعادل
annual storage U مخزن سالانه
acid tank U مخزن اسید
acid receiver U مخزن اسید
magazine U مخزن ماسه
reservoirs U ذخیره مخزن اب
reservoir pressure U فشار مخزن
storehouse U مخزن انبار
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
warm boot U شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
link encryption U خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
warehouses U انبار کردن مخزن
road tanker U اتومبیل مخزن دار
dozzle U مخزن کمکی تغذیه
bulk loading U بارگیری مخزن به طور یک جا
accumulator tank U مخزن جمع کننده
dry tank space U مخزن بار خشک
bulk liquid storage space U حجم کلی مخزن
reservoir of knowledge U مخزن یا گنج دانش
tankage U گنجایش تانک یا مخزن
dry bulb temperature U دمای خشک مخزن
cooling tank U مخزن سرد کننده
tank U در مخزن جای دادن
storehouse U مخزن انبار کالا
dry bulb thermometer U دماسنج خشک مخزن
bin U مخزن مواد اولیه
magazine feeding attachment U تجهیزات تغذیه مخزن
magazines U مخزن فشنگ خشاب
bunker U مخزن مواد اولیه
gun room U مخزن مهمات درکشتی
bunkers U مخزن مواد اولیه
magazines U مخزن خشاب اسلحه
ware room U انبار کردن مخزن
magazine U مخزن فشنگ خشاب
storehouses U مخزن انبار کالا
magazine U مخزن خشاب اسلحه
gates U دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate U دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gasoline dump U مخزن موقتی بنزین
dump U مخزن انبار کردن
liquid air container U مخزن هوای مایع
available storage capacity U گنجایش مفید مخزن
useable reservoir storage U گنجایش مفید مخزن
bins U مخزن مواد اولیه
normal pool level U تراز بهنجار مخزن
storeroom U مخزن انبار کالا
warehouse U انبار کردن مخزن
rail tanker U واگن مخزن دار
fuel reserve tank U مخزن ذخیره سوخت
slices U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice U مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opens U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opened U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
open U 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
designation system U سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
system flowchart U نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
ingot feeder head U مخزن کمکی تغذیه شمش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com