Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
radial
U
محوری مربوط به رادیو
radials
U
محوری مربوط به رادیو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
radiobiology
U
مبحث زیست شناسی مربوط به تشعشعات رادیو اکتیو
radio wave
U
امواج الکترو مغناطیسی رادیو موج رادیو
axial position
U
حالت محوری قرارگاه محوری
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
radio-telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio-telephones
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
radio telephone
U
رادیو تلفنی سیستم رادیو تلفنی
program loans
U
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical
U
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
U
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
U
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
elevation guidance
U
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory
U
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital
U
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
supervisory
U
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
rotate
U
محوری
monaxial
U
یک محوری
axile
U
محوری
adaxial
U
محوری
rotated
U
محوری
pivotal
U
محوری
axial
U
محوری
rotates
U
محوری
uniaxial
U
یک محوری
triaxial
U
سه محوری
axially parallel
U
در راستای محوری
anthropocentrism
U
انسان محوری
axisymmetric
U
متقارن محوری
axially parallel
U
موازی محوری
axial vector
U
بردار محوری
axial thrust
U
فشار محوری
axial stress
U
تنش محوری
axial section
U
برش محوری
axial runout
U
ضربه محوری
axial runout
U
شوک محوری
xenocentrism
U
بیگانه محوری
compass swing
U
چرخش خط محوری
triaxial shear test
U
ازمایش سه محوری
trochoid
U
محوری فرفرهای
uniaxial bending
U
خمش یک محوری
uniaxial force
U
نیروی تک محوری
axial thrust
U
بار محوری
pluriaxial
U
چند محوری
pivoting window
U
پنجره محوری
axial compression
U
فشار محوری
axially symmetric
U
متقارن محوری
sociocentrism
U
جامعه- محوری
orbital overlap
U
همپوشانی محوری
axial load
U
بار محوری
thrusts
U
فشار محوری
nutation
U
رقص محوری
axial rake angle
U
زاویه محوری
thrust
U
فشار محوری
axial position
U
وضعیت محوری
end thrust
U
فشار محوری
axial flow
U
جریان محوری
axial ligation
U
لیگاندپوشی محوری
axial flow turbine
U
توربین محوری
egocentricism
U
خود محوری
egocentricity
U
خود محوری
thrusting
U
فشار محوری
axial runout
U
رانش محوری
axial bond
U
پیوند محوری
axial flow impulse turbine
U
توربین محوری
thrusting
U
بار محوری ضربه
pivot journal
U
یاطاقان گرد محوری
cylinder roller thrust bearing
U
یاطاقان غلطکی محوری
shaft extension
U
قسمت الحاقی محوری
tog method
U
روش دیدبانی محوری
triaxial compression test
U
ازمایش فشار سه محوری
triaxial deformation
U
تغییر شکل سه محوری
axial feed method
U
روش تغذیه محوری
uniaxial
U
دارای یک محور یک محوری
thrusts
U
بار محوری ضربه
offset distance
U
فاصله برون محوری
armature end play
U
بازی محوری ارمیچر
thrust
U
بار محوری ضربه
angular contact thrust ball bearing
U
بلبرینگ طولی محوری
axial rotation symmerty
U
تقارن چرخشی محوری
axial mining
U
مین گذاری محوری
buttress centres
U
فاصله محوری پشت بندها
rotation about ...
U
دوران دور ...
[محوری یا جایی]
double thrust ball bearing
U
بلبرینگ با فشار محوری دوبل
double thrust bearing
U
یاطاقان با فشار محوری دوبل
drilling thrust
U
فشار محوری مته کاری
parataxic mode
U
شیوه ادراکی خود- محوری
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
U
مربوط به صدا مربوط به سامعه
radioing
U
رادیو
a radio
U
رادیو
receiving set
U
رادیو
radios
U
رادیو
neutralizing tool
U
رادیو
wirelesses
U
رادیو
broadcasting
U
رادیو
radioed
U
رادیو
wireless
U
رادیو
radio
U
رادیو
aligning tool
U
رادیو
sympodium
U
منحرف شونده یا ممتد درجهت محوری
rachis
U
اندام ساقهای یا محوری مهرههای پشت
end play
U
حرکت محوری یا خطی ناخواسته شفت
schematic diagram
U
نقشه رادیو
radiotrician
U
تکنیسین رادیو
broadcasting station
U
ایستگاه رادیو
receptacle
U
ژاک رادیو
radioactive
U
رادیو اکتیو
skiagraphy
U
رادیو گرافی
radioactivity
U
رادیو اکتیویته
radiography
U
عکسبرداری رادیو
radiotelegraph
U
رادیو تلگراف
radiometer
U
رادیو متر
radio set
U
دستگاه رادیو
radio telescope
U
رادیو تلسکوپ
radio telescopes
U
رادیو تلسکوپ
radio star
U
اختر رادیو
radio button
U
دکمه رادیو
banana pin
U
دو شاخه رادیو
radio engineering
U
تکنیک رادیو
radio relay
U
رادیو رله
air cell a battery
U
باتری رادیو
radio tube
U
لامپ رادیو
radio engineering
U
مهندسی رادیو
radioisotope
U
رادیو ایزوتوپ
radioisotope
U
رادیو اکتیو
receptacles
U
ژاک رادیو
battery receiver
U
رادیو باتری
radio frequency choke
U
چوک رادیو
reverse flow engine
U
توربین گاز دارای کمپرسورجریان خطی یا محوری
aerial
آنتن هوایی رادیو
aerials
U
انتن هوایی رادیو
buzzing
U
هوم کردن رادیو
radio prospecting
U
کشف معادن با رادیو
l antenna
U
انتن معمولی رادیو
radioluminescence
U
رادیو لومینه سانس
inverted l antenna
U
انتن معمولی رادیو
radon
U
ماده رادیو اکتیو
radiocast
U
توسط رادیو گستردن
radiotelephony
U
مکالمه رادیو تلفنی
blooper
U
صدای نامطبوع رادیو
buzzes
U
هوم کردن رادیو
on the air
<idiom>
U
بخشاز رادیو وتلوزیون
pick up
<idiom>
U
دریافت صدای رادیو و...
tune in
<idiom>
U
پخش از رادیو وتلوزیون
universal receiver
U
رادیو برق و باتری
airwave
U
امواج رادیو و تلویزیون
buzzed
U
هوم کردن رادیو
buzz
U
هوم کردن رادیو
wave band
U
دسته امواج رادیو
ornithopter
U
هواپیمایی که در ان بالهاحول محوری نوسان میکنندولی دوران نمیکنند
z axis
U
محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
range component
U
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial
U
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
distance angle
U
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
airborne radio relay
U
سیستم رادیو رله هوابرد
banana jack
U
مادگی در رادیو برای دوشاخه
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
radiostrontium
U
استرونتیوم رادیو اکتیو استرونیتوم 09
radiosonde
U
دستگاه رادیو سوند هواسنجی
tuned radio frequency receiver
U
رادیو با بسامد میزان شده
low tension battery
U
باتری فشار ضعیف رادیو
unit cell
U
کوچکترین چندوجهی را که با یک دستگاه مختصات سه محوری بتوان نشان داد
axil
U
گوشه یا زاویه بین شاخه یا برگ با محوری که از ان منشعب میشود
decay
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decayed
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
decays
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiobroadcast
U
پخش و سخن پراکنی بوسیله رادیو
decaying
U
کاهش رادیو اکتیویته درزمان معین
radiotherapy
U
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
transmissions
U
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
air time
U
زمانپخش برنامههای رادیو یا تلویزیون روی آنتن
To turn off the lights. (T. V. ,radio).
U
چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
transmission
U
وسایل ارسال داده مثل رادیو , نور ,..
To turn on the light(radio, T. V).
U
چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
civil appropriation
U
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
to tune in TV
[radio]
U
روی کانال مشخصی تلویزیون
[رادیو]
را تنظیم کردن
relay
U
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relayed
U
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
relays
U
دستگاه تقویت نیروی برق یا رادیو و تلگراف و غیره
communication
U
رادیو یا هر رسانه قابل حمل سیگنال انجام میشود
tilt and swivel
U
که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
tuner
U
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
disc jockey
U
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockeys
U
کسیکه در رادیو یا تلویزیون وسالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
tuners
U
پیچ میزان رادیو وسیله تنظیم جریان برق وغیره
sound effects
U
عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
facsimiles
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
facsimile
U
روش ارسال و دریافت تصاویر به صورت دیجیتال روی خط تلفن یا رادیو
faxing
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
fax
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxed
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
faxes
U
غیر رسمی روش ارسال و در یافت تصاویر به صورت دیجیتالی روی خط تلفن یا رادیو
spacing impulse
U
نوعی روش رادیو تله تایپ که در ان ارسال امواج به طوریک در میان ضربانی است
wide area network
U
شبکهای که ترمینالهای مختلف آن دور هستند و از طریق رادیو , ماهواره و کابل بهم وصل اند
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com