English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
milieu therapy U محیط درمانی
therapeutic millieu U محیط درمانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rezone U محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology U رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to tip something [British E] U ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] U رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
physiotherapy U تن درمانی
remedial U درمانی
physical therapy U تن درمانی
hydrotherapy U اب درمانی
hydropathic U اب درمانی
therapeutic U درمانی
therapeutic community U اجتماع درمانی
narcotherapy U تخدیر درمانی
music therapy U موسیقی درمانی
therapeutic impasse U بن بست درمانی
thermotherapy U حرارت درمانی
art therapy U هنر درمانی
convulsive therapy U تشنج درمانی
physical therapy U ورزش درمانی
behavior therapy U رفتار درمانی
play therapy U بازی درمانی
reality therapy U واقعیت درمانی
semantic therapy U معنا درمانی
relaxation therapy U ارمش درمانی
role therapy U نقش درمانی
religious therapy U دین درمانی
recreation therapy U سرگرمی درمانی
kinesiotherapy U جنبش درمانی
gestalt therapy U گشتالت درمانی
immunotherapy U ایمن درمانی
chemotherapy U شیمی درمانی
psychotherapy U روان درمانی
hydropathist U متخصص اب درمانی
hydrotherapeutic U بنگاه اب درمانی
hydropath establishment U بنگاه اب درمانی
family therapy U خانواده درمانی
electrotherapy U برق درمانی
logopedics U گفتار درمانی
radiotherapy U پرتو درمانی
group therapy U گروه درمانی
speech therapy U گفتار درمانی
insight therapy U بینش درمانی
hypnotherapy U هیپنوتیسم درمانی
homoeopathy [British] U همسان درمانی
homeopathy U همسان درمانی
will therapy U اراده درمانی
balneology U علم استحمام درمانی
nondirective psychotherapy U روان درمانی بی رهنمود
curative U دارای خاصیت درمانی
direct psychotherapy U روان درمانی رهنمودی
psychagogy U روان درمانی رهنمودی
directive psychotherapy U روان درمانی رهنمودی
ambulatory psychotherapy U روان درمانی سر پایی
cerebral electrotherapy U برق درمانی مغزی
reconstructive psychotherapy U روان درمانی بازساختی
hospitalization U پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
brief psychotherapy U روان درمانی کوتاه مدت
triage U سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
outlined U محیط
outside U محیط
perimeter U محیط
perimeters U محیط
outsides U محیط
environment U محیط
lapped U محیط
sphere U محیط
outlines U محیط
circuity U محیط
outlining U محیط
setting U محیط
lap U محیط
circumferences U محیط
settings U محیط
entourage U محیط
spheres U محیط
outline U محیط
circumference U محیط
ambiance U محیط
entourages U محیط
outward things U محیط
surroundings U محیط
millieu U محیط
mediums U محیط
medium U محیط
ambience U محیط
peripheries U محیط
girth U محیط
environments U محیط
milieux U محیط
periphery U محیط
milieu U محیط
milieus U محیط
girths U محیط
dispersion medium U محیط پاشندگی
operational environment U محیط فعالیت
threptic U محیط زاد
climate for growth U محیط رشد
polarization of a medium U قطبش محیط
circumambient U محیط دورگردیدن
psychological environment U محیط روانی
induced environment U محیط القایی
dispersive medium U محیط پخش
operational environment U محیط عملیاتی
windowing environment U محیط پنجرهای
in vitro U در محیط مصنوعی
shelf environment U محیط کم عمق
ill neighboured U دارای محیط بد
living environment U محیط زنده
social milieu U محیط اجتماعی
miseenscene U محیط کلی
mixed environment U محیط درهم
perimeter [circumference] of a circle U محیط دایره
environment architecture U معماری محیط
in vivo U در محیط طبیعی
bonification U به سازی محیط
milieux U محیط اجتماعی
environment U محیط زیست
milieu U محیط اجتماعی
comprehensive U وسیع محیط
contour U محیط مرئی
mediums U محیط کشت
circling U محیط دایره
circles U محیط دایره
circled U محیط دایره
circle U محیط دایره
silhouette U محیط مریی
silhouettes U محیط مریی
perimeter U پیرامون محیط
perimeters U پیرامون محیط
milieus U محیط اجتماعی
environmentalists U محیط نگر
medium U محیط کشت
acclimatization U سازش با محیط
circumference U محیط دایره
workbenches U محیط کاری
environments U محیط زیست
circumferences U محیط دایره
periphery U محیط حدود
atmospheric environement U محیط جوی
peripheries U محیط حدود
bodification U بهسازی محیط
workbench U محیط کاری
environmentalist U محیط نگر
ambient pressure U فشار محیط
ambient temperature U دمای محیط
induced environment U محیط القا شده
element U محیط طبیعی اخشیج
terrestrial environment U وضع محیط زمین
it is meters U محیط ان دومتر است
psychonomics U محیط شناسی روانی
elements U محیط طبیعی اخشیج
eco- U پیشوند محیط پرگیر
metaerg U صفت محیط زاد
misfits U غیر متجانس با محیط
misfit U غیر متجانس با محیط
accommodation U سازش با مقتضیات محیط
bonification scheme U طرح بهسازی محیط
acid cure U پخت در محیط اسیدی
environmentalist U محیط زیست گرا
environmentalist U محیط زیست شناس
domain knowledge U دانش محیط کاربرد
derealization U دگرسان بینی محیط
outsides U محیط دست بالا
data base environment U محیط پایگاه داده
outside U محیط دست بالا
peripheral U دورهای وابسته به محیط
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
archibenthal enviroment U محیط ژرف اقیانوس
atlantic U دریای محیط غربی
environmental protection U حفاظت محیط زیست
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
environmental conservation U حفافت محیط زیست
accommodations U سازش با مقتضیات محیط
environments U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environment U محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environmentalism U محیط زیست گرایی
circumstance U شرایط محیط اهمیت
environmetal protection U حمایت محیط زیستی
environmentalists U محیط زیست شناس
environmental psychology U روانشناسی محیط نگر
environmentalism U محیط زیست شناسی
environmentalists U محیط زیست گرا
cryotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
test U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tests U محیط ی برای آزمایش برنامه ها
climb the wall <idiom> U از محیط خسته وعصبانی شدن
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
element U عامل اصلی محیط طبیعی
inverting U تغییر اعداد در محیط دودویی
inverts U تغییر اعداد در محیط دودویی
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
invert U تغییر اعداد در محیط دودویی
living environment U جانداران محیط زیوندگان- پرمون
eupelagic environment U محیط زیر لایه زیرین
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
elements U عامل اصلی محیط طبیعی
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com