English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
criminal conviction U محکومیت جنایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
criminal investigation U شعبه بازجویی جنایی تحقیقات جنایی
condemnations U محکومیت
condemnation U محکومیت
sentence U محکومیت
convictions U محکومیت
coniviction U محکومیت
conviction U محکومیت
sentencing U محکومیت
sentences U محکومیت
foredoom U محکومیت قبلی
guiltiness U محکومیت بزهکاری
reconviction U محکومیت مجدد
proscription U تبعید محکومیت
convictions U محکومیت مجرمیت
conviction U محکومیت مجرمیت
guilt U گناه مجرمیت محکومیت
self condemnation U محکوم ساختن نفس محکومیت وجدایی
criminals U جنایی
criminous U جنایی
criminal U جنایی
assize U محکمهء جنایی
criminal court U دادگاه جنایی
criminal low U حقوق جنایی
state's evidence U گواه جنایی
criminals U جنایی کیفری
criminal U جنایی کیفری
assize court U دادگاه جنایی
attaint U محکومیت قاضی یا عضوهیئت منصفه بعلت دادن رای غلط
assize court U محاکم سیار جنایی
state's evidence U گواه دادگاه جنایی
criminal court division U بخش دادگاه جنایی
criminals U جانی جنایتکار جنایی
criminal U جانی جنایتکار جنایی
summary conviction U حکم محکومیت صادره ازدادگاه بخش بدون دخالت هیات منصفه
contempt [criminal offence] U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U اهانت به دادگاه [جرم جنایی]
contempt of court U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
contempt [criminal offence] U توهین به دادگاه [جرم جنایی]
assize town U شهر مقر دادگاه جنایی
trial lawyer U وکیل دادگستری که دردادگاههای جنایی حضورمییابد
to revisit a criminal case [judicial proceedings] U یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
peine for et dure U مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
indict U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicted U تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicts U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted U متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
condemnations U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
condemnation U ملی کردن یا مصادره کردن اموال خصوصی به منظوراستفادههای عام المنفعه محکومیت
presentment U اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
scotland yard U اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com