English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
seaworthiness U محکم برای دریا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
continental shelf U مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
dyke U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dykes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes U دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
hydroscope U التی برای دیدن اعماق دریا اب بین
jettisoned U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisons U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoning U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
barrier light U نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
jetsam U کالایی که برای سبک کردن کشتی به دریا می ریزند
gimbals U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
staple U سوزن [حرف ] یو شکل [برای محکم کردن سیمی به دیوار]
gimbal ring U اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
peg U میله چوبی با نوک تیز [برای محکم بستن چیزی به آنها]
sea marker U نوعی رنگ یا پودر رنگی که برای علامت گذاری اب دریا به کار می رود
cassettes U چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
cassette U چرخ باریک نوار مغناطیسی که در یک پوشش محکم برای محافظت قرار دارد
neap tide U کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
cleco fastener U وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
braced U بابست محکم کردن محکم بستن
brace U بابست محکم کردن محکم بستن
mean sea level U سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
holding anchorage U لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
ground U کف دریا
high tides U مد دریا
flood U رو د دریا
holm U دریا
high tide U مد دریا
the wave U دریا
flooded U رو د دریا
high water line U خط مد دریا
floods U رو د دریا
seas U دریا
bree U دریا
ocean foam U کف آب دریا
acajou U دریا
sea foam U کف آب دریا
seabed U کف دریا
beach foam U کف آب دریا
lough U اب دریا
high water U مد دریا
benthos U ته دریا
sea U دریا
waterscape U اب دریا
meerschaum U کف دریا
asea U در دریا
at sea U در دریا
meerscham U کف دریا
asea U به دریا
spume U کف آب دریا
merest U دریا
sea froth U کف دریا
sea foam U کف دریا
cuttlebone U کف دریا
cuttle bone U کف دریا
mere U دریا
sea bed U کف دریا
channel U دریا
the deep U دریا
channeled U دریا
the blue U دریا
channeling U دریا
channelled U دریا
overboard U در دریا
main U دریا
sepiolite U کف دریا
d.j.'s locker U ته دریا
on the sea U دریا
channels U دریا
saltwater U اب دریا
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
tighter U محکم
tightly U محکم
unswerving <adj.> U محکم
tightly- U محکم
to hold fast U محکم
tight U محکم
tight coupling U محکم
stables U محکم
adamantine U محکم
stable U محکم
kills U محکم
kill U محکم
definite <adj.> U محکم
buffs U محکم
buff U محکم
chock U محکم
four-square U محکم
pukka U محکم
pucka U محکم
secure U محکم
definite U محکم
solids U محکم
solid U محکم
decisive U محکم
foursquare U محکم
taut U محکم
deep-set U محکم
consolidated U محکم
tightest U محکم
i have a secure grasp of it U محکم
undeviating <adj.> U محکم
rigid U محکم
tougher U محکم
tenacious U محکم
steadying U محکم
steady U محکم
well set U محکم
secures U محکم
steadiest U محکم
frozen U محکم
toughest U محکم
tough U محکم
sturdier U محکم
sturdiest U محکم
sturdy U محکم
steadied U محکم
steadies U محکم
sea state U وضعیت دریا
sea state U حالت دریا
seastrand U دریا کنار
seaside U دریا کنار
voyages U سفر دریا
bottom bounce U انعکاس از کف دریا
holding ground U گیرایی کف دریا
sailor U دریا نورد
sea water damage U خسارت اب دریا
upcountry U دور از دریا
sailors U دریا نورد
on shore winds U دریا باد
oversea U انطرف دریا
deep-sea U ژرف دریا
sea sickness U دریا گرفتگی
two star U دریا دار
mares U تاریکی دریا
outbound U رهسپار دریا
pelagic U ساکن دریا
sea duty U خدمت دریا
the waves of the sea U خیزابهای دریا
the waves of the sea U امواج دریا
mare U تاریکی دریا
high tide U حداکثر مد دریا
sea girt U دریا بست
high tides U حداکثر مد دریا
seaports U دریا بندر
seaports U بندرساحلی دریا
sea purse U گرداب دریا
seaport U دریا بندر
seaport U بندرساحلی دریا
sea shore U کرانه دریا
sea cock U شیر دریا
seaborne U دریا برد
voyage U سفر دریا
by water U از راه دریا
coast U کنار دریا
shipper U دریا نورد
the lid of a kettle U دریا سر کتلی
seabird U مرغ دریا
seabirds U مرغ دریا
coasts U کنار دریا
seahorse U اسب دریا
seahorses U اسب دریا
foreshore U کنار دریا
chlorinity U غلظت اب دریا
naval aviation U هوا دریا
seaworthy U اماده دریا
strand U کنار دریا
surface-to-air U دریا به هوا
by sea U ازراه دریا
seaway U دریا راه
thalassophobia U دریا هراسی
seacoast U ساحل دریا
seacoast U دریا کنار
seacraft U دریا نوردی
seafolk U دریا نوردان
ocean bound U رهشپار دریا
heave of the sea U زورخیزاب دریا
seagirt U محاط دریا
seagoer U دریا نورد
shipman U دریا نورد
seagoing U دریا پیما
seagoing U دریا نورد
adventure U دل به دریا زدن
the sea was lulled U دریا ساکت شد
risk U دل به دریا زدن
seapuss U گرداب دریا
seaward U بسوی دریا
strands U کنار دریا
sea coast U ساحل دریا
sands U شن کرانه دریا
foreshores U کنار دریا
maldemer U ناخوشی دریا
sea breeze U نسیم دریا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com