English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basic shaft U محور اصلی
main axis U محور اصلی
main shaft U محور اصلی
principal axis U محور اصلی
principle axis U محور اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
newel U تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
newels U تیری که محور اصلی پلکان مارپیچی را تشکیل میدهد
canard U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards U رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
pivot U محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivoted U محور اصلی کار نقطه اتکاء
pivots U محور اصلی کار نقطه اتکاء
main regulator U تنظیم کننده محور اصلی
main transmission shaft U محور انتقال اصلی
orthotropic U دارای محور اصلی عمودی
principal axis of inertia U محور اصلی ماند
Other Matches
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wheelbase U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases U فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro U ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up U چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
axis of signal communication U محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
pedestal U محور
dam axis U محور سد
interaxial U محور
interaxal U محور
mandril U محور
arbor U محور
axis U خط محور
journal U سر محور
mandrel U محور
pedestals U محور
axis U محور
pintle U محور
pivot U محور
rachis U محور
pivots U محور
pivoted U محور
z axis U محور "زد"
y axis U محور y
pinning U محور
pinned U محور
pin U محور
shaft U محور
axles U محور
x axis U محور x
z axis U محور z
azimuth U محور
concentric U هم محور
cranks U محور
shaft head U محور
cranking U محور
cranked U محور
shafts U محور
crank U محور
spindles U محور
stem U محور
stemming U محور
axle U محور
coaxal U هم محور
coaxial U هم محور
stems U محور
center line U خط محور
spindle U محور
trunnion U سر محور
stemmed U محور
linchpin U میخ محور
axis of the bore U محور لوله
axle box U انگشتی محور
axis of symmetry U محور تقارن
autocentric U خود محور
gavernor shaft U محور رگولاتور
key starter shaft U محور استارتر
axle pin U میل محور
floating axle U محور نوسان
drive shaft U محور محرکه
pivots U محور قامه
drive shafts U محور محرکه
axis of symmery U محور تقارن
imaginary axis U محور انگاری
coaxed U کابل هم محور
hollow shaft U محور مجوف
drive shaft U محور رانش
coax U کابل هم محور
improper axis U محور نامتعارف
hollow shaft U محور توخالی
hinge pin U محور لولایی
inclined axis U محور مورب
symmetry axis U محور تقارن
coaxes U کابل هم محور
coaxing U کابل هم محور
drive shafts U محور رانش
back axle U محور عقب
drag axis U محور پسا
cartesian coordinates U محور مختصات
celestrial axis U محور عالم
pivot U محور قامه
axis of advance U محور پیشروی
axial of an aircraft U محور هواپیما
child centered U کودک محور
data link U محور مخابرات
crystal axis U محور کریستال
crank axle U محور لنگ
articulated shaft U محور مفصلی
coaxial cable U کابل هم محور
armature shaft U محور ارمیچر
cartesial axis U محور دکارتی
cantilever extension U محور سگدست
flexural axis U محور خمش
pivoted U محور قامه
x axis U محور ایکس
basic shaft U محور واحد
axis of rotation U محور دوران
elastic axis U محور الاستیک
axis of rotation U محور چرخش
axis of earth U محور زمین
earth's axis U محور زمین
dual y axis graph U نمودار با دو محور y
driving axle U محور رانش
driving axle U محور گرداننده
brake cross shaft U محور ترمز
coaxial line U کابل هم محور
roll axis U محور غلطش
tubular axle U محور توخالی
tubular shaft U محور لولهای
axle U اکسل محور
vertical axis U محور عمودی
vertical axis U محور قائم
visual axis U محور بینایی
wing axis U محور بال
axle U محور صاف
x axis U محور طولها
x axis U محور ایکس ها
trunnions U محور قبضتین
transverse axis U محور عرضی
transmission shaft U محور انتقال
camshafts U محور کنترل
rotary axis U محور دوار
shaft bracket U نگهدارنده محور
shaft collar U بست محور
shaft tube U خروجی محور
shaft tunnel U گذرگاه محور
signal axis U محور مخابرات
solid shaft U محور توپر
steering shaft U محور فرمان
tang of file U محور سوهان
thole pin U محور جاپارویی
axle U محور انتقال
y axis U محور عمودی
y axis U محور ایگرگ
shafts U محور استوانهای
shaft U محور استوانهای
timeline U محور زمان
alignments U هم محور کردن
inclined axis U محور مورب
back-axle U محور عقب
hinges U مدار محور
y axis U محور وای
y axis U محور عرضها
y axis U محور ایگرگ ها
axles U اکسل محور
axles U محور صاف
axles U محور انتقال
crank U دسته محور
cranked U دسته محور
cranking U دسته محور
cranks U دسته محور
hinge U مدار محور
alignment U هم محور کردن
camshafts U محور بادامک
linchpin U پین محور
megneto crank U محور اندوکتور
misalignment U غیرهم محور
abscissa U محور افقی
normal axis U محور قائم
normal axis U محور عمودی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com